تجارت در طول تاریخ ایران و در میان گردشگران جهانی همیشه جریانی منصفانه داشته است که معماری بازارها بیتردید نقش مهمی در شکلگیری این جریان ایفا کرده است. آشنایی با بازار صفوی «میدان نقشجهان»، بازار زندی «شهر شیراز»، بازارهای قجری از جمله «بازار تهران»، کهنترین بازار ایرانی یعنی «بازار علاءالدوله» و «بازار تبریز» و شناخت جزئیات بازار ایرانی مسیر گردشگری معماری ویژهای است که امروز در این صفحه میخواهیم دربارهاش با شما صحبت کنیم.
بررسی ساختمانها و معماری سنتی ایرانزمین، موضوعی بسیار مجذوبکننده برای گردشگران داخلی و خارجی محسوب میشود. شناخت جزئیات بهکار گرفته شده در این ساختمانها، آشنایی با اندامهای ساختمانهای ایرانی و کاربرد آنها مسئلهای است که در برنامه گردشگران قرار دارد. بازار با توجه به الگوی کالبدیرفتاری خود به عنوان یک ساختمان درونشهری شناخته میشود. حال میخواهیم بدانیم چه اندامی ساختار یک بازار را شکل میدهند؟ آیا این اندامها با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند؟ آیا شیوه کارایی و ظاهر بازارهای سنتی ایران تأثیری بر روابط تجاری مردم بازار داشته است؟ در بسیاری از رمانهای خارجی هنگامی که نویسندگان میخواهند معماری ایرانی را برای جهانیان به نمایش بگذارند، از ویژگیهای بازار ایرانی مینویسند. این توجه نشان میدهد که بازار ایرانی به گونهای طراحی و به اجرا درآمده که میتواند بیانگر هویت معماری ایرانی باشد، اما این ویژگیها کداماند؟ برای آشنایی با شاخصههای بازار ایرانی که جهانگردان را به سیر در میان زیستگاه تاجران دعوت میکند، بیان جزئیات ساختمانی این ابنیه گامی ضروری محسوب میشود. معرفی بازارهای اصفهان، تبریز، تهران، کاشان و سایر شهرهای تاریخی ایران، مسیری زیبا برای تفریح گردشگران مشخص خواهد کرد. یکی از بهترین منابعی که میتوانید اطلاعات تاریخی جالبی درباره بازار ایرانی در آن بخوانید، کتاب «معماری ایرانی» نوشته محمد کریم پیرنیا از انتشارات سروش دانش است که برای نوشتن این متن هم مرجع قرار گرفته است.
واچار؛ جریان زندگی در شهر
بازار یکی از اساسیترین اندامهای درونی شهر محسوب میشود. در زبان پهلوی به بازار واچار میگفتند که وجه تسمیه این واژه آن است که در گذشته ساکنان یک شهر چند مرتبه از سال در واچار گرد هم جمع شده و به مسائلی اجتماعی میپرداختند که این مهم بیانگر چندوجهیبودن بازار است، یعنی علاوه بر خرید و فروش و تجارت به عنوان انمجنگاه مردم شهر بوده است. با توجه به نوشتههای کهن در مییابیم که مردم ایرانزمین از سوداگری و فریب بیزار بوده و این امر در شیوه استقرار اندامهای بازار سنتی مشهود است؛ هنرمند ایرانی با گردهمآوردن رستهها و کالاهای یک شکل در دکانهای نزدیک به یکدیگر زمینه سنجش کیفیت و کمیت کالاهای مورد نظر را فراهم آورده است. حتی گاهی این توجه معطوف به یک بازار، تیم و سرا بوده است. کالبد و مسیر حرکتی بازار ایرانی در شهرها و روستاها به گونهای بوده است که گذرهای شهری و مسیرهای ارتباطی به همراه حمامها، میدانها و سایر نقاط مهم شهری و روستایی را به یکدیگر مرتبط میساخته و اساس شکلگیری شهر را به ارمغان میآورده است.
از بازارگاه تا بارکده!
