ادامهداربودن روند نزولی بازار سرمایه موجب شد تا مسئولان تصمیمات جدیدی برای توقف نزول بازار سرمایه بگیرند که در ادامه به برخی از مهمترین این تصمیمات و تأثیربخشی آنها بر روند معاملات اشاره میکنیم.
بازگشت پیشبینی سود به گزارش شرکتها
اعلام پیشبینی سود که حدود چهارسال پیش از گزارشهای اعلامی شرکتها به دلایلی خاص از جمله عدم پیشبینی دقیق شرکتها حذف شده بود، بار دیگر بر سر زبانها افتاد. به اعتقاد کارشناسان با توجه به رشد بازار سرمایه و ورود افراد جدید به بازار که تجربه کافی در شناخت شرکتها ندارند و همچنین شاید این گروه از سرمایهگذاران توانایی لازم جهت پیشبینی سود با مفروضات فعلی را نداشته باشند، اعلام پیشبینی سود از طرف شرکتها میتواند دید مثبتی را به سرمایهگذاران بدهد تا با مشاهده ســودهـــای پـــیشبینیشـــده بـــرای سال آینده دست از فروش هیجانی بردارند و بازار به روند متعادل خود باز گردد. ولی دقیقا همان اتفاقات گذشته یعنی ارائه پیشبینیهای غیرکارشناسی توسط شرکتها که موجب جهتدادن به بازار میشد، تکرار شد؛ برای مثال شرکت ملی صنایع مس با مفروضات غیرکارشناسی سود سال آتی را پیشبینی کرد و این امر اعتراض بسیاری از کارشناسان را دربرداشت؛ بهطوری که موجب شد با تغییر مفروضات نرخ جهانی و دلار پیشبینی جدیدی را روانه بازار کند. سیاست پیشبینی سود با توجه به عدم پیش بینی نرخ ارز برای سال آتی عملا یک سیاست شکستخورده بود و بازار به این سیاست نه تنها واکنش مثبت نشان نداد، بلکه موجب شد تا روند نزولی بازار با سرعت بیشتری به مسیر خود ادامه دهد.
تغییر رئیس سازمان بورس
عدهای اعتقاد داشتند تغییر رئیس سازمان بورس و اعلام سیاستهای جدید میتواند ناجی بازار باشد، با این حال تأثیر چندانی بر روند بازار سرمایه نداشت و موجب شد که فقط چند روز به صورت نمادین شاهد رشد بازار باشیم و بار دیگر آنچه نصیب سرمایهگذارن بورس شد، چیزی جز زیان نبود. از جمله سیاستهای جنجالی و مهم رئیس جدید سازمان بورس، اعلام دامنه نوسان نامتقارن برای بازار بود که موجب اظهارنظر موافقان و مخالفان زیادی شد.
دامنه نوسان نامتقارن و تأثیرگذاری نامشخص
تغییر دامنه نوسان یا کاهش آن در صورتی که اقتصاد از یک اتفاق ناگهانی رنج ببرد و این امر موجب شود که سرمایهگذاران نتوانند به صورت آنی برای آینده بازار، دورنمایی متصور شوند، قطعا سیاست بجا و درستی است؛ همانطور که سال گذشته با شیوع ناگهانی ویروس کرونا در جهان بسیاری از کشورها از این سیاست جهت کنترل هیجانات منفی بازارهای مالی بهره بردند و نتیجه مورد انتظار هم برداشت کردند. با این حال در شرایط فعلی بازار سرمایه ایران که شاهد خبر مهم و ناگهانی نیستیم، اعمال این سیاست، ابهاماتی را به همراه دارد. البته ذکر این نکته که اخبار مذاکرات و صحبت برگشت آمریکا به برجام و نوساناتی که میتواند بر نرخ ارز داشته باشد از اخبار مهم و تأثیرگذار این روزهای بازار سرمایه است، ولی نرخ ارز و نوسانات آن متغیری است که کارشناسان همیشه از آن برای پیشبینی بازار استفاده میکنند و موضوعی نیست که بهصورت ناگهانی بازار با آن مواجه شده باشد. در نتیجه اعمال این گونه سیاستهای غیرکارشناسی جز آنکه نتیجه عکس داشته باشد، رویکرد دیگری ندارد. تغییر دامنه نوسان از 5- تا 5+ به 2- تا 6+ در شرایطی که روزانه شاهد خروج نقدینگی از بازار هستیم و حجم معاملات با کاهش همراه است، به نظر سیاست مناسبی نیست؛ چرا که بازار به یک دلیل بنیادی (عدم پیش بینی نرخ ارز) در حال نزول است. اعلام این سیاست موجب شد که سهم شرکتها با سرعت بیشتری تبدیل به صف فروش شود. مشاهده صف فروش، ناخواسته موجب ترس سهامداران میشود؛ چرا که سهامدار اینگونه تصور میکند که شاید تا چند روز آینده نتواند سهم خود را بفروشد. اصطلاحا بازار نقدشوندگی خود را از دست میدهد و همین موضوع میتواند باعث فرار سرمایه از بازار شود. در صورتی که اگر بازار در همان شرایط گذشته بود قطعا پس از چند روز منفیخوردن با حجم زیادی معامله میشد؛ چرا که به نقاط جذاب حمایتی خود میرسید و با افزایش تقاضا همراه میشد. اعلام این سیاست باعث شد تا قیمت بسیاری از سهام طی یک هفته از زمان اعمال این سیاست نه تنها اصلاحی نداشته باشد، بلکه نقدشوندگی خود را هم از دست بدهد. روند کاهش ارزش معاملات بورس در نمودار زیر که از ابتدای بهمن تا دوم اسفند ترسیم شده، قابل مشاهده است. ارزش معاملات از زمان اعمال سیاست تغییر دامنه نوسان در حدود 47 درصد کاهش داشته است. (از تاریخ 25 بهمن یعنی از قسمتی که اعداد به صورت زرد رنگ هستند، شاهد اعمال سیاست تغییر دامنه نوسان هستیم)
