آخرین سالی که اینتریها با عشق به تماشای تیمشان مینشستند و از هنرنماییهای میلیتو، زانتی و دیگر ستارگانشان لذت میبردند؛ بیش از یک دهه گذشته است، دههای که با ناکامیهای بسیار بزرگ شروع شد اما هر چه به انتها نزدیک میشد، نوید اینتر درخشانتری را میداد.
پس از مورینیو شاهد حظور بنیتز و چندین مربی دیگر در اینتر بودیم که روز به روز اینتر را از جایگاه اصلیاش دور میکردند، شاید بهترین مربی که کمی از بقیه در کسب نتایج و امتیازات بهتر بود لئوناردو بود. لئوناردو فصل را با ۳۰ امتیاز از ۱۲ بازی با میانگین ۲٫۵ امتیاز از هر بازی، بهتر از دو مربی قبلی یعنی بنیتز و مورینیو آغاز کرد و در ۶ مارس ۲۰۱۱ با کسب ۳۳ امتیاز از ۱۳ بازی رکورد جدیدی در سری آ ایتالیا به ثبت رساند.
رکورد قبلی متعلق به فابیو کاپلو در فصل ۰۵-۲۰۰۴ بود که در ۱۳ بازی ۳۲ امتیاز به دست آورده بود. لئوناردو در فصل ۱۱-۲۰۱۰ اینتر را به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رساند اما با شکست برابر شالکه ۰۴ از دور مسابقات کنار رفت. همچین لئوناردو توانست همراه با اینتر فاتح جام حذفی ایتالیا شود و به مقام نایب قهرمانی سری آ دست پیدا کند اما در نهایت او اخراج شد و پس از آن مربیانی به خانه افعیها قدم گاشتند که موفقیتی بهدست نیاوردند.
مشکل دیگر در بخش اقتصادی باشگاه بود. اینتر به خاطر قانون فیرپلی مالی و نداشتن منابع مناسب مالی مجبور به فروش ستارههای خود شد و ساموئل اتوئو، وسلی اسنایدر، ژولیو سزار، لوسیو، مایکون، تیاگو موتا و گوران پاندف به خاطر حقوق بالا تیم را ترک کردند و آن بازیکنانی که زمانی بر بام اروپا با اینتر قرار داشتند اینک دیگر نبودند، البته که بحث افزایش سن نیز مطرح بود و برخی از آن ها از لحاظ سنی تا حدودی به دوران پایان نزدیک شده بودند.
تغییر مالکیت اما نه چندان موفق
اریک توهیر نامیآشنا برای فوتبال ایتالیا است. اما آنقدر که با ورودش تمام رسانهها را متوجه خود کرد موفق نبود و خیلی زود مشخص شد که پازل ساخت دوباره نراتزوری با او تکمیل نمیشود. آنها خیلی زود از قدرت و فرد اول بودن در اینتر فاصله گرفتند و گروه هولدینگ سانینگ یک شرکت متعلق به ژانگ ژیندانگ بنیانگذار و رئیس گروه سانینگ بخش اعظمی از سهام باشگاه را از اریک توهیر و ماسیمو موراتی خرید. گرچه شروع این مالکان چینی جدید نیز آنچنان پرقدرت نبود اما آن ها برخلاف توهیر میدانستند که باید چه بکنند و قصد نداشتند تیمی را صرفا با ستارههای عجیب و غریب پر کنند. فرانک دی بوئر و پس از او استفانو پیولی شاید بتوانند حکم بدترین زمان در اینتر را به نام خود بزنند، البته که در این مورد باید با استراماچونی که او نیز دوران بسیار بدی را رقم زد مقابله کنند. سرانجام ۹ ژوئن ۲۰۱۷ لوچیانو اسپالتی عهدهدار هدایت اینتر شد. با شروع دوران او حس بازگشت و آن روح آبی و مشکی دوباره در اینتر حس شد.
با ورود او و جذب چند بازیکن که جای بعضی بازیکنان واقعا بیکیفیت قبلی را گرفتند اینتر دوباره به لیگ قهرمانان اروپا رسید و علاوه بر آن حس و انگیزه جنگیدن برای مقامهای اول تا سوم جدول باردیگر به تیم تزریق شد.
اسپالتی به لطف تغییر جو تیم و نیز نتایج خوبش در باشگاه باقی ماند تا در نهایت بعد از فصل ۱۹-۲۰۱۸ از هدایت اینتر بر کنار شد و آنتونیو کونته مربی نام آشنا و صاحب سبک ایتالیایی که موفقیتهایش در یوونتوس و چلسی و حتی تیم ملی ایتالیا زبانزد است تکه ای نهایی از پازل اینتر برای رسیدن بر بام ایتالیا شد، گرچه در فصل اول با شکست مواجه شد اما در فصل دومش با سکوتی ترسناک به پیش میرود و به جام طلایی ایتالیا مینگرد.
اینتر در این 10 سال چرا و چگونه؟!
شاید بهتر است اینتر را در این بیش از یک دهه اخیر به مجموعهای از تصمیمات درست و اشتباه، تصمیمگیریهای به موقع و یا کمیعجیب و هزاران مثال اینگونه تشبیه کرد. اینتر از اوج قله اروپا تا ناکجا آباد ایتالیا را تجربه کرد. از ترکیبی رویایی تا ترکیبی بسیار قابل تامل اما شاید باید از اینتر درس گرفت. اینکه هنگامیکه دیگر بخش سنتی آن کارایی ندارد، باید به آینده نگریست و تغییراتی چه در نیروی انسانی و ساختاری ایجاد کرد، اما نه اشتباهی همچون توهیر بلکه درست همچون سونینگ. این که فقط به نام آدمها توجه نکنیم همچون دی بوئر و حتی شخصی ساده همچون اسپالتی میتواند کارا تر باشد. روند اینتر نمایانگر این موضوع بود که یک مربی باید با روح و فلسفه باشگاه هماهنگ باشد، حال چه آن که شخص کونته باشد که اسطوره تیم رقیب است و یا اسپالتی. حال باید به نظاره نشست تا دید آیا کونته میتواند افعیها را به جام برساند، به زودی مشخص میشود؟!