وحدترویه به گونهای بود که امسال نیز مردم، تماشاگر آثار بخش مسابقه بودند و برای نخستین بار، تمامی استانهای کشور همه فیلمهای سودای سیمرغ را دیدند و در نظرسنجی مردمی انتخاب بهترین فیلم مشارکت کردند. اما این تنها برگ برنده جشنواره امسال نبود.
سه ویژگی مهم جشنواره این دوره
نخستین ویژگی جشنواره این دوره، حذف هیئت انتخاب از پروسه جشنواره بود. اتفاق بزرگی که جشنواره فجر را یکقدم به سمت استانداردهای جهانی پیش برد تا تمام تصمیمها راجع به آثار حاضر در جشنواره توسط یک هیئت به نام «هیئت داوران» اتخاذ شود. البته که این سیاست در ادامه با برخی مخالفتها همراه شد، اما بدنه سینما و اکثر سینمادوستان از حذف هیئت انتخاب که با تصمیمهای غیرمنطقی و بعضا سلیقهای خود زمینه غیبت برخی آثار ارزشمند را در جشنوارهها فراهم میکردند، استقبال نمودند. البته باید پذیرفت که اعتراض به حضور یا عدمحضور آثار در جشنواره فجر طی امسال که هیئت انتخابی در کار نبود هم خود را نشان داد. گویی این جریان به بخش جداییناپذیری تبدیل شده که همواره از جانب صاحبان چند فیلمی که به سودای سیمرغ راه پیدا نمیکنند به وجود آمده و حاشیههایی را رقم میزند. اینکه مردم سراسر ایران، تمام فیلمهای جشنواره را مشاهده کنند و در ادامه بتوانند در نظرسنجی مردمی شرکت کرده و تکلیف سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را مشخص کنند اتفاق بزرگی بود که برای نخستین بار در جشنواره امسال رقم خورد. اتفاقی که امید است برای سالیان آینده نیز تکرار شود و این امر در وهله نخست، مستلزم نمایش همه فیلمها در تمامی استانهای کشور است که هنوز مشخص نیست با تعدد فیلمهای بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، آیا برای مراکز استان کشور قابلیت اجرایی خواهد داشت یا خیر. اما ثمرات و استقبالی که شهرستانیها از آثار جشنواره و نظرسنجی به عمل آوردند، میتواند مدیران جشنواره را متقاعد به تکرار این رویه برای دورههای آتی کند. جشنواره طی این دوره، استقلال عمل خوبی از خود نشان داد. چه در زمینه تصمیمگیری برگزاری برای تمامی گروههای منتقدان، اهالی رسانه و مردم تهران و شهرستانها و چه در بحث ابتکارعملهایی که در ایام برگزاری و به هنگام نشستهای خبری و اختتامیه از خود نشان داد. تیم روابطعمومی جشنواره بهخوبی توانستند در غیاب خبرنگاران دیگر رسانهها، این مهم را هدایت کرده تا بدینترتیب استقلالعمل جشنواره منفک از جریان رسانههای دیگر به تثبیت برسد. اکنون وقت آن است که جشنواره برای کارتهای بیشمار اعطایی به رسانههایی که اصلا صفحه سینمایی در خود نمیبینند و خبرنگار و روزنامهنگار سینمایی در تیم خود ندارند، تجدیدنظر کرده و ساحت جشنواره را حداقل در کاخ برگزاری، به سمت حرفهایگری بیشتر هدایت کند.
حاشیههایی که در این دوره بیشتر شد
حاشیه برای جشنواره سیونهم، چندین هفته پیش از انتشار فراخوان رسمی آن آغاز شد. جایی که تقریبا هر چند روز یکبار خبر کذبی درباره برگزاری یا عدمبرگزاری این رویداد منتشرشده و بدینترتیب، جامعه رسانهای حوزه سینما را در برابر مدیران سینمایی کشور قرار میداد. این پروسه به جبههای برای اعلامموضع موافقان و مخالفان برگزاری تبدیل شد و کار حتی به صفحه اصلی مطبوعات و خبرگزاریها نیز کشید. پس از مسجلشدن برگزاری جشنواره، برخی سایتهای خبری اعلام کردند که هدف از برگزاری جشنواره این دوره، منفعتطلبیهای گروهی است و به همین دلیل، اخبار جشنواره را پوشش نمیدهند. دامنه این حواشی، حتی پس از اعلام قطعی برگزاری و انتشار فراخوان، بیشتر هم شد. در همان زمان، بحثهایی مبنی بر نبود فیلمهای متقاضی به میان آمد و اینکه اصلا فیلمها به اندازهای نیستند که بشود با آن جشنوارهای راه انداخت. شدت این القائات تا جایی بود که حتی دبیر جشنواره نیز از این اتفاق (کمبود فیلم) ابراز نگرانی کرد، اما خیلی زود مشخص شد که تعداد آثار متقاضی برای جشنواره کرونایی امسال، حتی بیشتر از سالیان گذشته است.
