اجرای سازهای شبیه کره زمین در اطراف ساختمان ارگ، ساخت ابر با کاشی و طراحی چند پرنده در قسمتی از جــــرز ستونهای این ســـاخـتـمــان، از دیــگـــر پیشنهادهای این هنرمند بود. اینکه اجرای چنین طرحهایی چقدر قادر است قدری از تلخی حضور ساختمان ارگ جهاننما در این شهر بکاهد، موضوعی است که در این گزارش از منظر «احمد میرمقتدایی» و «علی سجادیه» دو هنرمند گرافیست، «هادی امامی» معمار و «علیرضا شرکت» استاد دانشگاه آزاد خوراسگان در رشته شهرسازی و طراح شهری بررسی شده است. در پایان هم «احمد حسینینیا»، معاون شهرسازی و معماری شهرداری اصفهان، از آمادگی این معاونت برای برگزاری یک کارگاه رقابتی میان هنرمندان و متخصصان حوزه طراحی خبر داده است.
اشاره استاد فرشچیان به ساختمان غـولپـیـکـر امـا بیهویتی که سالهاست در مهمترین محدوده شهر جا خوش کرده و بدجور هم بر قلب آن سنگینی میکند، دوباره سر از این زخم کهنه بر سینه اصفهان باز کرد تا یادمان بیاید هر صبح و شب چشم در چشمهای بیروح ساختمانی باز میکنیم که گرچه نامش را وامدار تاریخ غنی اصفهان است؛ اما شوربختانه از هر غنائی تهی است و مانند استخوانی در گلو مانده نه جسارت بیرونکردنش را داریم و نه توان قورتدادنش را! حالا هم کار بهجایی رسیده که از سر ناچاری باید به پوشاندن لباسهای زیبا به قامتش بسنده کنیم و فرض را بر این بگذاریم که ساختمانی با این همه عیب پنهان و آشکار در معماری، کارکرد، بهرهوری و… دستکم با داشتن ظاهری چشمنواز میتواند بهزور هم که شده جزئی از هویت بصری اصفهان، آنهم درست در وسط دروازه دولت و در میان بافت تاریخی اصفهان به شمار بیاید. حال با فرض اینکه دیگر راهی بهجز پذیرش این ساختمان دوستنداشتنی نداریم، میتوان به این فکر کرد که چطور باید میان آن با مردم آشتی برقرار کرد و با ایجاد فرصتهای تازه، نظر شهروندان را به سویش جلب کرد. موضوعی که در همه این سالها در زیر سایه سنگین بیتوجهیها به این ساختمان به فراموشی سپرده شده و باعث شده تا این سازه عظیمالجثه در قهری سنگین با شهر و شهروندانش به سکوتی آزاردهنده فرو برود… .
آنـچـه در ادامــه مـیآیـد طـرح راهکارهایی برای همین موضوع است.
احمد میرمقتدایی/گرافیست
مشکل اصلی ساختمان ارگ جهاننما این است که کانسپت و ایده اصلیاش کاملا اشتباه طـراحـی شــده اســـت. چـنـانکه میدانیم در معماری، «فضا» ما را به کنش وامیدارد. مثلا وقتی وارد یک تونل میشویم، احساس میکنیم باید فریاد بزنیم و انرژیمان را تخلیه کنیم یا وقتی به زیر پل خواجو میرویم، احساس میکنیم که باید آواز بخوانیم. بر اساس این قاعده، کانسپت ساختمان ارگ جهاننما نوعی پسزدگی دارد؛ چراکه این ساختمان بر اساس فرم قلعه ساخته شده که کنش بازدارندگی را در مخاطب برمیانگیزد.
درواقع قلعه و بارو در قدیم برای حفاظت از شهر ساخته میشدهاند تا با جلوگیری از ورود افراد غریبه به داخل شهر، از شهر حراست کنند. حالا در قلب شهر اصفهان قلعه و بارویی ساخته شده که عملا از مخاطب خود میخواهد به آن وارد نشود! گویی که از مخاطب خود میترسد و به او اجازه ورود به محدوده خودش را نمیدهد. این معماری مقعر و بیرونزده در قبرستانها هم کارکرد زیادی دارد. درحالیکه برعکس، مساجد با معماری دلباز و تورفتگی ساخته میشوند و گویی دوست دارند مخاطب را در آغوش بگیرند.
