نه در مقام منتقد یا نویسنده، بلکه در مقام علاقهمند ادبیات داستانی با عنوان بسیار تکرارشونده ادبیات مقاومت یا پایداری که درخصوص تفاوت یا تشابه آن بسیار میشود گفت، با پرسشهایی مواجه بودم: آیا این عبارت تغییر معنا داده؟ مصادیق آن کداماند؟ و در نزد اهل ادبیات دیگر کشورها چه معنایی دارد؟ واکنش اهل ادبیات به مسئلهای که دیگر اکنون برای ما بسیار به گوش آشناست یعنی فلسطین، از آغاز اشغال تاکنون چه روندی طی کرده است؟ وقایع تاریخی خاورمیانه و کشورهای عربی در رمان این کشورها چه انعکاس و تأثیری داشته است؟ این جستار کوتاه تلاش میکند این موضوعها را وارسی کند و اگر توانست، پاسخی بیابد. به همین دلیل دایره بحث محدود به رمان معاصر عرب با تکیه بر رمان با موضوع فلسطین است.
مقدمه
اشغال فلسطین از سال 1917 شروع شد و با این اتفاق در جهان اسلام و به طور خاص در منطقه خاورمیانه مسئلهای پدید آمد که همه روشنفکران بهنوعی مجبور به واکنش به آن شدند. اما این واکنشها در ادبیات داستانی چگونه بود؟ رمانهای نویسندگان فلسطینی از شروع اشغال تا سالهای جدید و شکلگیری ادبیات مهاجرت چه سیری را طی کردهاند؟ رمان مدرن عربی عمر چندان طولانی ندارد و در کشورهایی چون فلسطین و سودان و حتی عربستان از دهه شصت رمان معاصر آغاز شده است (نک: رمان عربی، حمدی سکوت). اما حوادث تندوتلخ خاورمیانه که از اواخر دهه چهل میلادی با ظهور رژیم صهیونیستی شکل جدیدی گرفته هر روز افزونتر و پیچیدهتر شده است. اگر فقط برگزیدگان رمان عربی را که در سالهای اخیر با بوکر عربی معرفی شدهاند بررسی کنیم، متوجه میشویم اجتماعی پریشان و سرنوشتی تیره و تلخ داشتهاند؛ اما از منظر ادبیات مقاومت نگاه ثابتی نداشتهاند.
مقاومت صورتهای خود را تغییر میدهد و با شرایط حاکم بر جامعه خود را هماهنگ میکند؛ گاهی به صورت برجسته و تهاجمی و گاه در قالب شعر و ادبیات تمثیلی است و گاه در قالبهای دیگر هویت خود را مشخص میکند. ادبیات مقاومت معاصر جهان عموما در خاورمیانه و آمریکای لاتین، ویتنام، ایرلند و بوسنی و اخیرا در عراق و افغانستان و آسیای میانه بنا به دلایل سیاسی و تاریخی نمود بیشتری داشته است. بخشی از جهان عرب به دلیل سابقه مبارزه، در ادبیات مقاومت باسابقهتر هستند؛ مانند انقلابهای لیبی و الجزایر و مبارزهای که با استعمارهای ایتالیا و فرانسه داشتهاند و مردم مصر که چندین نوبت در انقلاب به سر بردند و عراق که در سده گذشته با ترکان عثمانی دست به گریبان بودند و در دوره معاصر با استبداد داخلی. با حمله رژیم صهیونیستی و نزاعش با اعراب شکل ویژهای از ادبیات مقاومت به وجود آمد و اشغال مهمترین مسئله ادبیات فلسطین شد. به همین دلیل ادبیات اعراب و فلسطین ادبیات مسئلهمحوری است.