پس از این میزان حضور آثار بود که دامنه حاشیههای جشنواره کمتر شد و با اتخاذ تصمیمهایی چون حذف هیئت انتخاب و روی کار آوردن یک تیم مستقل سینمایی به عنوان هیئت داوران، مدیران جشنواره توانستند ضرب حواشی را گرفته و حاشیه امن خوبی برای خود فراهم کنند.
با انتشار فهرست آثار پذیرفتهشده در جشنواره، بازار حاشیه بار دیگر داغ شد. فیلم «حمید نعمتالله» (قاتل و وحشی) که به دلیل مشخص بودن سر تراشیده
«لیلا حاتمی» و گوشهای او، پروانه نمایش صلاحیت لازم برای حضور در جشنواره را کسب نکرده بود، سیبل این حواشی بود. برخی فیلمهای دیگر نیز که نتوانسته بودند به جشنواره راه یابند برای چند روز تا برگزاری جشنواره حاشیههایی را رقم زدند که البته منجر به هیچ تغییری در جدول نمایش فیلمها نشد.
با آغاز جشنواره، بحث بازار سیاه بلیت فیلمهای پرطرفدار، دوباره به جریان افتاد. اتفاقی که طی آن بلیت برخی فیلمها تا 300 هزار تومان خرید و فروش شد و مدیران جشنواره نیز به مانند ادوار گذشته ترجیح دادند در قبال این اتفاق، سکوت اختیار کرده و ورودی به آن نداشته باشند.
حاشیه روز نخست جشنواره در مقر اصلی رویداد (برج میلاد)، تجمع شدید عکاسان و خبرنگاران و عدمرعایت پروتکلهای بهداشتی توسط برخی مدعوین این روز از جمله «پرویز پرستویی» و «عادل فردوسیپور» بود. اتفاقی که واکنش وزارت بهداشت را به همراه داشت و آنها تهدید کردند که در صورت تکرار این وضعیت، جشنواره را در هر مرحلهای که هست، تعطیل میکنند. این هشدار، کار خود را کرد و بحث رعایت پروتکلها از روز دوم، با جدیت و همراهی بیشتری صورت پذیرفت.
نشستهای جشنواره امسال نیز خالی از حاشیه نبودند. از سوژه داغ «پژمان جمشیدی» تا ژست مردمخواهانه برخی سلبریتیها و نوع برخوردی که با «باران کوثری» در مقوله حجاب صورت گرفت. این حواشی سبب شد تا ویدئوهای آنها در فضای مجازی وایرال شده و با وجود آنکه خبرنگاران، در نشستهای رسمی جشنواره حضور نداشتند، اما کموکیف اطلاعرسانی و بازخوردهای وقایع نشستها، در مطبوعات و فضای مجازی به مانند سالیان گذشته، پررنگ باشد. فوت «علی انصاریان» در شرایطی که امسال فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» را در جشنواره داشت، موجی از احساسات اهالی سینما را به همراه داشت. نکته عجیب آنجایی است که مدیران جشنواره در برابر پیشنهاد چند تن از چهرههای حاضر مبنی بر اختصاص سهمی برای این بازیگر تنها به پخش یک کلیپ در اختتامیه بسنده کرده و حاضر نشدند یک سیمرغ افتخاری به او بدهند. این کمترین انتظار از مدیران جشنواره بود که متاسفانه محقق نشد. پس از اعلام اسامی نامزدها، موج دیگر از حواشی به راه افتاد. موجی که با محوریت غیبت «هدیه تهرانی» در میان نامزدها همراه بوده و همچنان هم ادامه دارد. بیشترین اعتراضها به داوریهای این دوره به مانند ادوار گذشته، حول غیبت چند بازیگر شناختهشده از جمله «هدیه تهرانی» (بیهمهچیز)، «هادی حجازیفر» (بیهمهچیز)، «فاطمه معتمدآریا» (روزی روزگاری آبادان)، «ژاله صامتی» (شیشلیک)، «هوتن شکیبا» (ابلق و تیتی) و «بهرام رادان» (ابلق) میچرخید که البته چندان هم بیراه نبود.
