اختصاص بودجه کلان به رسانه ملی که این روزها انگشت انتقاد و اتهام بهسوی آن دراز است و برخی از آن بهعنوان رسانه ملی یاد میکنند با نقدهای زیادی مواجه شد؛ تا جایی که بعضی گلایه کردند که چرا بودجه این سازمان باید چندبرابر سازمانی همچون مدیریت بحران باشد. اما این بودجه چگونه و با چه مقیاسی تعیین میشود و آیا افزایش بودجه این رسانه میتواند موجب کارایی بیشتر آن باشد؟ فرهاد نادری، منتقد و پژوهشگر رسانه، در گفتوگو با «اصفهان زیبا» به این موضوع پرداخته است.
بودجه صداوسیما امسال تقریبا با رشد ۳۰درصدی نسبت به سال گذشته همراه بود. این بودجه با چه متر و معیاری مشخص میشود؟
نهتنها بودجه صداوسیما، بلکه بودجه بسیاری از نهادهای دیگر با افزایش روبهرو شده است. اگر بخواهیم وارد بحث بودجهریزی در ایران بشویم باید بدانیم که متأسفانه پس از چند دهه هنوز بودجهریزی در ایران به مناسبات سیاسی، دروننهادی و بروننهادی، میزان تعاملات و بسیاری از عوامل دیگر گرهخورده است و هنوز بودجهریزی بر اساس آمایش سرزمین یا بر اساس اولویتهای ملی در دستور کار قرار ندارد. همین مسئله در اذهان عمومی هم پرسش ایجاد کرده است که چرا برخی نهادها تا این حد وابسته به بودجه عمومی هستند؛ درحالیکه میتوانند خودشان تولید درآمد داشته باشند؟ برخلاف اینکه پیشبینی مــیشــد بــودجــه 1400 بــودجــهای انقباضی باشد، دولت بودجهای انبساطیافته را تقدیم مجلس کرده و از شواهد و قرائن پیداست که دولت آتی کار بسیار سختی در جامه عمل پوشاندن به این بودجه خواهد داشت.
به نظر شما میزانِ اثرگذاری و خرسندی مردم از این رسانه در مقایسه با بودجهای که دریافت میکند، همخوانی دارد؟
میزان اثرگذاری و میزان رضایت دو متغیر مجزا و متمایز هستند و هرکدام به شیوه مختلفی موردسنجش قرار میگیرند. مرکز پژوهشهای سازمان صداوسیما نهاد علمی معتبری است که هرچند تحقیقات آن به سبب ملاحظات سازمانی منتشر نمیشود، اما میتوان گفت که از بزرگترین مراکز پیمایش کشوری است. به همین دلیل قطعا آمارهای مهمی درباره این دو متغیر در سازمان از سالهای گذشته تاکنون وجود دارد که منتشرنشدهاند تا بتوان بهدرستی درباره عملکرد سازمان صداوسیما قضاوت کرد. اما آنچه مسلم است این که عملکرد سازمان در سالهای گذشته در اذهان عمومی کاهش رضایتمندی را به همراه داشته است. حداقل آمارهایی که درباره میزان مخاطبان و میزان عملکرد شبکهها هرماه منتشر میشود، نشان میدهد، میزان بینندگان برنامههای تلویزیونی با ریزش مخاطب روبهرو بوده است. یکی از دلایل اصلی این امر نیز آن است که تلویزیون برندسوزی میکند. به بیان بهتر، چون از بودجه عمومی و تبلیغات، هزینههای خود را تأمین میکند، برایش ساختن برند و سوزاندن آن چندان محلی از اعراب ندارد؛ پس شخصی با ویژگیهایی مانند عادل فردوسی پور را که هم باعث جذب مخاطب و هم سبب جلب سرمایه میشود،بهراحتی و به دلایل ناگفته کنار میگذارد.
