ورود شما به فعالیتهای هنری چگونه شکل گرفت؟
من از دوران کودکی عاشق هنر بودم و از 9 سالگی به فعالیتهای هنری مشغول شدم و مادرم من را در کلاسهای مختلفی ثبتنام کرد و حتی وقتی از مدرسه به خانه برمیگشتم، خیلی زود تکلیفهایم را انجام میدادم و درسهایم را میخواندم و سپس به کاردستی و انجام کارهای هنری مشغول میشدم. کمکم بهصورت خصوصی یا گروهی در کلاسهای هنری شرکت کردم و تحصیلات دانشگاهی را تا مقطع فوقلیسانس در زمینه هنر ادامه دادم. سپس با حمایت پدرم طبقه پایین منزلمان که حدودا 130 متر بود را به فعالیتهای هنری اختصاص دادم و همزمان با درس، در آنجا کلاسهای هنری را برگزار میکردم و سفارش قبول میکردم. بهاینترتیب از حدود 17 سالگی همزمان درس میخواندم و کار هنری انجام میدادم و حتی شاگرد خصوصی داشتم و خودم هم به کلاسهای هنری میرفتم و آموزش میدیدم و سفارشهای مختلف هنری را قبول میکردم و دلیل همه این فعالیتها عشق به هنر بود.
روی رشته خاصی از هنر تمرکز داشتید؟
در بیش از 30 تا 40 رشته هنری مثل طراحی، نقاشی روی شیشه و پارچه، پتینههای دیوار، چرمدوزی، سوزندوزی، کار روی لباس، نقاشیهای انتزاعی و رشتههای مختلف دیگر کار میکردم و آموزش میدیدم و آموزش میدادم و عشق میکردم؛ حتی اولین کارهای من هنوز در کارگاهم موجود است.
الان در چه زمینهای کار میکنید؟
بعد از ازدواج، با مشورت همسر و بهرهگیری از مشاوره افراد صاحبنظر و قابلاعتماد، به من پیشنهاد دادند که بهصورت تخصصی در یک یا دو رشته فعالیت کنم؛ چون قبل از آن فعالیتهایم بهصورت پراکنده بود. هرچند هنوز هم عاشق همه هنرها هستم؛ اما متخصصان به من گفتند که در یک یا دو رشته فعالیت کنم تا بتوانم درخشش بهتر و بیشتری داشته باشم. به همین دلیل به سمت تولید میناکاری و فیروزهکوبی روی آوردم که البته بیشتر در زمینه هنر مینا فعالیت دارم.
چرا میناکاری و فیروزهکوبی را انتخاب کردید؟
مشاوره با متخصصان این رشته و افرادی که در رشتههای مختلف هنری کار میکردند یا در اداره میراث فرهنگی یا اتحادیه صنایعدستی فعالیت داشتند، من را به این نتیجه رساند که با تمرکز بیشتر در رشته میناکاری فعالیت کنم و در کنار آن به دلیل اینکه به ظرفهای فیروزهکوبی علاقه خاصی داشتم، کارگاهم را در این دو رشته دایر کرده کردم.
کارگاه شما کجا قرار دارد؟
در طبقه پایین منزل پدریام واقع در خیابان مشتاق اول، خیابان ابوالحسن اصفهانی قرار دارد.
چه تعداد نیروی کار دارید؟ همزمان از بانوان و آقایان استفاده میکنید؟
نیروهای من آقا و خانم هستند و من اصلا فکر نمیکنم که در جامعه بتوانیم خانمها را از آقایان تفکیک کنیم و بگوییم چون من خانم هستم فقط با خانمها کار میکنم. البته در فصلهای مختلف سال تعداد نیروها کم و زیاد میشود و این موضوع به مقدار سفارشها بستگی دارد؛ یعنی در فصلهایی که سفارشها بیشتر است، نیروی خانم و آقا را بیشتر میکنم و در فصلهایی که سفارشها کمتر است نیروها کمتر میشود.
تولیدات کارگاهتان به سایر استانها هم صادر میشوند؟
بله تولیدات ما به اکثر شهرها بهویژه تهران، شیراز، اهواز و شهرهای شمالی کشور ارسال میشود.
به سایر کشورها چطور؟
صادرات ما به کشورهایی مانند کانادا، فرانسه، آلمان و کویت و قطر انجامشده است که البته بهصورت چمدانی بودهاند؛ اما سعی دارم صادرات به سایر کشورها را افزایش دهم.
چقدر تلاش کردید که تولیداتتان با زندگی امروز مردم مطابق و کاربردی بوده و صرفا تزیینی نباشند؟
من بیش از 80 نمایشگاه انفرادی و گروهی و بینالمللی برگزار کردهام و علاوه بر اینکه در این نمایشگاهها سعی کردم محصولاتمان را بفروشم و برند خود را در معرض نمایش قرار دهم، به دنبال این بودم که با نظرسنجی از مردم، تولیدات خود را به سمت نوگرایی سوق دهم و همین نظرسنجی موجب شد که علاوه بر تولید آثار سنتی، تولیدات جدیدی داشته باشم که مردم را به خرید صنایعدستی ترغیب کند. به همین دلیل دست به خلاقیت زدم و نمونههای مختلفی از آثاری را تولید کردم که هم جنبه کاربردی و تزیینی داشته باشند و هم درمانی باشد؛ یعنی در تولید آنها از سنگهای عقیق درمانی استفاده کردم. مثلا یک ظرف که شیرینیخوری و میوهخوری که هم حالت گل میز دارد و جلوی مبلمان قرار داده میشود و هم جنبه تزیینی دارد و هم اثری نو، زیبا و جالبتوجه است. بهاینترتیب توانستم این آثار را در نمایشگاههای بینالمللی ارائه کنم و خدا را شکر با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و بازخورد مناسبی داشت.