تجارت و خرید و فروش در سرزمین ما ایران، در طول تاریخ و بسته به شرایط زندگی و کالبدی شهر و روستاها به طرق مختلفی انجام گرفته و از این رو موجب تنوعپذیری در این عرصه شده است. در روستاها یا شهرهای بسیار کوچک که بازار در یک جا نبوده، مردم روستا در یک نقطه ویژه و معین در زمانی مشخص گرد هم جمع آمده و کالای خود را برای خرید و فروش به نمایش میگذاشتند، گاه مردم چند روستا که در پیرامون یکدیگر مستقر بودهاند، در یک نقطه به تجارت میپرداختند که به اینگونه از فضاها «بازارگاه» میگفتند. در زندگی امروزی نیز گاهی از این نوع تجارت به چشم میخورد. واژه بازار به تنهایی معانی متفاوتی را شامل میشود؛ جایگاهی برای گردهمایی و دادوستد، کانون رویدادهای مهم اجتماعی، اعلان اخبار مهم سیاسی و محلی برای آشنایی مردمان یک شهر یا روستا. این معانی منتسب به واژه بازار همگی در طول تاریخی شکل گرفته و مشهود عملکرد بازار بودهاند. در بخشهایی که تجارت در بازارگاه شکل میگرفته، گاهی (با توجه به شرایط) شهر یا روستایی به عنوان انبار در نظر گرفته میشده است که به آن «بارکده» میگفتند.
از بنگاه تا چهارسو
از دیگر اندامهای تجاری روستاها و شهرهای کوچک میتوان به «بنگاه» (میدانگاه) اشاره کرد؛ این فضاها که مانند میدانچهای بودند، نقطه طلاقی کوچههای آبادی بهشمار میرفتند. در این فضا اماکنی مانند گرمابه، خانقاه، مسجد و بازارچه وجود داشت. علاوه بر این وجود خانه بزرگ محله در این فضا موجب میشد که اهالی برای حل مسائل اجتماعی به این نقطه رجوع کنند. جلوهگر بنگاه در فضای بزرگ شهری، فضایی با نام «میدانشاه» بود. بازارهای اصلی شهر که اطراف این میدان شکل میگرفتند، گاه از سه یا چهار راستا به سمت میدان ساخته میشدند و هنگامی که این راستا چهار جهت داشت به آن «چهارسویی» میگفتند که خود محل ارتباط چهار بازار یا قیصریه بود. برای تماشای این نمونه بسیار زیبا از بازار میتوان به میدانهای «نقشجهان» اصفهان، «گنجعلیخان» کرمان و «خان» یزد اشاره کرد. وجه تسمیه بازارها از دیگر نکات حائزاهمیت در این زمینه بهشمار میرود؛ بهطور معمول نام بازارها از صنعت یا پیشهای که در آن در جریان بوده گرفته شده است. آهنگران، مسگران، کره و پنیرفروشان، قندریزان، نقشبندان، قندیسازان و غیره. جالب است بدانید برخی از کسبه در جایگاهی مشخص به خریدوفروش کالای خود مشغول بودهاند؛ به عنوان مثال خواربارفروشها در بازارهایی به مشغله خود میپرداختند که به چهارسوها منتهی میشد و بازارچههای محلی، فضایی برای ترهبارها بوده است. نکته مهم در مورد چگونگی ارتباطات مردم و بازار پیرو همین موضوع عیان میشود؛ بازارهای اصلی شهر محلی برای کالاهایی بودند که نیاز روزانه مردم را برطرف نمیساختند و بازارچهها که مرتبط با برطرفکردن این نیازهای روزانه بودند، مانند همان بازار اصلی اما تنها با یک راسته در محلهها خدماترسانی مربوطه را شکل میدادند. گاهی نیز در این بازارچههای روزانه دکان یا کارگاهی وجود داشته که پیشه اصلی مردم آن محل را مشخص میکرده است.