بیشترین میزان این بودجه به کدامیک از بخشهای صداوسیما تعلق میگیرد و صرف چه چیزی میشود؟
مشخصا بخش چشمگیری از بودجه هــرســالــه صرف کارمندان رسمی و غیررسمی سازمان میشود و بودجه مرتبط با تولید در بخش بعدی قرار میگیرد. این در حالی است که در سازمانهای رسانهای مشابه در سایر نقاط جهان، بخش عمده بودجه صرف تولید شده و کوشش میشود سازمان تا حد ممکن چابک نگهداشته شود؛ رویکردی که برخی مدیران قبلی سازمان صداوسیما متوجه شدند و به دنبال آن بودند؛ اما نتوانستند آن را اجرایی سازند.
در بودجه ۱۴۰۰ پیشبینی شده است که صداوسیما میتواند در صورت لزوم تا سقف ۱۵۰ میلیون یورو از منابع صندوق توسعه ملی را در اختیار بگیرد. پرسش اساسی این است که این رسانه تا چه میزان در راستای منافع ملی است؟
خوانش مدیران صداوسیما این است که این نهاد، صدای حاکمیت جمهوری اسلامی است؛ بنابراین مدار حرکتی خود را مدار حاکمیت جمهوری اسلامی ایران میپندارند، نه برعکس. بر این اساس اداره سازمان نه بر اساس تنوع در بیان صداها و گفتمانهای متکثر در درون جامعه، بلکه در بازنمایی یکبعدی و بدون تنوع صدای خودشان قرار دارد.
مشخص است که با چنین رویکردی، نمیتوان انتظار داشت که سازمان بر اساس استانداردهای حرفهای رسانههای معتبر جهان عمل کند و میزان علایق مخاطب برایش در درجه اول اهمیت قرار داشته باشد. سازمان صداوسیما نهادی ایدئولوژیک است که کارکرد اصلی آن، مصورسازی صدای حاکمیت است. نباید انتظار بیشتری از این نهاد با وضعیت فعلی داشت. سازمان صداوسیما نهتنها ازلحاظ تعداد کارمندان و حقوقبگیران بیش از سایر رسانههای مشابه در سطح جهان حقوقبگیر رسمی دارد، بلکه ازلحاظ اعتماد به تهیهکنندگان، مجریان و عوامل دیگر نیز تنها به گروهها و افراد خاصی اعتماد دارد. به همین لحاظ میتوان گفت بسیاری از فیلمها، سریالها، مسابقات و سایر برنامههای سازمان توسط افراد به اصطلاح خودی تولید میشوند تا افراد غیرخودی نتوانند وارد گردونه شوند. از دید مدیران سازمان منافع ملی، یعنی چیزی که آنها تعیین میکنند و همین افراد خودی آن را به نمایش میگذارند. هیچ منفعت ملی غیرازاین وجود ندارد؛ درحالیکه اگر مانند بسیاری از کشورهای توسعهیافته، امکان وجود تلویزیونهای خصوصی در ایران وجود داشت، متوجه میشدید که تا چه حد اتکای این سازمان بر درآمدهای حاصل از نفت، که سرمایه عمومی است، اشتباه است. همینالان هم سازمان در نظر دارد VOD ها را زیر نظر بگیرد. میبینید که سریالهای تولیدشده در شبکه نمایش خانگی رکوردهای 18میلیون بیننده را جابهجا کردهاند؛ بدون اینکه یک ریال از بودجه نفت کشور صرف راهاندازی یا برنامهسازی آنها شود.
