ثبات در هرات برای ایران حائز اهمیت است
در ابتدا عبدالرزاق احمدی ضمن اشاره به اهمیت شهر هرات در جغرافیای افغانستان گفت: هرات نزدیک به یکسوم کشور و یکسوم جمعیت افغانستان را تشکیل میدهد. از جهت تنوع قومی هم حوزه غرب افغانستان بهشدت متکثر و متنوع است؛ به همین جهت در ولایت هرات غیرپشتونهای زیادی حضور دارند.
او افزود: مرز مشترک جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران و افغانستان از هرات آغاز و به نیمروز و هلمند ختم میشود و از این جهت ثبات در هرات برای ایران هم حائز اهمیت است. احمدی در ادامه به ساختارهای مقاومت درهرات اشاره کرد و گفت: در چهاردهه گذشته این شهر آغازگر مقاومت علیه اشغالگران بوده است. در سال 1357 علیه حکومت دستنشانده روسها قیام کرد و باعث شد قیام سراسری در کل افغانستان شکل بگیرد. شکست دولت وقت نجیبالله در هرات موجب شد افغانستان و ده روز بعد از آن کابل آزاد شود.
او افزود: در سال 1370 مجاهدین مجددا پیروز شدند. سقوط هرات در سال 1374 به دست طالبان مقدمه سقوط کابل و حوزه شمال افغانستان شد. به این ترتیب، در دوره جدید و تحولاتی که اتفاق افتاد متاسفانه سقوط هرات که هم عامل درونی و بیرونی داشت موجب سقوط ولایات دیگر شد و در نهایت کابل سقوط کرد. با مروری بر این رویدادها میتوان به اهمیت حوزه غرب افغانستان پی برد.
مردم افغانستان خود را انگشت ششم حکام میدانند
احمدی در ادامه تأکید کرد: در هرات به لحاظ فرهنگی و سیاسی مردم از آگاهی اجتماعی و سواد بالایی برخوردارند و به همین دلیل است که بیشتر به دنبال مطالبات و آزادیهای اجتماعی و احترام به حقوق زنان هستند. هرات بعد از کابل که پایتخت کشور است، در جایگاه دوم مطالبات و رشد ساختار ملتدولت قرار دارد. او همچنین افزود: در طول سدههای گذشته که جغرافیای افغانستان شکل گرفته حوزه غرب و هرات نتوانسته به جایگاه واقعی خود دست پیدا کند. اوج درخشش این منطقه در زمان پیروزی مجاهدین بود که توانست تأثیرگذاری عمیقی در سیاست مرکزی داشته باشد.
این فعال سیاسی تصریح کرد: به طور کلی همیشه نسبت به هرات و جایگاه حوزه غرب و مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی هم در داخل هرات و هم در خارج با نوعی اجحاف و ستمگری مواجه هستیم و همیشه مردم این حوزه خود را انگشت ششم حکام حس کردهاند.
همواره در افغانستان بحث عدم عدالت قومیتی وجود داشته است
او در ادامه به قدرتگرفتن مجدد طالبان در افغانستان اشاره کرد و گفت: متاسفانه سقوط افغانستان بر اساس یک محاسبه از قبل انجام شده و بر اساس معاملات پشت پرده انجام شد. در هرات نیز ما شاهد این وضعیت بودیم. دو یا سه ماه قبل از اینکه طالبان به صورت آشکار شروع به قدرتنمایی کند، حرکت مقاومت مردمی غرب به رهبری امیراسماعیلخان شکل گرفته بود که من هم سخنگوی این جریان بودم، این حرکت مقدمه ایجاد حرکتهای دیگر در سایر ولایات شد، اما متاسفانه پیش از آنکه جان بگیرد با توجه به شرایط نابرابر در نطفه خفه شد. اگر ما یک فرصت یکماهه داشتیم امروز شرایط افغانستان به گونهای دیگر رقم میخورد.
احمدی در ادامه صحبتهای خود تاریخ افغانستان را خونبار و ظالمانه و عدالتستیزانه توصیف کرد و افزود: از ابتدای شکلگیری نظامها در افغانستان بحث تبعیض و عدم عدالت قومیتی و تبارگرایی وجود داشته است. حاکمیتها مخصوصا در قبال غیر پشتونها و فارس تبارها متاسفانه در مقاطع تاریخی مختلف برخوردهای ظالمانهای انجام دادهاند و حکام به گونهای عمل کردند که ما همواره شاهد تبعیض سیستماتیک و ساختارمند در تعاملات سیاسی، رشد قومی، اقتصادی و … بودهایم.
