کافی بود به چهارباغ بروی و مردم سیاهپوش و پرچمهای افراشته عزای حسینی را ببینی. کافی بود به ترافیک درهمجوش خیابانها در این شبها نگاه میکردی و میدیدی که مردم برای رسیدن به هیئتهای عزاداری چگونه در صفهای طویل، انتظار میکشند؛ ده روزی که گذشت بوی بهشت حسینی میداد، شهر شهیدان ما.دپا از خانه که بیرون میگذاشتی، صدای روضه و نوحه را میشنیدی و به مطلع مرثیه محتشم کاشانی فکر میکردی: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است.» راستی را، «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است.» که «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است.» از گلستان شهدا تا محله طوقچی و حرم زینبیه و از دروازه دولت و چهارباغ تا چهارراه نورباران و از دروازه شیراز تا پل بزرگمهر که نوجوانانی دور میدان ایستاده و طبل میزدند، همهجا غرق در لکههای پررنگ نور و تاریکی و غم و ماتم بود. همه جای بوی اسفند در هوا پخش شده بود و از ایستگاههای نوا و نما در خیابانهای شهر، نوحههای حسینی پخش میشد.
محرمِ جوانی طعم دیگری دارد
هرچه شب سیاهتر، خیابانها شلوغتر میشدند و مردم بیشتری از خانهها بیرون میآمدند. باد پرچمهای سیاه ملیلهدوزی شده از میدان انقلاب تا دروازه دولت را تکان میداد و مردم سیاهپوش در چهارباغ در حال رفتوآمد بودند. ارگ عظیم جهاننما محرمی شده بود. صدای بلند نوحه از پنجره برخی از ماشینها به گوش میرسید؛ هرچند کرونا شوروحال محرم امسال را کمرنگ کرد بود. یکی از کسبه خیابان طالقانی در گفتوگو با خبرنگار اصفهانزیبا میگوید: «سابق بر این، در پیادهروها پوش میزدند و ایستگاههای صلواتی راه میانداختند؛ اما حالا باوجود ترافیک سنگین و این بیماری که شایع شده، دیگر نمیشود از این کارها کرد.» او که از قدیمیهای این خیابان است، میگوید: «تا وقتی آدم جوان است، محرم برایش طعم دیگری دارد؛ بهخصوص برای ما که آن موقع همراه دسته و هیئتمان بودیم و تا دلت بخواهد زنجیر میزدیم.»
باز این چه رستخیز عظیم است؟
ترافیک خیابانهای استانداری و فلسطین سنگین شده و خیابان شریفواقفی را بسته بودند. ماشینها و اتوبوسها از مسیر خیابان هشتبهشت و چهارراه گلزار استفاده میکردند. از راسته مسجد رضوی تا بعد از سهراه ملک هر شب کف خیابان را موکت پهن و روزها برمیچیدند. همهجا پر از داربست و پرچمهای سیاهی بود که برای همه ما اشعار روی آن معنای واحدی دارد از شعائری که چندین قرن است آنها را در عزای امام حسین(ع) دهانبهدهان میشنویم: «باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/ بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است.» خیابان گلزار جنوبی یکپارچه پوشیده از داربستهای سرتاسری بود. پارچههای سیاه دورنویسی شده دورتادور آنها را پوشانده بود. شبها این خیابانها در انحصار مردمی بود که میخواستند نمی اشک بیفشانند و معتقد بودند که عزاداری امسال با سالهای گذشته فرق دارد. حرف همه آنها این بود که هیچچیزی نتوانسته و نمیتواند بیرق عزایی را که در بادهای غمانگیز این روزها تاب میخورد از دستشان به درآورد.
ما ملت امام حسینیم، مگر غیرازاین است؟
امسال در دهه اول محرم که طبق عادت هرسال، برگزاری مراسم عزاداری رنگ و بوی بیشتری دارد؛ سعی هیئتهای عزاداری و مردم عزادار بر این بود که به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا، پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند.
مدیر یکی از هیئتهای عزاداری میگوید: «محرم امسال باوجود شیوع بیماری کرونا، آزمونی بزرگ برای همه ما بود.» عکسها و فیلمهای منتشرشده در فضای مجازی هم نشان میداد که فاصلهگذاری اجتماعی رعایت میشد و هر هیئت دستورالعملهای خاص ستاد ملی مبارزه با کرونا را تا آنجا که مقدور بود، رعایت میکرد. همینطور که خیابانها را میگردم به ریشههای معرفتی محرم که در باورهای مردم رسوخ کرده فکر میکنم. بر پرچمهایی که در سطح شهر نصبشده نوشته است: «ما ملت امام حسینیم» و مگر غیرازاین است؟