سکانس اول صدای رادیو پخش میشود که بحث مشکلات دورهی دههی هشتاد شهر گاتهام است و تمام معترضان در شهر پراکندهشدهاند. در این حین آرتور خودش را به شکل دلقکی درآورده. او سعی میکند در اجتماع پذیرفته شود. از مادرش مراقبت میکند بهجز او کسی را ندارد و از سطح مالی بسیار پایینی برخوردار است. دوست دارد استنداپ کمدی باشد با دلقک کردن خودش روزگارش را طی میکند. شخصیت آرتور بهگونهای است که باوجود بیماری روانشناختی سعی میکند مورد تائید مردم واقع شود. او مدتی در بیمارستان بستری بوده و حالا زیر نظر دکتر دارو مصرف میکند. با صدای بلند میخندد، خندههایش گاه از رنج و گاه از شادی است اما بیشتر زمانی که بدی و خشونت از مردم میبیند یا بیعدالتی در شهر به چشمش میآید عصبی میشود، بلند قهقهه میزند. بهطوریکه همه به او با تعجب نگاه میکنند. آرتور در خیالش رابطهای با سوفی (زازی بیتز) که همسایهاش است برقرار میکند و در واقعیت یکبار او را در آسانسور میبیند اما بقیه سکانسهایی که سوفی با آرتور هست فقط خیالیست. آرتور همیشه در اسنتداپ کمدی از مورای فرانکلین (رابرت دنیرو) الهام میگرفت. آرزویش این بود یک روزی در برنامهی تاک شو او دعوت شود. در خیالش صحنههایی میبینیم که آرتور به برنامهی فرانکلین رفته و آنجا مردم او را تشویق میکنند. درواقع تا سکانسهای آخر فیلم بیننده فکر میکند تمام سکانسها از واقعیت میآید اما اینطور نیست. بعضی مواقع فکرهای خطرناک به ذهنش میرسد. مادرش زن افسردهای است که تنها سرگرمیاش دیدن تلویزیون است. او نامهای به آرتور میدهد و میگوید در گذشته با فرد مهمی که الان در شهر گاتهام مقام بالایی دارد رابطه داشته که او توماس وین شهردار آینده این شهر است. توماس آن را وادار کرده بود مدارکی امضا کند که ثابت میکند آرتور پسرش نیست. آرتور احساس طرد شدگی بیشتری میکند و همین او را خشمگین تر میسازد. سعی بر آن دارد که فقط پدرش توماس او را قبول کند اما میبیند پدر بیاحساسی دارد. عقدهایی که در دل آرتور نهادینه است آشکار میشود و در رفتارش دیده میشود. شکانس بعدی در مترو است که سه مرد آشوبگر زن تنهایی را آزار میدهند. آرتور با دیدن این صحنه عصبی میشود و بلند قهقهه میزند. سه مرد فتنهگر آرتور را اذیت میکنند. آرتور دیگر خشم خود را کنترل نمیکند و بهراحتی آن سه مرد را میکشد.
سکانس بعدی دکتر به او میگوید دیگر بیمه خدماتی برای آرتور انجام نمیدهد و داروهایش قطع میشود. بعداً میفهمد مادرش درجوانی درتیمارستانی بستری بوده و بیمار روحی آشفتگی و خودبزرگبینی داشته. اینجا باید اشاره کرد که یکی از عوامل اسکیزوفرنی وراثت هست که آرتور این ژن را داشته. آرتور در پروندهی مادرش میخواند که قبلاً دوستان مادرش به او تجاوز کرده بودند. پس آرتور پسر طردشده از خانواده و اجتماع هست که در دوران کودکی مورد تعارض قرارگرفته است. با مریضی اسکیزوفرنی دستوپنجه نرم میکند. مادرش را در بیمارستان به قتل میرساند. به برنامهی تاک شو رابرت دنیرو دعوت میشود با گریم دلقک و لباسهای مخصوص دلقک به آنجا میرود. با بیاحساسی و بدون پشیمانی به قتل آن سه مرد که از کارکنان توماس بودند اعتراف میکند در آخر هم مجری را به قتل میرساند.
شاهزادهی جنایت، شهرهی شهر میشود. آرتور به دنبال روابط انسانی بهدوراز ظلم بود اما میبیند چیزی برای از دست دادن ندارد به همین علت خودش را در دام جنایت میبازد. آخرین قتلش دکتر بود. بعد از هر قتلی که انجام میدهد بلند میخندد و میرقصد. رقصی همچون برگ درختی رها در باد که نمیداند به کجا میرود. هر وقت خشمش را خالی میکند آرام میشود انگار توانست حقش را از این دنیا بگیرد. آرتور شخصیت ضدقهرمان این فیلم هست. نه میشود کاملاً او را مقصر دانست و از او نفرت داشت و نه میتوان اور ادوست داشت.
اختلال شخصیت ضداجتماعی از دوران نوجوانی در فرد بروز پیدا میکند اما اوایل فیلم میبینیم آرتور بیآزار است اما شاید به دلیل مصرف دارو یا ندانستن رازهای سنگین زندگیاش این اختلال سرباز نمیکند تا جایی که میفهمد زندگیاش کمدی تلخ است و هیچکس او را دوست نخواهد داشت. اختلال شخصیت ضداجتماعی یعنی فرد هیچگونه تعهد یا مسئولیتی ندارد، بیوجدان است، پرخاشگر است، رفتارهای نابهنجاری انجام میدهد که باعث آسیب رساندن به خودش یا اطرافیانش میشود و درمجموع کاملاً بدون احساس پشیمانی خودش را غرق آتش سوزان بیمهری میکند. آرتور در کنار اختلال شخصیت ضداجتماعی از اختلال شخصیت اسکیزوفرنی هم رنج میبرد عوامل تأثیرگذار این بیماری روانی مزمن محیطی و ژنتیکی است. آرتور هر دو عامل را دارد. علامتهای این بیماری اختلال توهم، هذیان و اختلال تفکر است. علائم دیگر عبارتاند از کنارهگیری اجتماعی، کاهش ابراز عواطف و بیتفاوتی. جوکر فقط یک فیلم نیست اثر یک دوره است. از فروش یک میلیارد دلاری در باکس افیس جهانی عبور کرد. با دیدن این فیلم و یا فیلمهایی شبیه به جوکر صدایی در ذهنمان ما را بیدار میکند.