20 سال اخیر برای مردم افغانستان سراسر بداقبالی بود
او انقلاب سال 1357 را سرآغاز حقخواهی طیفهای مختلف مردم خواند و گفت: جهاد افغانستان فرصتی ایجاد کرد که تمام مردم در مرکز، شمال و جنوب مطالبهگری در خصوص مشارکت در سرنوشت خویش را دنبال کنند.
احمدی جنگ آمریکا در افغانستان را از جمله دورههای سیاه تاریخ این کشور نامید و ادامه داد: دوره 20ساله اخیر برای مردم افغانستان سراسر بداقبالی بود. انتظار میرفت کسانی که در محیط غرب پرورش یافتهاند و با ساختارهای دموکراسی و قوانین مدنی آشنا هستند به اصول حکمرانی خوب پایبند باشند. ما انتظار داشتیم افراد تکنوکرات و آشنا با ساختارهای دموکراسی از تجربههای خود برای بهبود وضعیت سیاسی افغانستان استفاده کنند و با اعتمادسازی فاصله میان حکومت و مردم را از میان بردارند.
او افزود: فرصت خوبی بود که بر مبنای حقوق شهروندی مشترک بتوانیم افغانستان را وارد ساختار مدرن حکومتی کنیم که مردم خود حاکم بر سرنوشت خویش شوند. وقتی مردم در چنین حاکمیتی رشد کنند در مقابل خطرات هم از کشور و حکومت محافظت میکنند.
عدم صداقت آمریکاییها به مردم افغانستان لطمه وارد کرد
احمــــــدی قطع امید مــردم از حکومت افغانستان را از دلایل مهم قدرتگرفتن طالبان عنوان کرد و گفت: آنچه که باعث شد امروز افغانستان وارد یک بحران تمامعیار شود، میتوان در چند نکته خلاصه کرد. از آن جمله میتوان از کسانی نام برد که در حاکمیت حضور داشتند و متاسفانه به ارزشهای حقوق شهروندی عملا صادق و وفادار نبودند. نقطه ضعف دیگری که میتوان به آن اشاره کرد رهبران قومی و سنتی ما هستند که به جای آنکه بر ارزشها وفادار باشند به دنبال منافع شخصی خود بودند. از سوی دیگر عوامل خارجی و عدم صداقت آمریکاییها به مردم افغانستان لطمه وارد کرد.
احمدی در پایان قدرتگرفتن طالبان در افغانستان را یک بحران فراملی و جهانی خواند و تصریح کرد: بحث طالبان و ماهیت آنها نکته کلیدی است. طالبان به مراتب خطرناکتر از قبل شدهاند. من معتقدم با ادبیات طالبانی، حکومت پاسخگو به مردم شکل نخواهد گرفت. مردم افغانستان چارهای به جز حرکت از ساختار نظام متمرکز به سمت ساختار فدرال ندارند. نسل جدید در افغانستان مسئولیت مهمی به عهده دارند که در برابر چالش طالبان و تفکر آنها از همه توان و ظرفیت خود استفاده کنند. آنچه در افغانستان در حال رویدادن است تنها مشکل یک کشور نیست و برای منطقه و جهان دردسرهای کلان ایجاد خواهد کرد و حتی میتواند از حادثه 11 سپتامبر هم وسیعتر باشد و جهان را با چالش جدیدی مواجه کند.
در افغانستان با خلأ هژمونی قدرت مواجهیم
در ادامه نشست، فریبرز محمدخانی موضوع بحث خود را «چشمانداز آینده دولت طالبان در افغانستان؛ امارت یا دولت؟» عنوان کرد و گفت: بحث قومیت یکی از دلایل اصلی ضربهزدن بر پیکر دولت ملت است که همواره در افغانستان وجود داشته و فرصت را به دولتمردان و دیوانسالاران کهن این کشور نداده که به صورت مستمر و صحیح در تنظیم ساختار دولت مشارکت عمومی داشته باشند.
محمدخانی قدرتگیری مجدد طالبان در افغانستان را ماحصل سناریوهای متفاوت دانست و افزود: یک سناریو در اولویت قراردادن امنیت اقتصادی و فیزیکی شهروندان آمریکا چه در داخل و چه در خارج مرزهای آمریکاست. یعنی یکی از مبناهای خروج آمریکا از افغانستان همین مؤلفه است. اما در پس این خروج نظریههای دیگری هم هست که نشان از برنامهریزیهای قبلی دارد، اما دولت بایدن به بدترین شکل ممکن آن را اجرا کرد.
