درواقع این روزها، شبکههای اجتماعی نیز بخشی از حوزه عمومی هستند که افراد در آن حضور دارند، دست به اظهارنظر میزنند، اعتراض میکنند، به موضوعات واکنش نشان میدهند و حتی بسیاری از کارهایی را که در بیرون از این فضا ممکن است نتوانند (یا نخواهند) انجام دهند، انجام میدهند و در موارد زیادی حتی منشأ اثر نیز میشوند؛ از همین رو (جدا از لفظ تخصصی در علوم کامپیوتر)، دیگر نمیتوان بهسادگی گفت که اینها فضای مجازی هستند؛ بلکه بیش از هر وقت دیگری به نظر میرسد که روابط و کنشها در آنها واقعیت دارند. آنچه در این یادداشت قرار است موردبررسی قرار گیرد، کنشهای معطوف به مقاومت در موضوعات مربوط به زنان است (با تکیهبر واکنشها به موضوع حذف عکس دختران از روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان). همانطور که گفته شد، بهموازات روبهرویی با تنگنا در گفتمان رسمی، مباحث از مجراهای غیررسمی برای خودشان جایی برای ابراز پیدا میکنند. مواجهه با به وجود آمدن سطحی جدید از حضور و واکنش نشان دادن در حوزه عمومی (در اینجا مراد حضور زنان در شبکههای اجتماعی و بیان اعتراضاتشان است)، حتی اگر این گفتار را بپذیریم که دستهای پشت پردهای در کار است، به معنای وجود یک خواست جمعی است که نمیشود نادیدهاش گرفت. زنان و طرفداران حقوق زنان (از هر جنسیتی که باشند) امروزه بیشازپیش شبکههای مجازی را راهی برای انتقال بیواسطه پیامشان یافتهاند، مجرایی که اگرچه سایه نگاه ناظر و کنترلگر گفتمان رسمی بر آن حس میشود و همواره تهدید به اعمال محدودیت بر آن شده است، اما تجربه ثابت کرده که تهدید آن عملا بیمعناست. در این میان مقاومتی که امکان ابراز گستردهاش به دلایلی نظیر مهیا نبودن زمینه اجتماعی تا واکنش شدید گفتمان دولتی وجود ندارد، از خلال شبکههای اجتماعی صورت میپذیرد. نمونهاش را بهسادگی میتوان در اعتراض فراگیر به حذف نقش دختران از تصویر جلد کتاب ریاضی سوم دبستان دید، اعتراضی که تمام ویژگیهای یک جنبش کوچک را داشت. به گروه خاصی محدود نمیشد و سطح وسیعی از افراد به آن واکنش نشان دادند.
اگر گفتمان دولتی تا قبل از این به این توجیه چنگ میزد که زنانی که در شبکههای اجتماعی اعتراض میکنند فقط قشر خاصی را در برمیگیرند، اما این بار از زنان مسئول در نهادهای مختلف تا زنان اقشار مختلف جامعه در این اعتراض شرکت داشتند، اعتراضی که بهسرعت واجد نماد نیز شد. تصویر مریم میرزاخانی بهانحای مختلف و با تصویرسازیهای گوناگون تبدیل به نماد این اعتراض شد، نمادی از توانایی دستیابی یک زن به جایگاهی که تا قبل از آن همواره توسط مردان به دست آمده بود (نمادی که آدمها خودشان را شبیه آن مییافتند. لباس ساده داشت، موجودی عجیبوغریب نبود. زنی بود که «توانسته» بود). همچنین متنهای مختلف از احساسی تا تحلیلی نوشته شد. خبر بهطور پیوسته دستبهدست شد. اعتراض لزوما به یک جنسیت محدود نماند و نهایتا اثربخش ظاهر شد: مسئولانی که تا چند روز پیش مسئولیت را از سر خود باز میکردند، مجبور به عذرخواهی شدند و قول جبران دادند. همه این اتفاقها در حالی افتاد که صداوسیما و چندرسانهای که بهطور مستقیم مواضع گفتمان رسمی را بازتاب میدهند، تحرکی در این زمینه نداشتند و سایر رسانهها نیز فاقد ابزار لازم برای بیان یک مطالبه عمومی بودند، مطالبهای که ممکن بود اگر شبکههای اجتماعی وجود نداشتند، تنها به چند یادداشت در این روزنامه و آن خبرگزاری ختم شود و نهایتا یکی دو نامه از طرف برخی که دستشان میرسد برای بیان مراتب اعتراض ردوبدل شود و تمام. اما امروز شاهد آن هستیم که از شکلگیری اعتراض، رخدادن مقاومت و اثربخش بودن حرکت، روزهای زیادی نمیگذرد و البته جامعهای که تأثیر کنش خود را دیده است، بهخوبی میداند که باید پیگیر مطالبهاش باشد که تبدیل به وعده سر خرمن نشود. اما حتی همین رسیدن به نقطه پذیرش اشتباه از طرف سازوکار مردانهای که خود را فاقد اشتباه معرفی میکرد، یک شروع خوب برای مقاومتی است که الفبایش را زنان از خلال فعالیت در حوزه عمومی (و شبکههای اجتماعی بهمثابه ساحتی از حوزه عمومی) آموختهاند.