پیشنهادات برای بهبود بازار
اما در پایان پیشنهادی مطرح میکـــنیم که امــیدوارم که نتیجهبــخش بــاشد و مــوجب متعادلشدن بازار سرمایه شود. اولین نکتهای که همیشه درباره ایران باید مورد توجه قرار گیرد، این است که تحلیل اقتصاد و سیاست ایران کاملا متفاوت از بسیاری کشورهای دنیاست. برای مثال در حال حاضر شاهد افزاش قیمتهای جهانی کامودیتیها هستیم. این امر موجب شده است تا اکثر بورسهای جهانی با افزایش تقاضا همراه شود؛ ولی در اقتصاد ایران که شاهد نوسانات هیجانی نرخ ارز در پی اخبار سیاسی هستیم، نتوانسته است تأثیر خود را برجای بگذارد. پس حتما در تحلیل اقتصاد و بازار سرمایه ایران باید به نکاتی توجه شود که شاید در هیچ کتاب و مقاله علمی اشاره نشده است و فقط بهصورت تجربی میتوان از آن بهره برد؛ به دلیل آنکه هر لحظه امکان تغییر وجود دارد و از ثبات برخوردار نیست.
دومین نکتهای که بدون تعارف باید مورد توجه قرار داد، موضوع ازدسترفتن اعتماد سهامداران است. بازار سرمایهای که هر روز دستخوش تغییرات قوانین دستوری است که از طرف نهاد بالادستی صادر میشود، نمیتواند از ثبات زیادی پیروی کند. همین سیاستهای دستوری ناگهانی باعث ترس بسیاری از سهامداران شده و موجب شده است تا سرمایه خود را از بازار خارج کنند. آخرین نکته، اقتصاد و بازار سرمایه ایران در شرایط فعلی با یک ابهام همراه شده است. بازار سرمایه در ایران معمولا با رشد تورم، رشد میکند؛ در صورتی که در اکثر کشورهای پیشرفته این افزایش رونق اقتصادی است که موجب رشد بازار سرمایه میشود؛ چرا که اقتصاد آنها را متغیری به عنوان تورم آزار نمیدهد. این واقعیت تلخ اقتصاد ایران است، ولی باید قبول کنیم یکی از مهمترین دلایل رشد بازار سرمایه از ابتدای سال 97 تاکنون جهش ناگهانی نرخ ارز و در پی آن افزایش نرخ محصولات و تورم بود. افزایش همزمان نرخ مواد اولیه و محصولات در عمل حاشیه سود ناخالص شرکتها را تغییر نمیدهد، ولی افزایش تورم باعث رشد ریالی رقم سود ناخالص نسبت به گذشته میشود و در نتیجه موجب رشد قیمت سهام میشود. حال در شرایط فعلی که بازار از خبر مجدد مذاکرات با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا و کاهش نرخ ارز رنج میبرد، بهترین پیشنهاد این است که اجازه دهیم بازار خودش برای آینده نرخ ارز تصمیم بگیرد. قطعا این عدم توانایی جهت پیشبینی نرخ ارز موجب رکود و کمرمقی بازار میشود؛ ولی آنچه تجربه تثبیت کرده است، این است که بازار به سرعت مسیر خود را پیدا کرده و باعث میشود قیمتها به سمت ارزش واقعی خود حرکت کنند. قطعا بازاری که روزانه شاهد اعمال سیاستهای جدید دستوری است و روزانه شاهد کاهش نقدشوندگی آن هستیم، نهتنها به روند نزولی خود ادامه میدهد، بلکه باعث میشود ارزش بازار کاهش یابد. نباید با اعمال سیاستهای دستوری و غیرکارشناسی جذابیتهای این بازار را از بین ببریم.
رشد بازار سرمایه در صورت تثبیت نرخ ارز
پیش بینی میشود در صورتی که بازار تا اواسط اسفند ماه بتواند برای دلار یک کف حمایتی قوی پیدا کند بهصورتی که زیر محدوده 22 هزار تومان نرود، به صورت آهسته شاهد افزایش خرید سهام در بازار سرمایه باشیم؛ چرا که قیمت بسیاری از سهمها مخصوصا سهام شرکتهایی که p/e فوروارد پایینی دارند میتواند با دید تقسیم سود مجمع در ابتدای سال آتی برای بسیاری از افراد جذاب باشد. همچنین در صورت داغشدن بحث مذاکرات و برگشت آمریکا به برجام برخی از صنایع از جمله صنایع خودروسازی، بیمه، بانک و همچنین حملونقل دریایی میتواند توجه بازار را به خود جلب کند. انتخابات ریاستجمهوری و اعلام کاندیدهای ریاست جمهوری و ارائه برنامههای سیاسی و اقتصادی کاندیدها نیز میتواند بازار سرمایه را با جذابیت بیشتری همراه کند.