این مسئله موجب شده است میزان ارتباطات اجتماعی ما در جامعه و با افراد آن کم شود و ناگفته پیداست که وقتی ارتباطات اجتماعی به واسطه فراگیری یک بیماری مسری در جامعه کاهش پیدا کند، ترس و ناامیدی از گسترش بیماری و نبود پناهی امن برای ایجاد امنیت روانی از یک سو و موضوع عدم یافتن راههای درمانی از سوی دیگر موجب میشود اعضای جامعه به نوعی در خودفرورفتگی مبتلا شوند. بنابراین وقتی جامعه در چنین وضعیتی قرار بگیرد، باعث میشود افراد عمدتا به فکر خودشان، حداکثر به فکر اعضای خانواده و در نهایت به فکر شبکه خویشاوندی باشند؛ مسئله ای که همه فعالیتهای انسانی، از جمله مشارکتهای اجتماعی و مدنی را دچار افتی شدید و چشمگیر میکند، افراد را به سمت خودخواهی و خودمحوری پیش میبرد و زنگ خطری را برای اولیای امور به صدا درمیآورد تا با ایمن کردن جامعه به رفع این مشکل بپردازند. دلایل بهوجودآمدن و پاییدن چنین شکافی، همانگونه که گفته شد، توصیه جدی به رعایت فاصله اجتماعی، مبحث قرنطینه بیماران مبتلا به کرونا و به طور کلی رعایت پروتکلهای بهداشتی است؛ یعنی همان چیزی که از مراتب پیشگیری از ابتلا به این بیماری مسری به شمار میآید، خود باعث پایین آمدن سطح ایمنی روانی جامعه شده و بایستی به نحوی از انحا با برنامهریزیهای تخصصی در این زمینه برطرف شود. قرارگرفتن جامعه در این وضعیت همچنین موجب تلاطمهای روحی شهروندان شده و بر نحوه تصمیمگیری، کنشها و واکنشهای آنها در مواجهه با همهگیری بیماری بهشدت تأثیر میگذارد؛ به نحوی که آنها را به انزوا میکشاند و متأسفانه خروجی آن بهصورت کاهش مشارکتهای اجتماعی در صحن جامعه به نمایش درمیآید. از جمله این مشارکتهای اجتماعی، موضوع همدلی در بحث اهدای خون است؛ عملی انسانی که در طول تاریخ مدرن و معاصر جهان و ایران همواره در بزنگاههای حوادث غیرمترقبه انجام شده و به عملی معمول در این زمینه تبدیل شده است.اما به نظر میرسد این بار، شرایط اندکی تغییر کرده و باید به فکر راهحلهایی برای ایجاد مشارکت دوباره و تقویت حس همدلی، نوع دوستی و احساس وظیفه انسانی بود. ممکن است افراد چنین تصور کنند که اهدای خون منجر به ضعف بدن آنها میشود و این ضعف باعث میشود ویروس کرونا در بدنهایی که دچار ضعف هستند، به شدت نفوذ کند و بدنشان را دچار آسیبهای جدی بکند. این در حالی است که بهرغم تبلیغات مرتب شبکههای تلویزیونی، شبکههای آموزشی و فضای مجازی در توصیه به اهدای خون، بهخصوص برای افرادی که یکبار به کرونا مبتلا شدهاند، استقبالی جدی از سوی مردم برای این کار صورت نگرفته است. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایلی که میتوان برای این موضوع برشمرد، ترس روانی و احساس ترس از اهدای خون باشد. نکته بعدی که بهخصوص در بحث کاهش اهدای خون با آن مواجهایم، ترس از آلوده شدن افراد به ویروس کرونا در مراکز مخصوص اهدای خون است. این یعنی نوعی ترس و احساس ترس از حضور در این مراکز وجود دارد؛ زیرا ممکن است بهزعم آنها آلوده باشند. ترس بعدی جامعه این است که بسیاری از افراد بهطور کلی از بیرون رفتن از خانه خوف دارند و تمایل ندارند در صحنههای اجتماعی ظهور و بروز پیدا کنند. به نظر من بهترین راهکار برای اینکه مردم به اهدای خون تشویق شوند، بالابردن سطح آموزش آنها و دادن احساس امنیت به شهروندان و به مکانهایی است که اهدای خون در آنها صورت میگیرد. دوم اینکه، حضور مردم در صحنهها در وضعیت فعلی دچار یک تضاد معنی دار است. ما به آنها میگوییم از خانه بیرون نیایند و از طرف دیگر از آنها میخواهیم از خانه بیرون بیایند و خون بدهند. باید به نوعی این تضاد را مرتفع کنیم.
پیشنهاد من این است که برای اهدای خون یکسری سیستمهای سیار را راهاندازی کنیم تا مردم در مناطق و محلههای مختلف مثل فرهنگسراها، درمانگاههای محلی و مراکز درمانی، که در نقاط مختلف شهر وجود دارند و از امکانات خونگیری نیز بهرهمند هستند، با رعایت کامل پروتکلها حضور یابند و اهدای خون تسهیل شود. به این ترتیب هم تردد در فضاهای اجتماعی کاهش پیدا میکند و هم شهروندان مطمئن میشوند که در فضایی امن و بدون حضور و سرایت ویروس خون اهدا میکنند.