اگر به شعر مقاومت فلسطین نگاهی کنیم، میبینیم در نیمه نخست قرن بیستم موضوعهایی که شعر مقاومت و ادبیات مقاومت به آن میپرداخت، بیشتر موضوعات احساسبرانگیزی مانند فقر و ناامیدی و ترس، ترس ناشی از سلطه استعمار انگلیس و صهیونیست بر فلسطین بود؛ اما از دهه ۵۰ به بعد مضامین ادبیات مقاومت فلسطین دچار تحول عمیق شد. آنها با الهام گرفتن از اسطورهها نگاه عمیقتری داشتند (نک: نضال صالح) و حتی در نگاه منتقدان تراژدی فلسطین به غنای ادبیات عرب افزود. شاعران پیش از نویسندگان به این مسئله واکنش نشان دادند (نک: فلسطین و شعر معاصر عرب)؛ گرچه این واکنشها از شروع ماجرا در سال 1917 تا کنون ثابت نبوده و تغییر و تحول بسیار داشته است. چرا چنین تغییر و تحول معنایی و مصداقی را شاهد بودهایم؟ برای درک این تغییر لازم است نگاهی تاریخی به سرنوشت فلسطین کنیم.
آیا فلسطین در بنبست است؟
محمدعلی ایوب در کتاب «خاورمیانه در آستانه فروپاشی» از پنج منشأ بالقوه انفجار در خاورمیانه سخن میگوید:
1. اهمیت فزاینده اسلام سیاسی و واکنش ضد اسلامی؛
2. اختلاف رژیم صهیونیستی و فلسطین؛
3. دستیابی ایران به توانایی هستهای؛
4.تشدید رقابت میان قدرتهای منطقهای مانند ایران، عربستان و ترکیه؛
5. منافع و دخالتهای قدرتهای بزرگ در حمله آمریکا به عراق.
او پس از بررسی وضعیت کشورهای اسلامی بعد از بهار عربی متذکر میشود که بهار عربی واکنشهای هنری ادبی متعددی داشت و پس از این رویدادها در کشورهای عربی و نویسندگان و هنرمندان بسیاری با خلق آثار این رخداد را کاویدند. محمد ایوب بررسی میکند که یک: آیا اختلاف فلسطین و رژیم صهیونیستی به بنبست رسیده است؟ همینطور اظهار نظر میکند: خشونت و افراطگرایی بعد از بهار عربی رو به زوال است. افراطگرایی نظامی به طور جدی در حال افول است و برای احزاب اسلامی فعالیت نظامی در درجه دوم اهمیت دارد. مگر دولتهای کشورهایی مثل عراق یا افغانستان که سقوط کردند. فعالیت نظامی گروهها شروع شد. بهار عربی در سرنوشت فلسطین تأثیر داشت؛ اما در شرایط موجود به نظر میرسد فلسطین در بنبست قرار گرفته است و دیدگاههایی وجود دارد که در رژیم صهیونیستی به خصوص و دولت آن ریشه دوانده است. او پیشبینی میکند احتمال دارد آپارتاید تشکیل شود؛ نتیجهای که برای اکثریت جمعیت یهودی اسرائیل قابل قبول نخواهد بود. یک دولت آپارتاید که به احتمال قریب به یقین نتیجه نهایی سیاستهای فعلی رژیم صهیونیستی خواهد بود (نک: خاورمیانه در آستانه فروپاشی). آیا این تغییر سرنوشت فلسطین در ادبیات انعکاسی داشته است؟
معنای داخل و مصداق آن
سال 1948 با اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی مسئله اشغال فلسطین وارد مرحله جدیدی شد و در شعر به شکل رمانتیکی نمود پیدا کرد ولی در رمان نه؛ چراکه اصلا ادبیات داستانی نوین در فلسطین هنوز شکل نگرفته و مقاومت آغاز شده بود، هرچند هنوز پدیدهای عام و فراگیر در فلسطین و به تبع آن، دیگر کشورهای اسلامی نشده بود. گسترش سرزمینهای اشغالی مهاجرت را الزامی کرد. ادوارد سعید روایتی از سرنوشت فلسطین میدهد که قابل تأمل است: پس از جنگ ۱۹۶۷ ترقی ناگهانی در قیمت نفت رخ داد. ملیگرایی فلسطینی برای نخستینبار به عنوان نیروی مستقل در خاورمیانه قد برافراشت.