ضمن اینکه متأسفانه مصالح و مواد خشک و سخت استفادهشده برای ساختمان ارگ جهاننما هم به ایجاد چنین حالتی کمک زیادی کرده است. در حال حاضر هم برای اینکه معماری نامناسب این ساختمان قدری پوشانده شود، روی آن بنر بزرگی نصب کردهاند که البته کمکی به بهبود وضعیت آن نکرده است. با اینحساب هر بَزکی که روی این معماری انجام شود، فقط یک مُسکن است و شاید برای مدتی جواب دهد؛ اما در طول زمان کهنه شده و دوباره در مخاطب ایجاد دلزدگی میکند.
اما اینکه در حال حاضر با چنین ساختمانی آنهم درست در قلب شهر اصفهان چه باید کرد، معتقدم که ساختمان ارگ جهاننما بهجز تغییرات ظاهری و بصری، به تغییرات هویتی هم نیازمند است. تا وقتی ریشه و ساختار این بنا شکل متفاوتی دارد، نمیشود کاری کرد. پس ابتدا باید برای ترمیم ساختار آن قدمی برداشت تا بعد با زیباسازی ظاهری بتوان وضعیت آن را بهبود بخشید. معتقدم در چنین فضای نابی میشد یک سالن اجرای موسیقی یا تئاتر ساخت. بنابراین اکنون هم میتوان این ساختمان را که همه واحدهای تجاریاش بلااستفاده ماندهاند و عملا هیچ استفاده مفیدی از آنها نمیشود به مرکزی برای فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل کرد. ما در مباحث اجتماعی قدیم فرهنگ بازار را داشتهایم و اکنون میتوانیم فرهنگ حرفهای بازار معاصر را در این ساختمان ایجاد و مثلا آن را به بازار فرهنگ و هنر یا محلی برای برگزاری گالریهای بینالمللی تبدیل کنیم؛ فضاهایی که برای مردم موردنیاز باشد و به آن اشتیاق نشان دهند. شاید بشود با استفاده از یک ساختار و نمای تزیینی حرفهای و هنرمندانه و همچنین ایجاد کارکردهای فرهنگی و هنری در این ساختمان، قلب آن را به تپش انداخت. البته این مسئله نیازمند آن است که کنشهای فکری مدیران ما بیشتر روی سیاستهای فرهنگ ملی متمرکز شود.
علی سجادیه/گرافیست
کانسپتی که از ابتدا برای طراحی ساختمان ارگ جهاننما در نظر گرفته شد، کانسپت کوه صفه بود؛ یعنی وقتی از دور به این ساختمان نگاه کنید نمایی از فرم کوه صفه را میبینید. بعد هم از فرم قلعه برای طراحی این ساختمان استفاده شده است. اما مسئله اینجاست که فرم قلعه یک فرم نظامی، خشک و صلب است که شاید بهخودیخود کانسپت بدی نباشد؛ اما جای اجرای آن اینجا و در این نقطه از شهر نبوده است. چهبسا اگر این ساختمان مانند سیتیسنتر اصفهان جایی در بیرون شهر بنا میشد ایرادی به آن وارد نبود.در حال حاضر ساختمان ارگ مانند شخص مفلوک و علیلی است که هیچگونه روحی ندارد. مردم اصفهان هم طی همه این سالها هرگز ارتباطی با این ساختمان برقرار نکردند و به آن توجهی نشان ندادند. این ساختمان با همه بزرگیاش نتوانست حتی بهاندازه برخی از پاساژهای تجاری که اگرچه کوچک اما دارای روح هستند، مورد توجه مردم واقع شود؛ چراکه مردم این مسائل را خیلی خوب درک میکنند، هرچند نتوانند توضیح دهند.اما اینکه اجرای ایدههای تازه در خصوص ظاهر و نمای ساختمان ارگ جهاننما چقدر میتواند در خارجکردن آن از وضعیت فعلیاش مؤثر باشد، از سویی مانند این است که لباسهای زیبا به تن موجودی مفلوک بکنیم که قطعا موجب تغییر ماهیت آن نخواهد شد. اما از سوی دیگر، دستکم میتواند قدری از زشتی این ساختمان کم کند و باعث شود مردم کمی با آن احساس خودمانیبودن بکنند. باید با فکر و ایدهپردازیهای جدی وارد عمل شد و از میان نمونه طرحهای مختلف طرحی را که با فرهنگ بصری اصفهان هماهنگ است، انتخاب و اجرا کرد. ما کاشیکاران، معرقکاران و استادکاران خیلی خوبی داریم که حتی میشود با اجرای این ایده اشتغالزایی خوبی برایشان ایجاد کرد و امضای آنها را پای چنین اثری آورد.