از راستهها تا لَردها
با دقت به بازارهای زیبای ایرانی درمییابیم که جزئیات نه تنها در نقوش تزیینی وابسته به معماری مشهود بوده، بلکه در مسائل اجتماعی بسیار حائز اهمیت بوده است. برای برطرفکردن مشکل ایجاد سروصدای برخی از پیشهها، معمار ایرانی راستهای جدای از راسته اصلی بازار برای صنعتگران مربوطه در نظر میگرفت که نمونه آن را میتوان در بازار مسگرهای تهران، اصفهان و سایر شهرها مشاهده کرد. از دیگر فضاهای مربوط به بازار فضایی به نام «لَرد» (لرد با فتحه) است؛ این فضا که میدانچهای در کنار بازار اصلی بوده، محل ورود کالاها در نظر گرفته میشد و پس از آن این کالاها به بازار اصلی منتقل میشدند. البته برخی از کالاها مانند هیزم در این لردها نگهداری میشدند.
از زلفآباد مشهد تا بازار سنتی اراک
از نظر کالبدی بازارها به دو دسته سرپوشیده و روباز تقسیم میشوند و بسیاری از بازارها گذرگاههای ارتباطی و سرپوشیده هستند. جزئیات معماری در کوچکترین اندامهای بازار گویای توجه معماران ایرانی در ساختار ابنیه است. در گذشته معماری دکانها بدین شکل بوده است که در پیشگاه آن سکویی وجود داشته که خریدار یا مراجعهکننده روی آن میایستاده و فروشنده درون دکان که سطح آن از کف بازار بالاتر بوده قرار داشته، در برخی از دکانها که فروشنده در آن مینشسته و سکو و دکان از اختلاف ارتفاع مشخص برخوردار بودند، «چنگکی» از سقف دکان آویزان بوده که فرد بتواند از حالت نشسته به راحتی به حالت ایستاده تغییر وضعیت بدهد.نمونه این دکانها را شاید بتوان در بازارهای سنتی یزد مشاهده کرد؛ اما طی قرن گذشته بسیاری از آنها تخریب شدهاند. در بسیاری از شهرهای زیرزمینی نیز بازارها در زیرزمین قرار داشتهاند که نمونه آن «مشهد زلف آباد» و بخشی از «بازار سنتی اراک» هستند.
اندامهای بازار ایرانی
بهطور کلی بازارهای سنتی ایرانی دارای اندامی مشخص بوده اند که این اندامها عبارتاند از: راسته (اندام اصلی)، رسته، دالان، سرا (خان)، خانبار (انبار)، تیم و تیمچه، قیصریه، دکان و ساختمانهای وابسته. راسته بازار بخش اصلی آن است که در برخی از شهرها همراستا و در بعضی دیگر خلاف آن بوده است، به عنوان مثال «بازار سنتی تهران» از نمونه بازارهایی است که راسته آن همراستا طراحی شده است. در بازارهایی که همراستا نیستند، محل برخورد دو راسته، چهارسو یا قیصریه است. در برخی از شهرها به دلیل سرمای بسیار زیاد، علاوه بر سرپوشیدهبودن، راسته بازار بسیار بلند است. طولانیترین بازار سرپوشیده ایران «بازار زنجان» است. راسته «بازار لار» نیز در گذشته بسیار حائز اهمیت بوده و دلیل آن استقرار تخت داروغه در چهارسوی است که به آن «تخت میرشب» میگفتهاند و محل نظمدهی بازار بهشمار میرفته است.
دالان چیست؟ رسته کجاست؟!
«رسته» در واقع شاخهها و انشعابات فرعی است که از راسته اصلی بازار گرفته شدهاند. همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، هر پیشه جایگاهی مشخص داشته که رستهها این جایگاه را شامل میشدند. نکته قابل توجه در رابطه با جانمایی (محل قرارگیری) رستهها در بازارهای سنتی آن است که برای جلوگیری از ازدحام آنها را در مقابل یکدیگر و بهصورت چهارراه نمیساختند. نمونه این رستهها را میتوان در بازارهای سنتی «اصفهان و کرمان» مشاهده کرد. «دالان» رستهای است که از جای راسته بازار آغاز شده و به وسیله یک چرخش مجددا به راسته بازار متصل میشود. تفاوت دالان با رسته در آن است که در دالان کالاهای متفاوت هم خریدوفروش میشود؛ «سه دالان ملک» در تهران از نمونههای آن میباشد.