آینده ما هیچگاه تا این اندازه امیدوارکننده نبود. به مرور زمان اما حضور ما در صحنه سیاست به پدیدههای بس ناسالمی دامن زد یا شاید خود سبب پیدایش آنها شد و بنیادگرایی و ملیگرایی مارونی و افراطگرایان کلیمی، فرهنگ مصرفی و اقتصاد کامپیوتری جدایی میان دارا و ندار و کهنه و نو در دنیای عرب را تشدید کرد. از سال ۱۹۷۵ به بعد جنگ داخلی لبنان و گروههای مختلف لبنانی و فلسطینی و تعدادی از قدرتهای عربی و خارجی را علیه یکدیگر برانگیخت. بیروت که نخاع فکری و سیاسی زندگی عربی بود متلاشی شد؛ یعنی تنها مرکز استقرار سازمان آزادیبخش فلسطین از دست رفت. انورسادات رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. کمپ دیوید وحدت منطقه را از بین برد. پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران، جنگ ایران و عراق شروع شد. تجاوز اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ تعداد بیشتری از فلسطینیها را آواره کرد. سال ۱۹۸۳ شاهد جنگ فلسطینیها با یکدیگر بودیم. سوریه و لیبی با شوراندن مخالفان بر ضد سازمان آزادیبخش فلسطین به طور مستقیم در این درگیری درونی مداخله کردند. در نیمه سال ۱۹۸۵ در صبرا و شتیلا به وحدتی رسیدیم.
نهایتا اینکه تفاوت میان نسل نو فلسطینی و نسل سال ۱۹۴۸ فلسطین چشمگیر است. آنها ناگهان بیخانمان شدند و مصیبتهای غیرقابل تصوری را دیدند، اما کودکان ما از چنین گذشتهای بیخبرند. در بسیاری جاها مانند لبنان جمعیت فلسطینی یا از بین رفته یا متلاشی شده است یا بخش بزرگی از زندگیشان ثبتناشده مانده یا از آنها سرشماری نشده است.ادوارد سعید میگوید: تاریخ بر شدت و حدت التیامنایافته تجربه تبعید فلسطینیها میافزاید. فلسطین در فرهنگهای اسلامی، مسیحی و یهودی نقش مرکزی بازی میکند؛ خاور و باختر از آن اسطوره ساختهاند. راهی برای فراموشکردن آن نیست، دیده فروبستن بر آن نا ممکن است؛ در اخبار جهانی معمولا به رخدادهای فلسطین و رژیم صهیونیستی، آخرین بحران خاورمیانه یا واپسین ماجراجویی فلسطینیها اشاره میشود. ثبات جغرافیایی و تداوم سرزمین هردو به تمامی از زندگی من و فلسطینیهای دیگر محو شده است. ادوارد سعید در کتاب «فراتر از واپسین آسمان» فصلی دارد به نام داخل (منالداخل) که برای فلسطینیها طنین ویژهای دارد. توضیح میدهد که در طول چندین دهه معنای این عبارت تغییر یافته است که پیش از هر چیز به مناطق درونی سرزمین های اشغالی بر میگردد؛ به مردمی که به رغم ممنوعیتها و محدودیتهای ناشی از وجود اسرائیلیها هنوز هم فلسطینی هستند. او توضیح میدهد تا سال ۶۷ «داخل» به فلسطینیهایی گفته میشد که ساکن ساحل غربی رود اردن بودند. از سال ۸۲ این معنی تغییر پیدا کرد و همینطور این تغییر وجود داشته است تا الان یعنی نگاه به داخل یا داخلیها متفاوت شده است. حتی امروزه میتوان گفت کسانی که خارج از فلسطین هستند برای آنهایی که حاکمیت رژیم صهیونیستی را هر روز تجربه میکنند احترام قائلاند، چون در حال تحمل سختی هستند.