علیرضا شرکت/شهرساز و طراح شهری
به ساختمان ارگ جهاننما نقدهای زیادی وارد است و در زمانی که در مرکز خلاقیت شهرداری اصفهان حضور داشتم هم همواره به این مسئله اشاره میکردم که معماری این ساختمان احساس پسزدگی به مخاطب خود میدهد. نمای این ساختمان دیوارهای صلبی دارد که از مخاطب خود برای ورود دعوت نمیکند و برعکس او را از خود میراند. اما آنچه بیشتر از ظاهر این ساختمان باعث ایجاد معضل شده، این است که این ساختمان هیچ کارکرد مشخصی ندارد و واحدهای آن به بخشهای اداری شهرداری یا تعاونیها اختصاص یافته که فعالیتی خشک و اداری دارند؛ در حالیکه برای رونقبخشیدن به این ساختمان در ابتدا باید در آن فعالیتی صورت گیرد که برای مردم جذاب باشد. پیشنهاد من این است که بخشی از این ساختمان را به بازآرتها (گالری دستسازههای هنری) اختصاص دهیم تا هنرجویان رشتههای مختلف معماری، نقاشی، مجسمهسازی و… بتوانند با ارائه آثار هنری دستساز خودشان با مردم تعامل برقرار کرده و فضایی توأم با شادی و نشاط به این محیط ببخشند.از سوی دیگر میتوان برگزاری رویدادهای هنری و گالریها را به این ساختمان کشاند. همین رویدادها منجر به رفتوآمد بیشتر در ارگ جهاننما شده و کمکم میتواند به آن رونق بخشد. نمونه کوچکی این مسئله، اقدام چند دانشجو در شهر تهران بود که چند سال قبل یک بازآرت از آثار خودشان را در یک پارکینگ مخروبه برگزار کردند و رفتهرفته توانستند پای افراد مختلف را به آنجا باز کرده و باعث رونق آن شوند. بنابراین فکر میکنم خیلی بدتر از اینکه ارگ جهاننما ظاهر زشتی از بتن و سیمان دارد، این باشد که هیچ کاربری مشخصی برای آن وجود
ندارد. اما درخصوص نمای ظاهری این ساختمان هم میتوان ایدههای مختلفی را ارائه کرد. چنانکه مشاهده میشود بدنه این ساختمان طبق توافقهایی به ارگانهایی واگذار میشود که ذاتا در جامعه شادیآور نیست. لازم است حتی در نمای ظاهری این ساختمان نیز عنصر نشاط جاری شود.خوب است بدانیم که ایجاد رونق در یک مکان بهصورت دستوری و اداری ممکن نیست و باید بستری ایجاد شود تا مردم به آن رغبت نشان دهند.
هادی امامی/ مدیر دفتر معماری اصفهاناستدیو
در سال1372 طرح جامعی برای مکان فعلی ساختمان ارگ جهاننما تدوین شد که طبق آن قرار بود این مکان به یک فضای باز شهری و مرکزی برای تنفس در شهر در حجم ترافیکی بالای میدان دروازه دولت تبدیل شود. اما با برنامههایی که پیشبینی شد و ما هم خبری از آن نداریم، در سال1374 قرار شد در این مکان یک مجتمع تجاری ساخته شود؛ مجتمعی که مسئله آزادسازی آن نارضایتیهایی را از سوی مالکان شخصی به دنبال داشت که بهعنوان یکی از معضلات این ساختمان میتوان از آن یاد کرد.
