این کوچههای تاجدار سایهها را با وسواس تمام، ارزانی کوچههای شهر میکند تا اهالی شهر را در تابستان از گزند گرما و در زمستان از گزند بادهای سرد و سخت مصون بدارد.
در کوچــهپــسکوچــههای خیابان طالقانی ساباطهایی ارزشمند در حالی نفسهای آخر خود را میکشند که سایه بیتوجهی سخت بر آنها سنگینی میکند. پای صحبت سکنه یکی از این معبرهای ارزشمند نشستیم و از اتفاقی که موجب سلب آرامش آنان شده است، مطلع شدیم.
روز جمعه، 19 شهریور، با آقای رفیــعــیــان، از ســکنــه بــنبــســت 44 خیابان طالقانی، به صحبت نشستیم. حکایت بیتوجهی به بافت تاریخی تبدیل به معضلی برای رفتوآمد سکنه شده بود؛دیوار خشتی خانهای قدیمی که به ناگاه بر اثر فرسایش و بار وارده بر آن، فرومیریزد و راه بنبست را مسدود میکند.
بنا بر اظهارات این شهروند، بهرغم تماسهای مکرر او برای جمعآوری نخاله و تعمیر دیوار، توجهی از سمت نهادهای مسئول انجام نمیشود. پس از مدتی نوارهای خطر زردرنگی در ورودی بنبست کشیده میشود و به رغم نامهنگاریهای سکنه بنبست، نهایتا ماجرا رها میشود.
به گفته آقای رفیعیان، مسئولان میراث فرهنگی بنای تخریبشده را واجد ارزش دانسته و دیوار تخریبشده به دلیل عدم هماهنگی نهادهای مسئول همچنان در وسط راه باریک بنبست، موجب آزار سکنه میشود.
همچنین او اضافه کرد: اگر بنایی دارای ارزش تاریخی بوده، چرا اینقدر فرسوده شده که به این وضع افتاده است و مسئولان میراث تا الان اقدامی در راستای حفظ این بنا انجام ندادهاند. باید در حداقلیترین اقدام ممکن به بازسازی دیوار تخریبشده بپردازند تا رفتوآمد عادی سکنه که بعضا از سالمندان نیز هستند، برقرار شود.
این اولین بار نیست که بر اثر بیتوجهی به کالبد تاریخی حائز ارزش مرمت، نارضایتی و عدم اقبال سکنه حاصل میشود. فرسودگی بافت تاریخی و یکپارچگی کالبدی آنها، تصمیمها و اقدامات یکپارچه تخصصی میطلبد، فرسودگیهایی که ناشی از قدمت بنا یا برخورد و بارگذاری نامناسب بر آنها است. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که ارزش تاریخی یک بنا در تعارض با آرامش سکنه بافت تاریخی نیست و مسئولان مربوط باید به هرگونه اقدام استعلاجی و تخصصی در جهت بهبود وضعیت معابر اقبال نشان دهند.
آوارههای یک دیوار خشتی عظیم با خاکانداز سکنه از وسط معبر جمعآوری نمیشود و هرلحظه که از این نارضایتی میگذرد، احتمال تنش بین همسایگان بالا میرود، تنشهایی که بعضا با غرضورزیهایی در خصوص تخریب بنای تاریخی نیز همراه است.
اگرچه این بار، تیر فرسایش و تخریب به یکقدمی ساباطهای ارزشمند خیابان طالقانی برخورد کرد و باعث تخریب دیوار مجاور ساباط شد، باید دانست که بیتوجهی به این «کوچههای تاجدار» علاوه بر نارضایتی اهالی شهر، زمینه بروز تخریبهای زنجیروار بعدی را فراهم میسازد، تخریبهایی در جهت مــنفعــتطلبــیهــای شــخصــی که بیشازپیش خیابانهای تاریخی اصفهان ازجمله خیابان طالقانی را تحتالشعاع قرار میدهد.
کوچههای تاجداری که زمانی تاجشان بر سر اهالی این شهر بوده است، امروزه با رفتاری نادرست مواجهاند که با ریشهیابی و تحلیل بیشتر میتوان تاج این کوچهها را روی سرشان محکم نگاه داشت؛ مانند گذشتهای نهچندان دور که مردم با آنها در سایه آرامش زندگی میکردند.
ازجمله علل نابسامانی در بناهای تاریخی، مسئله تملک آنهاست. واحــدهــای تـجــاری غــیــرمجاز و تفکیکهای غیرمسئولانه، زمینه تعارضهای بین مالکان مجاور را فراهم میسازد؛ واحدهای تجاری غیرمجازی که خارج از نقشههای کاربری طرحهای بالادستی، راههای ورودی دربندها را باریکتر میکنند یا دالانهایی که از فضای شهری به مالکیت شخصی درآمدهاند، عاقبت تخریبهای شبانه را بههمراه دارد؛ بلای خانمانسوزی که ماههای اخیر در بافت تاریخی خیابان میرداماد اصفهان نیز شاهد آن بودیم. بیشک نارضایتی عمومی از مسیرهای دسترسی در بافت تاریخی، تنها از طریق تخریب و تعریض، حــلشــدنــی نــیــســت و نگاههای متخصصانه بیشتری را در این زمینه طلب میکند و لازم است با همکاری هرچه بیشتر شهرداری مناطق و سازمان میراثفرهنگی بهصورت یکپارچه عملیاتی شوند.
رضایت عمومی نسبی در بافتهای تاریخی ضامن بقای آنهاست و لازم است در راستای یکپارچگی این بافتها، تلاشهای جدی صورت پذیرد. این امر علاوه بر ایجاد ارزشافزوده برای محلههای تاریخی، تداوم سکونت را در آنها تضمین میکند.
ذکر این نکته که معماری هر شهر آیینه فرهنگ آن است، ما را به پاسداشت هر چه بیشتر ابنیه تــاریــخــیمــان مــتــوجــه میسازد، ابنیهای که زبان حاضر و زنده روزگار گذشته هستند و از ارزشها و ملاحظههای سازندگان و ساکنینشان با ما سخن میگویند.
مطالعه درست و تحلیل همین بنای بهظاهر فرسوده در خیابان طالقانی، به ما راه و رسمی از اصالت اصفهان را میآموزد، اصالتی که در آن ارزشهایی اینچنین، قدر دانسته میشود. امروز میتوان با مرمت و احیای امثال این دیوارهای زخمخورده، زمینه معاصرسازی آنها را متناسب با نیازهای زندگی امروزی فراهم کرد تا در کنار حفظ ابنیه تاریخی ارزشمند، نیازهای زندگی مردم نیز برآورده شود؛ نگرشی که بیشک بسترهای متفاوتی را به روی شهر میگشاید تا با بهرهگیری از دانش فنی، تعارضها و تخریبها به پتانسیلها و سازندگیها تبدیل شوند. ساباطها نخ اتصال ابنیه تاریخیاند، میانجیگران دلسوز این بوم که این روز بیشازپیش محتاج توجهاند.