موضوع مهم دیگر که در بودجه پیشبینیشده است، قید تولید برنامه در بستر فضای مجازی و شبکههای تعاملی است که نشاندهنده حاکمیتِ بلامنازع این سازمان بر محتوای صوت و تصویر فراگیر خواهد بود. به نظر شما این موضوع چه تبعاتی به همراه دارد؟
این دقیقا مانند این است که سازمان صــداوسیــمــا در رقــابــت با دیگران نهتنها دوپینگ کرده، بلکه دست و پای حریفان خود را نیز بسته است تا بتواند در مسابقات دوومیدانی رتبه اول را بهدست بیاورد. سازمان صداوسیما، نهتنها تولید برنامه در بستر فضای مجازی را منوط به مجوز خود کرده و از آن محل برای خویش بودجه پیشبینی کرده است، بلکه اجازه تولید هر محتوایی را نیز به آنها نمیدهد تا اینگونه دست رقیبان را ببندد و جایگاهش را از دست ندهد. این کار مانند شنپاشیدن بر صورت آفتاب است. دیر یا زود رسانههای فضای مجازی حاکمیت صداوسیما را در هم میپیچند. این سد ایجادشده توانایی تحمل آب جمعشده پشت سد را ندارد و بهزودی رخنههای سد به شکاف و شکافهای آن به گسستهای بزرگ تبدیل میشوند و دیگر نمیتوان کاری صورت داد. بهتر است مدیران صداوسیما شیوه تعامل را در پیش بگیرند و بکوشند از راه تعامل کار را پیش ببرند. رویکرد فعلی مدیران، سراسر اشتباه است.
با توجه به افزایش ۳۰درصدی بودجه، به نظر شما این سازمان چطور میتواند بهرهوری و کاراییاش را افزایش بدهد؟
در گام اول، سازمان نیازمند خانهتکانی اساسی است. حجم 18هزار نیروی انسانی برای چنین سازمان رسانهای بسیار زیاد است. اصولا سازمانهای رسانهای در این مقیاس چنین حجم نیروی انسانی ندارند؛ بنابراین ابتدا باید سازمان بهسمت چابکسازی حرکت کند. دوم، مسئله درآمدزایی است. همانطور که vod ها توانایی دارند که درآمدزایی کنند، سازمان نیز میتواند از محلهای مختلف مــانــنــد تــبلــیغــات و… درآمدهای هنگفتی داشته باشد (که صدالبته دارد)؛ بنابراین باید بر سایر منابع درآمدی متمرکز شود. در نهایت میتوان پیشنهاد کرد که سازمان از تجربههای نوین برنامهسازی در شبکههای تلویزیونی دیگر جهان درس بگیرد و آنها را الگو قرار دهد. هر بار که سازمان از تجربیات موفق دیگر رسانهها استفاده کرده، مورد استقبال مخاطب قرار گرفته است. البته بیشک اگر افزایش بودجه بدون نظارت درونسازمانی و برونسازمانی باشد، فساد نیز همراه خواهد داشت. باید دید مسئولان چه راهکارهایی برای نظارت بر بودجه سازمان درنظر گرفتهاند و تا چه حد بر اجراییسازی آن دقتنظر دارند. جمله معروفی در ادبیات سیاسی وجود دارد که میگوید قدرت، فساد میآورد و قدرت مطلق، فساد مطلق. اینجا هم اگر قدرت (یا همان پول) بدون نظارت در چرخه قرار بگیرد، فساد حاصل خواهد شد. مطمئنا در درون سازمان و بیرون از آن نهادهای ناظر باید گوشبهزنگ باشند و شیوه گردش مالی در سازمان را رصد کنند تا اخباری از بروز فساد در سازمان روحیه مخاطبان را جریحهدار نکند.
آگهیهای تجاری تا چه میزان باعث درآمدزایی این رسانه میشود؟
آگهیهای تجاری همواره بخش عمدهای از درآمد سازمان بودهاند. اخباری وجود دارد که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، اما هنوز منبعی آنها را تأیید نکرده و سازمان هم در این مورد به تجربیات شایانی دستیافته است؛ یعنی اگر سابقا تنها پول پخش آگهی تلویزیونی را میگرفت، الان بندهایی در قرارداد میگنجاند تا در سود فروش نیز شریک باشد. این نشان میدهد که بخش تبلیغات در سازمان صداوسیما، که وظیفه تأمین بودجه را برعهدهگرفتهاند، شیوههای نوینی برای درآمدزایی ابداع کردهاند که در نوع خود جالبتوجه است.