البته که در این مسئله باید حق را تاحدودی به مدیران شبکه اول داد. آنچه از نوروز 1400 میتوان حدس زد، تداوم شیوع ویروس کرونا و قرنطینه مردم در این ایام است، بنابراین اینکه سازمان به فکر بالابردن سطح تولیدات خود برای دوهفته خانهنشینی مردم باشد، چندان عجیب نیست. عجیب آن است که چرا سازمان این قدر دیر به فکر افتاد و نتوانست مذاکرات خود را در سایه و خیلی زودتر از آذرماه آغاز کرده و پیش ببرد.
زمان کم؛ نخستین پاشنه آشیل پایتخت 7
اگر به گذشته برگردیم متوجه میشویم که سری پنجم «پایتخت»، دی ماه و سری ششم آن، آذر ماه کلید خورد. در هر دو زمان نیز گروه به سختی و با فشار کاری زیاد توانستند کار را به آنتن نوروزی برسانند. اینکه برای تولید سری هفتم این سریال، در نیمههای آذر توافق صورت بگیرد و نویسندگان تحت سرپرستی «محسن تنابنده»، نگارش را آغاز کرده و بتوانند طی یک ماه آن را رسانده و همزمان کار آغاز شود، یک پروسه خیلی فشرده و تاحدودی ناممکن بود که تولید این فصل را با اما و اگرهایی مواجه میکرد.
اینکه «پایتختیها» چگونه حاضر شدند تا در چنین شرایطی، به مذاکره با سازمان تن دهند، گره کور این ماجراست. البته بحثی که در اینجا مطرح میشود، آن است که هنوز هم مشخص نشده که درخواست سازمان از «پایتخت» چه بوده است. آیا شبکه اول خواهان تولید سری هفتم سریال در 14 قسمت بوده یا میخواسته آن تک قسمت 100دقیقهای را که دو سال پیش قرار بود ساخته و در شب عید نمایش داده شود به جریان بیندازد؟ یا اینکه میخواسته آن 4 قسمت پایانی فصل قبل ساخته شود تا سری ششم کامل شده و برای نوروز 1400 به روی آنتن برود. هم چنان که تولید سری هفتم در چنین شرایطی و در این بازه زمانی کم، امری تقریبا محال به شمار میرفت، انجام آن دو خواسته دیگر، شدنی بود. اگر منظور آن تک قسمت باشد که فیلمنامه آن کار، توسط مرحوم «خشایار الوند» نوشته شد و بازنویسی آن هم پائیز امسال به پایان رسید و کار آماده استارت بود که گروه میتوانست با فراغ بال و خیلی آرام به آن برسد. اگر هم گروه درصدد فیلمبرداری 4 قسمت پایانی فصل قبلی سریال بود، باز هم زمان کافی برای تولید آن وجود داشت. اما همان منابع رسمی و غیررسمی که برای نخستین بار این خبر را رسانهای کردند، از تولید سری هفتم سخن میگفتند و این ادعا، با توجه به زمان بسیار کوتاه باقیمانده تا نوروز، منطقی و عقلانی نبود.
انتشار دستمزدهایی که حاشیهساز شد
چند روز پس از رسانهای شدن تولید «پایتخت» برای نوروز 1400، بار دیگر اخبار غیررسمی، از برآورد بودجه 30میلیاردی این سریال سخن گفتند. بودجهای که طی آن قرار بود یکششم به یک نفر (احتمالا محسن تنابنده) اختصاص داده شود. انتشار این خبر، موجی از اعتراضهای مردمی و رسانهای را در پی داشت. البته که این، نخستین بار نبود که رقم دستمزد عوامل «پایتخت» منتشر میشد؛ یک بار دیگر و در حین پخش «پایتخت 5»، لیستی از دستمزد بازیگران و عوامل این سریال بیرون آمد که چون انتشار آن در میانه پخش سریال بود، حواشی آن، ترکشهای چندانی را برای گروه ایجاد نکرد.
اما انتشار این فهرست، آن هم در آستانه توافق عوامل با سازمان، موجی از نارضایتیها را در این شرایط معیشتی سخت مردم به همراه داشت. دستمزدهایی میلیاردی که قرار بود طی سه تا 4 ماه کار، نصیب بازیگران و عوامل اصلی سریال شود، تاکنون در رسانه ملی سابقه نداشته است. هرچند که عنوان میشود سازمان با هزینه تبلیغاتی که قبل، حین و بعد این سریال پخش میشود، به سود سرشاری میرسد، اما اینکه فردی برای 3 تا 4 ماه کار، 5 میلیارد دستمزد بگیرد، اتفاقی است که حتی سوپراستارهای سینمای ایران نیز آن را مطالبه نمیکنند چه برسد به تلویزیون که چارت مشخصی برای این کار داشته و کف و سقف دستمزدها، کاملا مشخص و محدود است. با بالاگرفتن حجم اعتراضها، مذاکراتی که گویا داشت به نتیجه میرسید، متوقف شد و پس از مدتی که سروصداها فروکش نکرد، ملغی شد تا شبکه اول برای نوروز 1400، «پایتخت» نداشته باشد.