از سرا به تیم!
«سرا» جایگاهی در بازار است که محل تحویل کالا و انتقال آن به سایر بخشها بهشمار میرود؛ «سرای گنجعلیخان کرمان» و «سرای وزیر قزوین» از نمونه سراهای معروف هستند. «خانبار» یا «کالنبارم نقش انبار بازار را داشته است؛ محل استقرار خانبارها در پشت سرا بوده که به واسطه مسیری همراستا با بازار اصلی، کالاها بدان نقطه منتقل میشدند. «تیم» در واقع سرایی سرپوشیده در جهت بازرگانی است که در ابعاد کوچکتر به آن تیمچه میگویند. از نظر کالبدی تفاوت سرا و تیم در آن است که تیم و تیمچه سرپوشیدهاند. «تیم بزرگ بازار قم» و «تیمچه امینالدوله کاشان» از نمونههای اندام ذکرشده هستند.
قیصریه؛ مقصد داغ زر و سیم و جواهرگردی!
«قیصریه» در محل برخورد دو راسته اصلی قرار دارد و در واقع چهارسویی است که در آن علاوه بر فروش زر و سیم و جواهر، کارهای هنری نیز به فروش میرسیده است. از لحاظ کالبدی، شاخصه اصلی قیصریه آن است که به واسطه در، از بازار جدا میشده و به دلیل داشتن فضایی آرام مکانی آسوده برای فعالیت هنرمندان بهشمار میرفته است. «قیصریه بازار قزوین»، «قیصریه بلند اصفهان»، «قیصریه وکیل شیراز» و «قیصریه خان یزد» معرف این ویژگیها هستند.
هورنو و دارآفرینهای بازار ایرانی
در بازارهای سنتی ایران فضاهایی به نام «دکان» میبینید که خریدوفروش کالا در آن شکل میگیرد. معماری دکان بسته به نوع پیشه متفاوت است و برای پیشههایی که نیاز به فعالیتهای کارگاهی داشتهاند بخشی به نام پستو برای این کار تعبیه میشده است. علاوه بر اندامهای ذکر شده، جزئیاتی در معماری بازار ایرانی مد نظر قرار گرفته شده که معرفی آنها خالی از لطف نیست؛ برای نمونه میتوان به «هورنو» اشاره کرد. هورنو یا هورانه در واقع سوراخی است که در اقلیمهای گرم و معتدل برای نورگیری بازار بر روی سقف آن تعبیه میشد. «دارآفرین» نیز از دیگر فضاهای وابسته به بازار بوده است، این فضا کیوسکی چوبی بوده که در کنار میدانها ساخته میشد. در گذشته و در جبهه شمالی «میدان نقشجهان» دارآفرین قرار داشته است.