او از الگوهای رفتاری سخن میگوید که بسیار قابل تحلیل است. فلسطینیهایی که تلاش میکنند قدرت بدنی بسیاری داشته باشند و به رشتههای ورزشی رزمی یا بوکس روی میآورند و قدرت بدنیشان را تقدیس میکنند. این الگوهای رفتاری که بسیار هم تکرار میشود معناهای متفاوتی دارد؛ اما مهمترین مسئله این است که ما مدام داخل را دم به دم باز سازی میکنیم.
درک ما از مکان نیز مخدوش شده است. ما به فلسطین نه به عنوان یک دولت گسترده فلسطینی بلکه به عنوان سرزمینی کوچک و بسیار متراکم مینگریم که ما را از آن به بیرون پرتاب کردهاند. همینطور که این تغییر نگاه به عبارت «از داخل» را میبینیم مسئله فلسطین و نحوه پرداختن به آن در ادبیات نیز در طول این دههها تغییر کرده است؛ از برخورد رمانتیک به برخوردهای واقعگرایانه و توجه به جزئیات را در رمانها میبینیم. یک نگاه ثابت به مسئله فلسطین نبوده است و با رخدادهای سیاسی اجتماعی این نگاهها تغییر کرده است.
دوره بندی بر اساس وقایع از این قرار است:
با رویدادهای 1917 تا 1948 که نخستین تهدیدها و مهاجرت رخ داد، نشانهاش بیشتر در خود ادبیات فلسطین بود، نه ادیبات دیگر کشورها. فروش زمین عمدهترین مسئله ادبیات است و پیشبینی فاجعه.
از سال 1948 و تشکیل رژیم صهیونیستی تا شکست 1967 فاجعهای رخ داد و فلسطین منبع الهام اهل ادبیات شد. تا پیش از این هر زمان که درباره فلسطین میگفتند، کشمکش اعراب و فلسطین را مبارزهای نژادیمذهبی میان اعراب و یهودیها بهشمار میآوردند. پس از این زندان (سرزمینهای اشغالشده) و تبعید موضوع شد.
شکست سال ۱۹۶۷ عربها موجب سرخوردگی و افزایش آثار روایی عربی نشد، بلکه باعث ارتقای شیوههای کندوکاو این آثار در واقعیت پیرامون خود و باعث نزدیکی زیباییشناسی آن با واقعیت شد. این شکست رماننویسان را به کنکاش در علت شکست و جستوجوی ارزشهای اجتماعی و اقتصادی مرتبط با آن دانست. آنها یاد گرفتند فعالیت سیاسی بدون برخورد مستقیم با ابزار و تجهیزات سرکوبگر عربی بکنند و شیوههای بیانی جدید یاد گرفتند. در رمان ها به سمت شخصیتهای قهرمانی نمادین و اسطورهای رفتند. یکی از تجلیات آن برآمدن شخصیت منجی به عنوان نماد و اسطورهای است که بیانگر خواستهها و آرزوهای مردم ستمدیده است.
منتقدی میگوید: در پنج کشور مصر، سوریه، عراق، فلسطین و اردن بررسی کرده است پس از شکست ۱۹۶۷ تعداد رمانهای نوشته شده که قبل از شکست فقط ۲۹ رمان بودند بعد از شکست به ۱۶۷ عنوان رسیده است؛ یعنی شکست در رشد رمان تأثیر بسزایی داشته است. رمان معاصر عرب که بیشتر از یک موقعیت جغرافیای سیاسی عربی سخن میگوید تلاش میکند برای استبداد داخلی جایگزین مناسب پیدا کند و استبداد و نکوهش آن یکی از دغدغههای بارز رمان معاصر عرب است. قصه ملت خوار شده به دست حاکمیت جهان عرب یکی از موضوعات مهم آنهاست که به طور خاص در رمان ها بیشترین تجلی را دارد.
از 1973 استبداد از مهمترین دغدغههای رمــاننویسان کشــورهــای خــاورمــیانه است. رماننویسان تیرهروزی پیوسته اعراب را دلیل استبداد حاکمیت میدانستند. این رماننویسان انواع استبداد را نمایان میکنند، گاهی آن را رسوا میسازند و در شکلی دیگر جایگزینهایی برای استبداد نمایان معرفی میکنند. رماننویسان میخواهند آثار آنها علاوه بر آگاهیدهندگی، نقش روشنگری نیز داشته باشند که به مخاطب فقط آگاهیهایی درباره واقعیت نمیدهند، بلکه او را به تغییر آن نیز تشویق میکنند (نضال،109:1397).