قهر یا زمان اندک؟
همان گونه که خبر ساخت «پایتخت» هیچ گاه رسمی عنوان نشد، خبر ساخته نشدن آن نیز به صورت رسمی تائید نشد. تنها داشته ما از عدم تولید سری جدید «پایتخت»، نوشته «محسن تنابنده» در صفحه مجازی خود است که طی آن، ساخت «پایتخت» را تکذیب کرد. نوشتهای که به دلیل بالاگرفتن اعتراضها به آنچه دستمزد 5میلیاردی وی خوانده شده بود، صورت گرفت. چند روز پس از انتشار این نوشته، خبر رسید که «سیروس مقدم» قصد دارد به زودی سریال جدید خود را در جنوب کشور جلوی دوربین ببرد تا بدین ترتیب، پرونده «پایتخت» به شکل رسمی، برای نوروز 1400 بسته شود.
آنچه از شکل رفتار عوامل اصلی «پایتخت» مشخص است آن است که آنها در نتیجه اعتراضها در شبکههای اجتماعی و بحث مالی قضییه، به نوعی مجبور شدهاند که برای حفظشان و البته عدم مقابله و رویارویی با مردمی که وضعیت مالیشان چندان خوب نیست، از این پروژه به صورت موقت انصراف دهند. وگرنه اینکه آنها پای مذاکره رفتهاند، نشان میدهد که عزم آنها برای ساخت، بسیار بالا و جدی بوده است. «محسن تنابنده» که پائیز امسال، بازی در فیلمهای «اصغر فرهادی» و «حمیدرضا آذرنگ» را به پایان رسانده و از نقاهت کرونایی خود نیز بیرون آمده بود، وقت آزاد و کافی برای نگارش و بازی در این سریال را داشت. تهیهکننده و کارگردان کار هم که ماهها خانهنشینی اجباری را در روزگار کرونایی تجربه کرده بودند، از انگیزههای لازم برای آغاز این پرژه برخوردار بودند. بنابراین تصور میشود آنچه تحت عنوان «ناتوانی و زمان اندکِ» عوامل برای تولید سری جدید تفسیر شده، چندان درست نباشد و آنها به نوعی در یک شرایط ایزوله و فشار حداکثری نسبت به خواست مردم و احیانا گروههای فشار پشت پرده، «قهر» کردهاند. نشانههای این قهر، علاوه بر فکت هایی که در بالا بدان اشاره شد، در نوشته پرکنایه تنابنده نیز به روشنی قابل لمس است.
اختیارات باز یا تکرار سرنوشت فردوسی پور؟
اخبار تائیدنشدهای وجود دارد که طی آن، عوامل اصلی «پایتخت» برای سریهای قبلی، اجازه حضور ناظر کیفی را در لوکیشن خود نمیدادند. در مورد دستمزد نیز این گونه عنوان شده که محدودیتهای سقف سازمان در آن رعایت نمیشود که تمام اینها از مبادی غیررسمی عنوان شده که تائید و تکذیب نشدند. اگر این طور باشد، باید پذیرفت که تولید هر سری «پایتخت» با حواشی و جنجالهایی مواجه خواهد شد. اینکه یک سریال به مرز خودمختاری رسیده و بتواند مسئولان شبکه اول را طبق خواست خود مجاب کند، اتفاق خوشایندی نیست که نمونهاش هم طی ادوار گذشته مشاهده نشده است. آنچه سبب شد تا شخصیتی مانند «عادل فردوسی پور» از برنامه «نود» و شبکه سوم کنار گذاشته شود، به نوعی همانی است که برای «محسن تنابنده» پایتخت در حال رقم خوردن است. اگر سازمان آنجا ورود کرد و جلوی فردوسی پور را (چه به درست یا به اشتباه) گرفت، اینجا هم باید ورود کند و جلوی این مدل رفتارها را بگیرد. اگر اختیارات ویژهای برای «پایتخت» در نظر گرفته میشود، این قبیل اختیارات باید برای تولیدات مشابه هم لحاظ شود که اگر چنین سیستم و رویهای اشاعه یابد، برخی خودسریها و افراطیگری ها در سازمان به وجود میآید که بعدها به این راحتی نمیتوان جلوی آن را گرفت. اگر هم قرار بر برخورد با چنین رویهای باشد، سازمان باید بداند که در این جریان، دست برتر را در اختیار دارد چرا که میداند اگر «پایتخت» از آنتن سیما کنار گذاشته شود، بر فرض تولید در شبکه نمایش خانگی، شاید گروه به دستمزدهایی افسانهای برسند اما هیچگاه نخواهند توانست به آمار مخاطبان تلویزیونی رسیده و به این ترتیب، سنگر و جایگاه مردمی خود را از دست میدهند. همچنانکه احساس میشود «پایتخت» جدید به دلیل بیم ازدستدادن همین سنگر مردمی، توسط خود عوامل اصلی آن متوقف ماند و به پروسه تولید نرسید.