جشنوارهای بدون شگفتی
درحالیکه پذیرش 16 فیلم در بخش سودای سیمرغ، کمی توی ذوق سینمادوستان میزد و میرفت تا همه چیز در یک انقباض خاطر خلاصه شود، تنور جشنواره توسط یکی از داوران (سیدجمال ساداتیان) داغ شد. وقتی این تهیهکننده در گفتوگویی اعلام کرد که 10 فیلم از آثار جشنواره امسال، فراتر از حد انتظارها بوده و مخاطبانشان را غافلگیر میکنند. اتفاقی که در ادوار مختلف جشنواره با دو یا نهایتا سه فیلم رقم میخورد، قرار بود امسال با ده فیلم اتفاق بیفتد.
اما آنچه حالا با اطمینان میتوان راجعبه آن سخن گفت این است که جشنواره سیونهم، فاقد هرگونه شگفتی در بخش محتوایی بود. هیچ فیلمی در مقام غافلگیری و شگفتی ظاهر نشد. تمام سرمایههای جشنواره امسال به سهچهار فیلم متوسط و دیگر فیلمهای زیرمتوسط خلاصه میشد که نتوانستند رضایت حداکثری مخاطبان خود را فراهم آورند. این اتفاق در مورد فیلمهای محبوبتر جشنواره امسال نیز رخ داد و منتقدان و اهالی رسانه همصدا با مخاطبان، فکتهای ضدونقیضی درباره مقبولیت آثار ارائه دادند که در نوع خود قابل تأمل بود. با نگاهی به 16 فیلم جشنواره امسال متوجه میشویم که برگ برنده جشنواره امسال، در سوژههای کمتر پرداختهشدهای است که تاکنون توجه چندانی به آنها نشده بود. این سوژهها با فضاهای بکری که بهواسطه عدمپرداخت قبلی، برای مخاطبان تازگی داشت، سبب شدند تا افقهای تازهای در تنوع فرمی و ژانری، متوجه این دوره از جشنواره باشد. به عنوان مثال، سوژههایی که در «زالاوا» (ترس محیطی و قومی از جن)، «رمانتیسم عماد و طوبا» (پیشبرد ساختار بر مبنای یک رومنس فانتزی)، «گیجگاه» (عشقبازیهای درام کلاسیک)، «تیتی» (انساندوستی متأثر از کشف یک سیاهچاله)، «مصلحت» (روحیه مطالبهگری و نقد درونسیستمی صریح با توجه به یک روایت خیالی)، «روزی روزگاری آبادان» (مقارنه رئال و سوررئال در یک درام خانوادگی)، «بیهمهچیز» (فضاسازیهای بیزمان و مکان در یک اثر اقتباسی)، «تک تیرانداز» (داستان برترین تکتیرانداز قرن)، «روشن» (داستان مردی که هنوز بچه است و از اختلال خفیف روانی رنج میبرد) و حتی «شیشلیک» (تقابل سمپاتیک آرمان و ضدآرمان) مطرح شدند، محل چندانی در تولیدات سالیانه سینمای ایران نداشتند.