رمانهای اخیر عربی دیالوگهای بسیاری دارد که نشاندهنده گرایش گویندگان آن به جغرافیای اجتماعی معینی از اعراب یعنی جغرافیایی اجتماعی فلسطین است. همچنین این دیالوگها بر چیزی دلالت دارند که میتوان آن را تمایل رماننویس برای نهادینهکردن گویش عامیانه فلسطین در حافظه نسلهای متولد شده در خارج از کشور به شمار آورد. اکثر نویسندگان فلسطینی تلاش بیوقفه برای نهادینهکردن نام مکانها و روستاها شهرها، کوهها و برزنها و میدانها و خیابانها میکنند که پیش از چیرگی دسته تطاول یهودیسازی بعد از ۱۹۴۸ وجود داشتند (همان).
استبداد و استعمار دو موضوع مهم ادبیات خاورمیانه است.
نمونههایی از رمان فلسطین
به چند رمان با موضوع فلسطین نگاهی میاندازیم: «خاطرات یک مرغ» از نخستین رمانهای فلسطینی اثر غسان کنفانی است که از زبان حیوانات روایت میشود و بسیار مستقیم نمادهایش را مطرح میکند. این رمان آشکارا فلسطینیهایی را که در ۱۹۴۸ مخالف مقاومت بودند، نقد میکند.
امیل حبیبی، رماننویس بزرگ فلسطینی اثر معروفی دارد با نام «خوشبین و بدبین» وقایع عجیب در اختفای سعیدابیالنحس (عنوان این اثر را سید عطاءالله مهاجرانی خوشخیال بداقبال/ماجراهای غریب پنهانشدن سعیدابیالنحس ترجمه کرده. البته جایی هم حکایت بجای ماجرا آورده) که تصویری از وضعیت فلسطینیان ساکن در سرزمینهای اشغالی را که بعد از شکست 1967 در سرزمینشان ماندند را به طور عمیق نشان میدهد. در این رمان به نقش آزادیخواهان، مبارزان و ستم اشغالگران بر ضدشان میپردازد. در واقع رمان نشان میدهد هر فردی که در مقابل حکومت اشغالگر کوتاه بیاید و سازش کند، جز ننگ و بدنامی چیزی نصیبش نمیشود. این رمان در سال 1974 نشر یافته و بعد تاریخی فلسطین و مبارزه مردمش همراه با دیگر ملتهای عربی بر ضد اشغالگران را نشان میدهد.
تأثیر حوادث تاریخی ملت عرب را در رمان «خوش خیال بد اقبال» میتوان دید؛ از قیام عرب در برابر انگلیس که از اواخر قرن ۱۹ شروع میشود و بعد جنگهای آزادیبخش سپس اشغال فلسطین شکست ژوئن ۱۹۶۷ حمله اسرائیل به لبنان و همه اینها جامعه عرب را دستخوش تغییر و تحول کرد. این تغییرات باعث تغییر در قلمروهای سیاست و اقتصاد و اجتماع بود که بر ادبیات تأثیر گذاشت. یکی از مهمترین وقایع، مسئله فلسطین بود و در کنار این مسئله فرهنگ بیگانه که از غرب وارد میشد. با توجه به اتفاقهای متفاوت تاریخی که رخ داد نگرش به فلسطین نیز متفاوت بوده است. به همین دلیل رمان فلسطینی یا رمان عرب که به مسئله فلسطین پرداخته تغییر و تحول هم در شکل و هم در محتوا داشته است. از رمانتیسم به سوی رئالیسم و توجه به مباحث روانشناختی در دورههای اخیر.رمان های فلسطینی پس از شکست اعراب در سال ۱۹۶۷ منتشر شدند که وجه تمایز آنها رنگ و بویی رئالیستی و رویکرد واقعگرایانه در فهم واقعیت یک انسان فلسطینی در دیار غربت و زیر فشار اشغال بود. پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ رماننویسان عرب به مستندسازی جنگ اکتبر گرایش یافتند؛ بدینسان راه جدیدی را پیش روی رمان نو گشودند.