مسئله دیگر این است که اینجا قرار بود به یک فضای سبز شهری و تنفسی تبدیل شود؛ اما متأسفانه نهتنها چنین نشد، بلکه یک توده عظیم سنگی روی قلب شهر ایجاد کردند. این موضوع مصداقی از این سخن دکتر شیرازی است که میگفت اصفهان مانند یک اسب نجیب است که گاهی برخی مسئولان تلاش میکنند از آن بهعنوان یک باربر استفاده کنند! یعنی بهجای اینکه زیبایی این اسب را نمایان کنند و به همگان نشان دهند، بر دوش آن باری سنگین میگذارند که برایش قابلحمل نیست. ساختمان ارگ جهاننما هم روی گرده شهر اصفهان بنا شد و متأسفانه فشار زیادی را بر ستونفقرات شهر وارد کرده است. این در حالی است که محور چهارباغ که منطبق با محور شهر قدیم و شهر جدید اصفهان است یا مترو بهعنوان المانی از شهر جدید، توانستند خود را در این محدوده جای دهند؛ اما ساختمان ارگ بر اساس تصمیمی کاملا اشتباه در این نقطه ایجاد و به معضلی حلنشدنی بدل شد. بهعنوان مثال وقتی در خیابان طالقانی حرکت میکنید در سمت راستتان ساختمانهایی قرار دارند که ارتفاع آنها کم است و تابیدن نور آفتاب از بالای ساختمانها و از میان شاخ و برگ درختان فضای خوشایندی را برایتان ایجاد میکند. اما در سمت چپتان دیواره ساختمان بلند زمختی را میبینید که عملا هیچ تمایلی برای ورود و نفوذ به آن ندارید. با همه این احوالات، به گمانم اجرای طرحهایی برای تزیین ظاهر این ساختمان اعم از زیباسازی یا نصب بنر روی آن قادر به ترمیم هویت آن نیست و در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند.
احمد حسینینیا/ معاون شهرسازی و معماری شهرداری اصفهان
معاونت شهرسازی و معماری شهرداری اصفهان بعد از صدور پایان کار یک ساختمان قادر به ورود و برنامهریزی برای کاربری آن نیست؛ مگر اینکه ساختمانی بهعنوان یک مورد خاص و با این هدف به این معاونت واگذار شود. پایان کار ساختمان ارگ جهاننما هم سالها قبل صادر شده و تا امروز کسی از ما درخواستی مبنی بر تغییر کارکرد این ساختمان نداشته است تا بـتـوانـیـــم در خـــصـــوص آن برنامهریزیهای لازم را انجام دهیم. اما گفتنی است که ما در حوزه معاونت شهرسازی در سال1397 طرحی را مبنی بر رفع نازیباییهای موجود در شهر و با تکیه بر سیما و منظر شهری تهیه کردیم تا از منظر متخصصان این حوزه در این زمینه اقدام کنیم. ازجمله ساختمانهایی که در این طرح مدنظر ما بود، یکی هم ساختمان ارگ جهاننما بود. در حقیقت به دنبال این بودیم که چگونه میشود با بهکارگیری عناصری مانند نور و المانهای زیبانمایی که وجوه هنری، اجرایی و علمی بر آنها حاکمیت داشته باشد و از سوی دیگر با مباحث میراثی و اعتقادی تناقض نداشته باشد، قدری از نازیبایی و وضعیت کالبد زمخت این ساختمان کم کنیم تا وجوه آزاردهنده آن کمرنگ شده و حتی با استفاده از عناصری مانند خطای دید، نمایش بهتری برای شهروندان داشته باشد. ولی متأسفانه این طرح با یک برنامه مشخص دنبال نشد. در حال حاضر نیز اعلام میکنیم که از سوی معاونت شهرسازی و معماری شهرداری اصفهان این آمادگی وجود دارد که نهتنها بین هنرمندان، بلکه بین متخصصان این حوزه یک کارگاه طراحی رقابتی ایجاد کند تا با لحاظکردن این موضوع بهعنوان یک مبحث کاری، بتوانیم از نقطهنظرات این افراد بهرهمند شویم.
البته معتقدم بهتر است این موضوع برای رسیدن به یک نتیجه مفید و عملی در قالب یک سناریو از سوی طراحان باقی نماند. یعنی کسانی که قصد ورود به این عرصه را برای ارائه طرح دارند به همه وجوه کار نظر داشته باشند و ضمن ارائه کانسپت و طرح خودشان به ما، برآورد اولیهشان را هم از طرح ارائه دهند و ایدههای اجرایی موضوع را بیان کنند. چراکه در غیر این صورت طرح در قالب یک ایده ذهنی باقی میماند و چهبسا در صورت اجرا و صرف هزینههای گزاف، نتیجه موردنظر را به دنبال نداشته باشد. ما هم در معاونت شهرسازی این آمادگی را داریم و میتوانیم اجرای طرحهای آنها را در دستور کار قرار دهیم.