درست یک هفته قبل در چنین روزی، گمانه زنیهای در خصوص انتخابات فدراسیون فوتبال به بالاترین حد خود رسیده بود و حضور علی کریمی در جمع کاندیداهای فدراسیون فوتبال، باعث شده بود تا طرفداران و علاقهمندان به فوتبال، این بار بسیار ویژهتر پیگیر انتخابات باشند. طرفداران سرخابی که در فوتبال ایران در دو سال اخیر پای ثابت تمام نظرسنجیهای اینترنتی در قاره آسیا بودهاند و با حماسه آفرینیهای خود اجازه ندادهاند هیچ عنوانی از برترینها از چنگ بازیکنان دو تیم خارج شود، برای انتخابات نیز با همان روحیه وارد شدند.
طرفداران تیم پرسپولیس به واسطه پرسپولیسی بودن علی کریمی، ریاست فدراسیون فوتبال را حق مسلم او میدانستند و معتقد بودند تا زمانی که او هست، دیگران حتی نباید به خودشان اجازه ورود به انتخابات را میدادند.
در مقابل هواداران تیم استقلال که حضور یک پرسپولیسی بر مسند ریاست فدراسیون فوتبال را به سود سرخپوشان پایتخت میدانستند، مخالف رئیس فدراسیون شدن علی کریمی بودند و دیپلمه بودن او و سابقه مدیریت نداشتنش را به رخ هواداران تیم رقیب میکشیدند و از قضا بیشترین پیامهای منتشره در فضای مجازی نیز به کری خوانی هواداران دو تیم تهرانی بر سر شایسته بودن یا نبودن کریمی برای ریاست فدراسیون اختصاص داشت.
فارغ از فضای هواداری، بیشتر فوتبالیها نیز علی کریمی را فاتح انتخابات فدراسیون فوتبال میدانستند زیرا به اعتقاد این دسته، وقتی یک فوتبالی آن هم بازیکنی که سابقه لژیونری در تیم بایرن مونیخ آلمان را دارد، برای انتخابات پیش قدم شده، نوبت به دیگران نمیرسد.
نظرسنجی سایتهای خبری و کانالهای تلگرامی نیز از پیشتازی علی کریمی در نظرسنجیها با فاصله زیاد نسبت به دیگر رقبا خبر میداد تا برآیند افکار عمومی جامعه نیز به نفع این بازیکن باشد اما حالا که چند روزی از انتخابات فدراسیون فوتبال گذشته و تب و تاب انتخابات فروکش کرده است، میتوانیم این سؤال را مطرح کنیم که «چرا انتظار داشتیم علی کریمی، رئیس فدراسیون شود!»
کریمی یکی از بزرگترین بازیکنان فوتبال ایران است که به واسطه تکنیک بالایش به جادوگر مشهور شده بود و سالها در خط میانی تیم ملی نیز بازی میکرد و به عنوان بهترین بازیکن آسیا نیز دست یافت. کریمی در دوران مربیگری نتوانست، درخشش دوره فوتبالش را تکرار کند و پس از چند تجربه ناموفق از چرخه مربیان لیگی کنار رفت.
او که در دوران فوتبالش نیز به صراحت لهجه معروف بود، طی سالهای گذشته به منتقد شماره یک فدراسیون فوتبال مبدل شده بود، تا جایی که به درخواست او مناظرهای در برنامه نود برپا شد اما کریمی که در صحبتهایش اتهامات زیادی را متوجه مسئولان فدراسیون کرده بود، نتوانست در مناظره با محمدرضا ساکت، اظهارات قبلیاش را اثبات کند تا بعدها تب تند انتقادات او کند شود.
کریمی در حالی با مدرک تحصیلی دیپلم و بدون سابقه مدیریتی در انتخابات فدراسیون فوتبال ثبت نام کرد که برای انتخابات روسای هیئت های استانی نیز مدرک لیسانس و 5 سال سابقه مدیریتی لازم است اما در اساسنامه فعلی فدراسیون فوتبال که اخیراً به تأیید فیفا رسیده، شرایط خاصی برای احراز ریاست فدراسیون فوتبال تعیین نشده بود و بازیکن سابق تیم ملی توانست برای ورود به عرصه انتخابات ثبت نام کند.
با این حال به نظر میرسید کریمی و مشاوران او امیدی به تأیید صلاحیت و حضورش در جمع کاندیداهای نهایی نداشتند و خودشان را برای پر و بال دادن به داستان همیشگی «من میخواستم به فوتبال کمک کنم اما نگذاشتند» مهیا کنند که از قضا کریمی و تمام نواب رئیس معرفی شده او تأیید شدند تا او در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد.
از زمانی که اسامی کاندیداهای نهایی فدراسیون فوتبال اعلام شد، سه گزینه دیگر سفرهای تبلیغاتی خود را به استانهای مختلف برای جلب نظر روسای هیئتهای استانی و مدیران باشگاهها آغاز کردند اما در این میان کریمی، هیچ سفری انجام نداد.
از سوی دیگر برنامه فوتبال برتر شبکه سه، یک هفته مانده به انتخابات از کاندیداهای فدراسیون فوتبال دعوت کرد، با حضور در این برنامه، به ارائه دیدگاههای خود بپردازند که کریمی این دعوت را نپذیرفت و رسانههای نزدیک به او اعلام کردند، کریمی قصد دارد در یک پلتفرم اینترنتی، برنامههایش را ارائه کند و در ادامه نیز همان رسانهها مدعی شدند صدا و سیما مانع از پخش این برنامه شده است.
انتشار این خبر بازخوردهای متفاوتی را به همراه داشت و تیم رسانهای کریمی از آن به عنوان مخالفت صدا و سیما و به نوعی مدیران مملکتی با ریاست کریمی در فدراسیون فوتبال یاد کردند، این در حالی است که در صورت صحت این موضوع، کریمی میتوانست از طریق کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی خود برنامههایش را ارائه کند، همچنان که طی سالهای گذشته از این همین دو مجرا به مخالفت با فدراسیون پرداخته بود.
کریمی حتی در روز انتخابات نیز از ارائه برنامه امتناع کرد تا این سؤال جدی پیش بیاید که چه طور یک کاندیدای فدراسیون فوتبال، حتی به اندازه یک کاغذ A4 هم برنامه نداشته و البته باید از 9 نفری که به کریمی رأی دادند، پرسید به کدام برنامه ارائه شده رأی دادند؟
از سوی دیگر، مهدی مهدوی کیا که به عنوان نایب رئیس کریمی معرفی شده بود، با توجه به اینکه در آلمان سکونت دارد، حتی برای روز مجمع نیز در ایران حاضر نشد، این در حالی است که نواب رئیس دیگر کاندیداها، همراه او شهر به شهر و استان به استان سفر کرده و برای جلب نظر اعضای مجمع تلاش میکردند.
از سوی دیگر طی سالهای گذشته بارها اختلاف نظر کریمی با اهالی فوتبال از جمله بهم خوردن شراکت تجاری با حامد کاویان پور تا قهر طولانی مدت با علی دایی و پرتاب لوگوی برنامه نود در نشست بازی، خبرساز شده است و قاعدتاً اعضای مجمع تمام این موارد را به یاد داشتهاند و رایشان را به نام او ثبت نکردهاند.
با مروری بر آنچه اشاره شد، یک بار دیگر این سؤال را مطرح میکنیم «چرا انتظار داشتیم علی کریمی، رئیس فدراسیون شود!» و شاید این بار با تأمل بیشتری به جواب برسیم.
افزودن دیدگاه جدید