مثلا در رمانی روزهایی از اکتبر با نقل مواد داستانی از اخبار روزنامهها و بیانیههای رسمی استفاده فراوان کرد.
تغییر و تحول در شیوه رماننویسی عرب همچنان ادامه پیدا کرد و یکی از رمانهای معروف همین «خوشخیال بد اقبال» است. به نظر منتقدان رمانی است که سرنوشت فلسطینیها و مذاکرات صلح را با سرنوشت شخصیت اصلی این رمان سعید ابی النحس میتوان سنجید. یعنی شخصیت سعید در فلسطین زنده است. در عمق وجود یک فلسطینی میتوان نشانهای از سعید را یافت. اگرچه قهرمان افق بلندتری را پیش رو دارد و انسان شرقی و بلکه هر انسانی این دو پارگی را در جان خویش دارد، در این رمان رنج های سنگین و غربت غریب جان شخصیت را میبینیم.
آخرین رمان مطرح فلسطین
رمان جنگ دوم سگ اثر ابراهیم نصرالله توسط ستار جلیل زاده ترجمه شده است. این رمان مفاهیمی چون حق، وطن، اشغالگر، خودیها و دیگری را پیشنهاد میدهد. ماجد تمیمی منتقد میگوید در این رمان به نوعی عدم قطعیت میان وطن و تبعید اشغالگر و دیکتاتور داخلی قربانی و جانی دیده میشود. رمانی فانتزی و تخیلی که با درهمآمیزی وقایع درون تلویزیون و خارج از آن یعنی در اتاق رقم میخورد. رمان اختلافهای درون یک جامعه در حالفروپاشی و اشغالشده را تصویر میکند. شخصیت از یک معارض تحت شکنجه به جنایتکاری ترسناک تبدیل میشود. یک جامعه در استبداد و عقب ماندگی نمیتواند آزادی سرزمینش را به دست آورد و روایتهای شهرهای در حال زوال آینده است. این رمان آخرین تغییر در متدولوژی نوشتار فلسطینی است. صحبت راجع به ادبیات مدرن عرب در نیمهدوم قرن بیستم بدون درنظرگرفتن قضیه فلسطین غیرممکن است. یکی از مسائل متن دلایل مطرح شدن رمان عرب مسئله مهم فلسطین است. واپسگرایی جامعه فلسطینی یکی از انتقادات رماننویسان است. ادوارد سعید و محمود درویش از سازمان آزادیبخش فلسطین جدا شدند و صلح و اصل او را در سال ۱۹۹۳ نکبت میدانند.
در ادبیات پس از آن نحوه برخورد با موضوع فلسطین مهم است. آیا نویسنده معتقد است برای آزادی باید با اشغالگران مبارزه کنند یا تیغ نقد را به سوی جامعه خود معطوف کنند؟این رمان را مقایسه کنید با رمانی درآخر دهه هفتاد:
جبرا ابراهیم جبرا در سال هزاروونهصدو هفتاد و هشت رمان مهم «درجستوجوی ولید مسعود» را منتشر کرد. این رمان در میان رمانهای عربی جایگاه بالایی دارد و به عقیده منتقدان، ادبیات داستانی فلسطین را چند پله بالا برده است. رمان درباره شخصیت فلسطینی در تبعید است که نظیرش در رمان دیگری دیده نمیشود. ولیدمسعود به موفقیت شغلی و پایگاه اجتماعی بسیار بالایی دست یافته است. درحالیکه هموطنان او در سختی و رنج هستند، همین امر زندگی را به کامش تلخ کرده است و احساس گناه میکند. او از زندگی خوش و خرم دست میکشد و از تبعیدگاهش عراق میرود یا به باور برخی دوستانش خودکشی میکند. یا به باور دوستش به جنبش مقاومت فلسطین در لبنان میپیوندد. اهمیت این اثر در آن است که نوآوری اصیل در سبک روایتپردازی و به ویژه در کاربرد شیوه شهود {راویان متعدد و چندصدایی }وصف زنده و شفاف دنیای روشنفکران طبقه متوسط زبان شاعرانه و گیرایی که در اغلب بخشهای رمان جاری است، موفقیت در ارائه شخصیتهای برجسته و ممتاز اگرچه هیچکدام به جایگاه ولید، شخصیت محوری رمان، نمیرسند.) سکوت، ۱۵۰).