در فعالیتهای خود با چه مشکلاتی مواجه هستید؟
مهمترین مشکلاتی که امروزه در زمینه کار ما وجود دارد، فقدان ثبات برای قیمت مواد اولیه است؛ چراکه هر روز با تغییر قیمت این مواد روبهرو هستیم، به همین دلیل وقتی میخواهیم قیمت کالایی را در نمایشگاه یا حتی در صفحه اینستاگرام ارائه کنیم، چون ثباتی در این زمینه وجود ندارد مشکل اساسی ایجاد میشود و چون فروش ما بهصورت عمده انجام میشود، وقتی جلسهای در خصوص قرارداد برگزار میکنم به دلیل اینکه در محدوده زمانی برگزاری تا به نتیجه رسیدن جلسه، قیمت مواد اولیه تغییر میکند، ما ناگزیر به برگزاری جلسات جدید درباره قیمت میشویم و این مشکلی اساسی است.
اما در مورد اینکه مواد اولیه در بازار وجود داشته باشد کمتر مشکلداریم؛ چون تولید این مواد در حال انجام است. اما مشکلات بسیاری در زمینه فقدان در ثبات قیمتهای این مواد هم وجود دارد. متأسفانه عدم ثبات و از سویی دیگر بالابودن قیمت مواد اولیه باعث شده که بعضی از کارگاههای تولید صنایعدستی به سمت تولیدات بیکیفیت یا تقلبی سوق داده شوند که این موضوع برای ما و برای سایر تولیدکنندگان دیگر که آثار باکیفیت تولید میکنیم، به معضل تبدیلشده است؛ چراکه اکثر مخاطبان با این آثار آشنایی ندارند و صرفا قیمت را میبینند و نمیتوانند جنس باکیفیت را از اثر تقلبی و بیکیفیت تشخیص دهند.
شما درباره معرفی آثار باکیفیت چه اقدامی انجام دادهاید؟
من سعی کردم در اینستاگرام از تولیدکنندگان اصلی جنسهای مرغوب حمایت کنم و به مردم بگویم چطور میتوانند ظرفهای مینا و فیروزه اصل را تشخیص دهند. مثلا درباره ظروف مینا وقتی یک شیء نوکتیز را روی ظرف مینا میکشیم، نباید رنگ و لعاب آن جداشده و دچار خش شود؛یا گرفتن فندک یا حرارت در زیر یا روی ظرفهای مینا موجب تغییر رنگ آنها نمیشود؛ اما اگر کوره ندیده باشد یا از پلیاستر یا اسپریهای براقکننده استفاده شود، خیلی سریع با اندک حرارت میسوزد و جمع شده و تغییر رنگ میدهد. همچنین به مخاطبانم پیشنهاد میکنم که وقتی به ظروف فیروزهکوبی نگاه میکنند، دقت کنند پلیاستر آنها شفاف باشد، نه کدر و حبابدار. یا وقتی به این ظرفها ضربه میزنند نباید حس سبکی به آنها دست دهد و باید صدای آهن و مس بدهد، ضمن اینکه شکل سنگهای فیروزه که در طبیعت وجود دارد مثل سنگهای فیروزه نیشابور خیلی نامنظم است و سنگهای فیروزه در چنین ظرفهایی نباید خیلی منظم باشند.
به بانوانی که تمایل به کارآفرینی دارند، چه توصیهای دارید؟
پیشنهاد من به بانوان کارآفرین، پشتکار و پشتکار و پشتکار و البته مشاوره با متخصصان فن است. انشاءالله هرروز شاهد بانوان کارآفرین بیشتری باشیم.
همهگیری و گسترده شدن کرونا چه تأثیراتی بر فعالیت شما گذاشته است؟
وقتی کرونا گسترش پیدا کرد، شوک بزرگی به جامعه وارد شد و بهتبع آن نمایشگاهها و فروشگاهها تعطیل شدند و درآمد مردم کاهش یافت. کرونا بر روی صنایعدستی نیز تأثیر منفی بسیاری داشت؛ چراکه مردم بیشتر به فکر تأمین مواد اولیه زندگی خود افتادند تا اینکه صنایعدستی خریداری کنند و در نتیجه بسیاری از کارگاهها تعطیل شدند؛ اما از دیدگاه من کرونا باوجود همه جنبههای منفی، جنبه مثبتی هم داشت. من همیشه معتقد بودم که در هر چیزی باید نیمهپر لیوان را دید؛ مثلا برای من بهعنوان فردی که در کنار کار در کارگاه، وظایف خانهداری و بچهداری را نیز دارم خیلی سخت بود که از صبح زود تا دیروقت در کارگاه باشم؛ ضمن اینکه خریداران نیز فقط با حضور در کارگاه آثار را مشاهده و خریداری میکردند، اما کرونا ما را مجبور کرد و به ما یاد داد که چطور میتوانیم بدون حضور در کارگاه با یکدیگر هماهنگ شویم. در چنین شرایطی بود که هر بانویی میتوانست کارهای خود را در خانه انجام دهد و بهصورت مجازی و دورکاری با یکدیگر در ارتباط بودیم و آثار خود را به مشتریان ارائه میکردیم. این برای ما جنبه مثبت کرونا بود و کارها را خیلی راحتتر کرد و باعث شد خانمهای خانهدار وظایفشان در خانه را انجام بدهند و در کنار آن با فعالیت خود در خانه و بدون حضور در کارگاه کسب درآمد کنند و دیگر مجبور نباشند ساعتها در کارگاه بمانند؛ بنابراین بهتر است که مردم بیشتر با فضای مجازی آشنا شوند و این موضوع بهتر و بیشتر جای خود را باز کند.