مجلس هفدهم در هفتم اردیبهشت ماه 1330 بازگشایی شد. آقایان آیتالله کاشانی، عبدالله معظمی و سید حسن امامی در این دوره ریاست مجلس را بر عهده داشتند. 45 قانون، یک کابینه و 81 نماینده ثمره این دوره از مجلس بودند. انتخابات از آبان ۱۳۳۰ آغاز و انتخابات تهران در ۱۷ دی ۱۳۳۰ برگزار شد. پس از انتخاب ۸۰ نماینده، محمد مصدق دستور توقف انتخابات تا پس از بازگشت خود از لاهه را صادر کرد. انتخابات سایر حوزهها هرگز انجام نشد.
بسیاری از حوزهها از جمله مشهد، اصفهان، شیراز، همدان، لار، بابل، ساری، اراک و سنندج نمایندهای در مجلس نداشتند. کمتر از نیمی از ۸۰ نماینده انتخاب شده در این دوره برای اولینبار به مجلس راه یافته بودند و بقیه همان نمایندگان دورههای پیشین مجلس بودند. نظر دکتر مصدق درباره این افراد این بود که با «اعمال نفوذ مأمورین و ثروتمندان محلی صاحب نفوذ» توانستهاند دوباره به مجلس راه یابند.
دکتر مصدق تنها نخستوزیر ایران بود که نادرست بودن انتخابات را اعلام کرد. او در بالاترین مقام اجرایی کشور اظهار کرد که حاضر نبوده پیش از اصلاح قانون انتخابات، اقدام به برگزاری انتخابات دوره هفدهم مجلس کند، اما برای جلوگیری از فترت ناچار شد با همان قانون ناقص عمل کند و با همه تلاشی که به کار برد، آن گونه که انتظار میرفت توفیقی حاصل نشد.
مجلس هفدهم از همان ابتدا به دو گروه تقسیم شد:
الف) فراکسیون جبهه ملی
ب) فراکسیون سلطنتطلبان
مصدق با پشتگرمیبه حمایتهایی که از سوی مردم در برابر سنا صورت گرفته بود، دقیقا سه روز بعد، در مجلس شورای ملی حاضر شد و از مجلس تقاضای اختیارات ششماهه کرد. در صورت تصویب اختیارات ششماهه از سوی مجلس به او اجازه داده میشد تا لوایحی را درباره امور مالی و اقتصادی و بانکی و استخدامی و ایجاد سازمانهای محلی طرح و اجرا کند و بعد از آزمایش این لوایح را برای تصویب به مجلس تقدیم کند.
اما طرح این پیشنهاد بار دیگر مجلس را به جنبوجوش واداشت، زیرا از نظر نمایندگان در صورتی که این اختیارات به تصویب میرسید و دست مصدق و دولت برای تصویب لوایح بازگذاشته میشد این به معنی پایان کار مجلس بود. با وجوداین، دیگر وجود مجلس شورای ملی معنایی نداشت و با توسل به همین دلیل تعدادی از نمایندگان با این اختیارات به مخالفت برخاستند، اما مصدق همچنان بر موضع خود پافشاری میکرد؛ این چنین به نظر میرسید که او برای رسیدن به خواستهاش از هیچ اقدامی ابایی ندارد و متعاقب همین جریان در ۲۵ تیر ۱۳۳۱، در مخالفت با شاه بر سر تعیین وزیر جنگ و کنترل ارتش که حق قانونی نخست وزیر بود، ناگهانی و بدون اینکه به مجلس اعلام کند استعفا داد و مستقیما مردم و ملت را مخاطب خود قرار داد: «در جریان حوادث اخیر به این نتیجه رسیدهام که به وزیر جنگ قابل اعتمادی نیاز دارم تا مأموریت ملی مرا ادامه دهد، چون اعلیحضرت درخواست مرا رد کرده است، پس تصمیم به استعفا دارم و هرکس را که مورد اعتماد مقام سلطنت باشد برای حکومت جدید و انجام خواستههای شاهنشاه تأیید خواهم کرد. در شرایط حاضر نهضتی که مردم ایران شروع کردهاند نمیتواند به نتیجه پیروزمندانهای نائل گردد.» استعفای مصدق، نمایندگان سلطنتطلب را برانگیخت تا قوام را به نخستوزیری برگزینند؛ اما در این میان نمایندگان طرفدار جبهه ملی و مصدق نیز میدان را خالی نکرده و به حمایت از مصدق مردم را به اعتصاب و تظاهرات عمومیدعوت میکردند.
قوام بعد از نخستوزیری اولین اعلامیه خود را با لحنی تند ایراد کرد و در این اعلامیه مخالفان را به «محاکم انقلابی» تهدید و از عوامفریبی در امور سیاسی و ریا و سالوس ابراز انزجار کرد. قوام در برابر موج اعتراضات عمومیدر روز ۳۰ تیر از تهران فرار کرد و سرانجام بعد از ۵ روز تظاهرات عمومیارتش عقبنشینی کرد و شاه نیز به ناچار فرمان نخستوزیری مصدق را صادر کرد و مجلس نیز در روز ۳۱ تیر با اکثریت آراء (از ۶۴ نفر ۶۱رأی) به مصدق رأی اعتماد دادند و مجلس سنا نیز از جمع ۴۱نفره حاضر در جلسه ۳۳ رأی به تشکیل کابینه مصدق دادند. در ۲۴ مرداد سال ۱۳۳۲ نمایندگان جبهه ملی با استعفای دسته جمعی خود زمینه انحلال مجلس را فراهم کردند و به تبع آنها اعضای مستقل مجلس نیز استعفا دادند، استلال نمایندگان از این کار مخالفت اپوزیسیون مجلس با آنها بود.
مصدق برای اینکه این انحلال مجلس را موجه جلوه دهد با حمایت حزب توده در مرداد ۱۳۳۲ به رفراندوم عمومی روی آورد: «باید به یاد داشته باشیم که قوانین برای مردم درست شدهاند، نه مردم برای قوانین، ملت حق دارد نظرش را بیان کند، و اگر بخواهد قوانینش را تغییر دهد. در یک کشور دمکراتیک و مشروطه ملت حاکم مطلق است.» بعد از رفتن شاه از ایران مصدق انحلال مجلس هفدهم را در ۲۵ مرداد اعلام کرد و شرایط به نفع مصدق بود، اما در روز ۲۸ مرداد کودتایی ناگهانی اتفاقات را تغییر داد. آخرین جلسه رسمیمجلس هفدهم در روز ۱۸ تیر ۱۳۳۲ برگزار شد. پس از آن، ۵۲ تن از نمایندگان تا ۲۴ تیر استعفا دادند و مجلس از رسمیت افتاد. مصدق در ۵ مرداد رفراندمی را برگزار کرد که در آن دو گزینه انحلال مجلس یا انحلال دولت مطرح شده بود. این رفراندم در روزهای ۱۲ مرداد در تهران و ۱۹ مرداد در شهرستانها برگزار شد. پس از آن دورهای تاریک از خفقان و ارتجاع در تاریخ ایران با تأسیس ساواک و گسترش دیکتاتوری شاه آغاز شد. شاه در قدم اول پس از انجام کودتا بیش از 60 تن از افسران ارتش را تیرباران کرد.
منبع: سایت تاریخ ایرانی
افزودن دیدگاه جدید