بازارهای کهن؛ میدان کهنه اصفهان تا بازار شاه عبدالعظیم
جانمایی بازارهای سنتی ایرانی در نقشه شهری به دلیل اهمیت بالای آن در مرکز شهر ایرانی بوده است. به عنوان مثال در ری باستان، بازار مانند خیابانی اصلی و رو باز و بدون سقف از دروازه شهر آغاز میشد و با گذر از مرکز شهر به دروازهای دیگر میرسید. کهنترین بازار سنتی ایران، «بازار قدیمی سمنان» است. نام این بازار «علاءالدوله» عنوان شده که بخشی از آن پابرجاست. استقرار بازار و مسجد جامع در کنار یکدیگر چینشی متعارف در معماری ایرانی است که نمونهای از آن در همجواری «مسجد جامع یزد» است که سقف آن تخریب شده. این بازار با نام «بازار صرافها» شناخته میشود و قدمت آن به سده پنجم میرسد. «میدان کهنه اصفهان» نیز از کهنترین بازارهای ایرانی بهشمار میرود؛ این میدان که تنها بخشی از آن بهجا مانده است، مربوط به عصر آلکاکویه و آلبویه است که در کنار مسجد جامع عتیق قرار گرفته است. «میدان نقشجهان» در اصفهان که به گمانی تهرنگ (طرح و نقشه) آن برگرفته از میدان کهنه بوده است، از دیگر بازارهای مهم ایران محسوب میشود. این بنای ارزشمند صفوی با ابعاد 150*500 متر از بزرگترین میدانهای جهان است. در گذشته که مساحت میدان بیش از این بوده، گرداگرد آن بازار قرار داشته که با گذر زمان و به دلیل مسائل فنی دکانهایی به میدان اضافه شد و مساحت فضای باز آن کم شد. بازار میدان نقشجهان با پیمایش مسیری تا میدان کهنه، خط تجاریگردشگری حائز اهمیتی در شهر اصفهان بوده و هست. از دیگر بازارهای مهم ایرانی بازار «بازار سنتی کرمان» نام برده میشود. قدمت این مکان به عصر آلمظفر بازمیگردد. تهرنگ بازار بدان گونه بوده که از نزدیکی مسجد مظفری تا بازار وکیل ادامه داشته اما بخشهایی از آن تخریب شده است. «بازار گنجعلیخان» از دیگر بازارهای کرمان بهشمار میرود که در آرسن گنجعلیخان و در کنار گرمابه، قهوهخانه و آب انبار مجموعهای کامل را شکل دادهاند. همچنین در میان آرسن وکیل و آرسن گنجعلی خان و در عصر قاجار بازاری دو آشکوبه به نام «سردار» ساخته شده که اکنون بخشی از آن تخریب و آسمانه آن فروریخته است. هر چند میدان امیر چخماق یزد دچار تحولات بسیار زیادی شده، اما بخشی از «بازار خان یزد» هنوز در این نقطه پا برجاست. زیباترین قسمت این بازار قیصریه آن است که در کنار میدان و مدرسه مستقر شده است. از دیگر بازارهای قجری، «بازار تهران» است؛ البته آغاز ساخت و ساز در نقطه کنونی بازار مربوط زمان صفویان است، اما در دوره آقامحمدخان این فضا گستردهتر شد. زیباترین بخشهای بهجامانده از دوران شکوه این بازار عبارتاند از: چهارسو، تیمچه حاجب الدوله، تیمچه امیر. از دیگر بازارهای ارزشمند ایرانی میتوان به «بازار کاشان» اشاره کرد؛ این بازار که در کنار میدان و مسجد میرعماد در عصر قرهقویونلوها ساخته شده شامل زیباییهایی همچون «تیمچه امینی» و «تیمچه بخشی» میباشد. تیمچه مظفری و امیر «بازار بزرگ تبریز» این مکان را به نقطهای ارزشمند برای معماری این شهر تبدیل کرده است. بخشهایی از این بازار که موجب شکوه آن شدهاند موجب شدند که در زمانهایی این بازار رونقی بیش از بازار تهران را تجربه کند و در دورانی به نقطهای مهم برای بازرگانی ایران تبدیل شده بود. برای آشنایی با تجارت و خرید و فروش در دوره زندیه میتوان گذری در «بازار سنتی شیراز» داشت؛ هر چند که بخشهای بهجا مانده از این بازار ساختمانهایی هستند که در دوره قاجار بازسازی شدهاند، اما مهر و موم زندی بر این بازار خورده است. در بخشهای کهن و قدیمی در جنوب ایران نیز بازارهایی سنتی با رنگ و بویی خاص، بخشی از تاریخ تجارت این سرزمین را شامل میشوند. «بازار قدیم دزفول» از بازارهای کهن استان خوزستان است. حتی دکتر پیرنیا عنوان کرده در گذشته به اهواز «خوجستان» یا خوزیان میگفتند که نام بازاری بوده و اکنون ویران شده است».
افزودن دیدگاه جدید