یکی از آخرین آثار نویسندگان فلسطینی زخم داوود نام دارد. شخصیت اصلی کتاب دختری به نام «امل» است که در خانوادهای فلسطینی متولد میشود و کودکی او مصادف میشود با حملات ارتش صهیونیستی و اجبار فلسطینیان به زندگی در اردوگاههای آوارگان. او والدین خود را از دست میدهد ولی به خاطر استعداد خوبش میتواند فرصتی برای ادامه تحصیل در آمریکا پیدا کند و سالها بعد، دوباره به اردوگاههای آوارگان فلسطینی بازگردد تا بتواند به مردم کشورش کمک کند.امل، دو برادر دارد که یکی از آنها جزو حلقه اصلی مبارزان فلسطینی شده است و دیگری که در بچگی گم شده حالا تبدیل به سربازی یهودی شده است که در ارتش رژیم صهیونیستی خدمت میکند و درجایی با یکدیگر رودررو میشوند.
سوزان ابوالهوی نویسنده کتاب برای روایت داستان خود خانوادهای فلسطینی را به عنوان نمادی از مردم فلسطین در نظر میگیرد و با بیان حوادث پیشآمده تصویری متفاوت از مسئله اشغال فلسطین میدهد و در واقع به برخی از انتقاداتی که به جامعه اعراب و نیز کمکاریهایش در ارتباط با مسئله فلسطین وجود دارد، پرداخته است. در داستان بلند «اسم مستعار پروانه» که سال 1399 به فارسی نشر یافت، آمده: ما دشمن واقعیمان را رها کردیم تا در آرامش باشد و دنبال هم افتادهایم تا به هم حمله کنیم. (اسم مستعار پروانه،80)
در این اثر هم فلسطین مسئله است اما با روایتی شاعرانه و درونگرایانه نه مبارزاتی. در این نمونهها میبینید محدوده معنایی «ادبیات مقاومت» شکسته میشود و از معنای محدود مبارزه با رژیم صهیونیستی به مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی تغییر و گسترش مییابد. دیگر منظور از ادبیات مقاومت همانی که در دهه پنجاه و یا هفتاد گفته میشد، نیست. معنایی وسیعتر با رویکرد روانشناختی پیدا کرده است. شاید هم باید گفت بسیاری«ادبیات مخالف» هستند نه «ادبیات مقاومت». هرچه هست این واژه معنایش دگرگون شده است. اگرچه مسئله فلسطین پا برجاست.
منابع:
ایوب، محمد، خاور میانه در آستانه فروپاشی، ترجمه، سرمدی، شیدا، آوند دانش، تهران،1396
سکوت، حمدی، رمان عربی، ترجمه، طهماسبی، عظیم، نیلوفر، تهران،1396
سعید، ادوارد، فراتر از واپسین آسمان، ترجمه، شهیدیان، حامد، هرمس، تهران،1382
الصالح، نضال، اسطوره گرایی در رمان معاصر عربی، ترجمه، عامریتبار، محمد، انتشارات تمدن علمی، تهران،1397
حبیبی، امیل، خوشخیال بداقبال، ترجمه، مهاجرانی، سید عطاءالله، امید ایرانیان، تهران،1394
بشارت، احلام، اسم مستعار پروانه، ترجمه، کدخدایی مرغزار، سمانه، نشر علم، تهران،1399
سلیمان، خالدا، فلسطین و شعر معاصر عرب، نشر چشمه، تهران،1376
افزودن دیدگاه جدید