این استاد دانشگاه در ادامه تأکید کرد: کشور افغانستان با وجود اینکه به دریاهای آزاد راه ندارد، اما از لحاظ ژئوپولوتیک بسیار حائز اهمیت است و بازیهای استعماری به نحوی این کشور را ایجاد کرد که بتواند در منطقه تأثیر زیادی داشته باشد. در افغانستان با یک خلأ هژمونی قدرت مواجهیم. برخی نشریات خارجی هزینه یک روز اداره این کشور را رقمی بالغ بر 300 میلیون دلار عنوان میکنند که بسیار دور از تصور است. سؤال اینجاست که با رفتن آمریکا از این کشور چگونه این هزینه تأمین خواهد شد؟!
داعش در افغانستان نیروگیری کرده است
او نبود یک دولت دیپلماتیک در افغانستان که روابط بین الملل را بلد باشد منجر به تلاقی منافع کشورها دانست و افزود: آندره ساینکوف، رئیس افغانستان شناسی نوین مسکو میگوید ما در حال حاضر با چین متحد هستیم، ولی این معادلات در آینده به هم میخورد و ما با این کشور در افغانستان تلاقی منافع پیدا خواهیم کرد. این تحلیلگر روس همچنین معتقد است که اگر در افغانستان یک دولت فراگیر شکل نگیرد هر کشوری از یک دسته و گروه حمایت خواهد کرد که با پیروزشدن هرکدام، منافع کشورهای دیگر به خطر می افتد. از سوی دیگر پاکستان و هند، هند و چین و … در افغانستان به اختلافات جدی برخواهند خورد.
محمدخانی همچنین قدرتگیری طالبان در افغانستان را مرتبط با داعش عنوان کرد و گفت: همه جهان نگران داعش هستند و این گروه در افغانستان نیروگیری قوی داشته است و میتواند مجددا ظهور و بروز یابد و امنیت را با مخاطره جدی مواجه کند.
طالبان دهه 90 با مدرنیته مخالف بودند
او افزود: ما در افغانستان با طالبان دهه 90 میلادی و طالبان جدید مواجهیم که طالبان سال 2021 را میتوان نئوطالبان نامید. این نئوطالبانها حضورشان از سال 2007 مطرح بود که در آن سالها حدود 20 هزار نفر بودند و امروز بر اساس تخمینها حدود 80 هزار نفر نیرو دارند. عمق استراتژیک طالبان از لحاظ فیزیکی و عقیدتی بسیار زیاد است. حتی در همان سالهای 2007 در ساختار پلیس نفوذ کرده بودند و با رشوه وکمترین هزینه به پرورش نیرو اقدام میکردند. این استاد علوم سیاسی معتقد است که طالبان تفاوت چندانی با دهه نود ندارد و اگر ما میخواهیم نئوطالبان را بشناسیم باید طالبان گذشته را بهدرستی تحلیل کنیم.
او در ادامه گفت: آن طالبان دهه 90 با مدرنیته و هر آنچه نماد زندگی مادی بود مخالف بودند. از انهدام مجسمههای بودا تا قوانینی که وضع کرده بودند، همگی نشان از نوعی پسرفت در حقوق اجتماعی داشت. آنها حتی حجاب به سبک ایرانی را ممنوع میدانستند. محمدخانی افزود: نئوطالبانهایی که امروز قدرت را به دست گرفتند به دلیل مذاکرات سالهای اخیر در قطر و … وجه دیپلماتیک دارند اما عمده نیروهای طالبان در افغانستان پیرو سیستم فکری قبل هستند. نیروهایی که در پستهای مختلف از سوی طالبان به کارگرفته شدهاند، هیچکدام تکنوکرات و بروکرات نیستند و این ساختارها را نمیشناسند، طالبان حتی در درون خود نیز ساختار مشخصی ندارد.
طالبان آلترناتیوی برای مبارزه با داعش است
طالبان چه در دهه 90 که به قدرت رسیدند چه اکنون دو خواسته داشته و دارند. آنها میگویند تمام نیروهای نظامی خارجی باید از افغانستان خارج شوند و خواسته دیگر آنها اعمال تمام قوانین سنتی است که البته از اسلام دیدگاه و تفسیری دارند که تنها مختص به طالبان است.
او تأکید کرد: طالبان بهزودی در قدرت و مسائل عقیدتی دچار انشعاب خواهد شد. باید پذیرفت که آنها به عنوان یک نیروی آلترناتیو قدرت در افغانستان برای مبارزه با داعش از سوی دولتهای بینالمللی انتخاب شدند. وقتی طالبان دولت خود را معرفی کند، بیشترین مشکل را در زمینه وزیر خارجه و سیاستهای خارجی خواهد داشت، ولی در نهایت طالبان تشکیلدهنده یک امارت اسلامی و نه یک دولت خواهد بود. شاید این امارت هم نتواند به اصول اولیه پایبند بماند و به شعبههای مختلف تقسیم شود و درگیریهای نیابتی در این کشور افزایش یابد از همین رو نمیتوان به دولت سازی طالبان امیدوار بود.