این اتفاق نشاندهنده پوستاندازی نوین سینمای اجتماعی ایران از قالب ملودرامهای یکنواخت است که دامنه آن حتی به بسط دیگر گونههای سینمایی نیز کشیده شده است. همچنانکه در جشنواره امسال با وجود کمیت محدود، شاهد تنوع ژانرها بودیم. اتفاقی که در دورههای قبلی جشنواره با تعداد فیلمهای بعضا دوبرابر این تعداد نیز تا این اندازه رقم نخورده بود. ضمن اینکه در بسیاری از فیلمها، با زنانگیها و مادرانگیهایی خلاقانهای مواجه بودیم که خلأ نمایش آنها طی سالیان گذشته به شدت احساس میشد؛ زنانگیهایی که برخی از آنها به تصویرگری یک پارادایم درست از نوع رابطه درونی و تبلور آن با وضع بیرونی پیوند خورد و نقشهای ماندگار و جذابی را در سینمای دهه 90 ایران به یادگار گذاشت. مشکل بزرگ، همچنان روی «فیلمنامه» متمرکز است. نویسندگان سینمایی، بیشترین تلاش خود را معطوف سوژهیابی نموده و از بسط مفهومی و محتوایی غافل ماندهاند. بیشتر به دنبال میانبُرهایی برای متفاوت نشاندادن اثر خود هستند و سبب میشوند که داستان از مسیر مشخص و سرراست خود عبور نکرده و با پیچشهای غیرالزامآوری همراه باشد تا تعلیق داستان بیشتر شده و حرف فیلم، چندان سلیس به مخاطب منتقل نشود. این خودزنی بزرگ سبب شد تا بسیاری از فیلمهای جشنواره امسال با وجود سوژههای نسبتا بکری که از آن برخوردار بودند پرداختهای جذابی را به خود ندیده و به همین دلیل، زمینههای نارضایتی مخاطب را رقم بزنند. بحث کارگردانی و بازیها نیز از دیگر نکتههای شاخص جشنواره امسال بود. اتفاقی که در پرتو سوژههای جدید، فضاهای اجرایی خوبی را برای میزانسن بستن کارگردانها و ریاکشنهای جدیدی از بازیگران به وجود آورد. قطعا تعداد بازیهای قابلتوجه جشنواره امسال، چندین برابر تعداد آثار خوب آن است که نشان از رشد و تفکرِ غالب در میان بازیگران ما دارد.
نامزدیهای غیرمنطقی، برگزیدگان منطقی
در نخستین دقایقی که فهرست نامزدهای جشنواره امسال منتشر شد، موجی از اعتراضها نسبت به حذف چند بازیگر بهراه افتاد. استدلال داوران بر این بود که بازیگران باید به نسبت نقشآفرینیهای قبلیشان، روند رو به رشد و نشانههای جدیدی را بروز دهند و صرف یک بازی خوب نمیتواند زمینههای حضور آن بازیگر را در میان نامزدها تضمین کند.استدلالی که از همان لحظات، تناقضهای آن آشکار شد. حداقل نیمی از بازیگران مرد و زن که برای دریافت سیمرغ نامزد شده بودند، نهتنها هیچ آورده بیشتری به نسبت نقشهای قبلی خود نداشتند بلکه در مواردی، با باگهای اجرایی فاحش، چندین مرتبه پایینتر از اعتبار بازیهای قبلی خود قرار داشتند. البته که داورها در برخی مراحل فنی نظیر فیلمبرداری قابل توجه و موسیقی قابل تحسین «ستارهبازی» یا موسیقی گوشنواز «روشن»، بدسلیقگیهایی داشتند که میتوانستند حداقل با یک نامزدی، حق مطلب را در مورد این مراحل فنی ادا کنند. البته از شگفتی نامزدیها، کاندیداشدن فیلم «یدو» بود که با کسب 13 نامزدی، به همراه «بیهمهچیز» پراقبالترین فیلم در میان نامزدها بود که نهایتا به کسب 5 سیمرغ و یک دیپلم افتخار هم رسید.
قدر مسلم آنکه انتخاب هیئت داوران در روز اختتامیه، با مقبولیت جمعی بالایی همراه بود و عمق اختلافسلیقه مانند انتخاب نامزدها، چندان زیاد نبود. شاید اگر در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد، وسواس بیشتری به خرج میدادند، با رضایت بالاتری در تاریخ ماندگار میشدند. بیشتر انتخاب هیئت داوران، گزینههای مسلم هر بخش بودند که تعجب چندانی به همراه نداشتند. جشنواره سیونهم در حالی به کار خود پایان داد که اتفاق خاصی را رقم نزد. به جز چند سکانس قابل توجه و چند بازی درخور تحسین، نمیتوانیم خاطره گلدرشت و ماندگاری را از این رویداد در ذهنمان ثبت کنیم. قطعا تنها وجهی از سینمای ایران که در جشنواره این دوره متجلی شد، تلاش برای خلق سوژههای جدید و ورود به دنیای خیالپردازانهای است که طی سالیان اخیر به دلیل توجه بیش از اندازه بر وجوه رئالیسم درامهای اجتماعی و خانوادگی، چندان مورد توجه سینماگران قرار نگرفته بود. این خود میتواند بزرگترین جرقه و چشمروشنی برای سینمای ایران در آستانه ورود به قرن جدید باشد.