برای اینکه بتوان تغییرات اقلیمی را مهار و از کسانی که بیش از همه در برابر آن آسیبپذیر هستند نیز محافظت کرد، لازم است بفهمیم که گازهای گلخانهای از کجا میآیند، تغییرات اقلیمی به چه کسانی آسیب میزند و درنهایت نیز هردوی این الگوها چطور با اشکال دیگر بیعدالتی در جهان همپوشانی پیدا میکنند.
من به مطالعه و پژوهش دربارۀ مسائلی میپردازم که تغییرات اقلیمی و سیاستهای مرتبط با آن در حوزۀ عدالت به بار آورده است و از سال 2009 تاکنون نیز بهعنوان ناظر در همایشها و مذاکرات بینالمللی دربارۀ تغییرات اقلیمی شرکت داشتهام. در اینجا به شش موضوعی میپردازم که میتوان به کمک آنها چالشهای موجود را توضیح داد.
گازهای گلخانهای از کجا میآیند؟
یکی از راههای معمول برای تعیین مسئولیت یک کشور نسبت به تغییرات اقلیمی این است که ببینیم میزان انتشار گازهای گلخانهای در این کشور به ازای هر نفر چقدر است.
بهعنوانمثال، در حال حاضر چین بهتنهایی بزرگترین تولیدکنندۀ گازهای گلخانهای در بین تمام کشورهای جهان است. بااینحال، میزان انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر نفر در عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی، ایالات متحدۀ آمریکا، استرالیا و کانادا بیش از دو برابر میزان انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر نفر در چین است. بهعلاوه، میزان انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر نفر در هریک از این کشورها بیش از 100 برابر میزان انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر نفر در بسیاری از کشورهای آفریقایی است.
اگر از منظر عدالت به مسئله نگاه کنیم، این تفاوتها بسیار مهم هستند.
بخش عمدۀ گازهای گلخانهای از سوزاندن سوختهای فسیلی برای تأمین انرژی صنایع، فروشگاهها، خانهها و مدارس و همچنین تولید کالا و خدمات حاصل میشود که غذا، حملونقل و توسعۀ زیرساختها تنها چند مورد از این کالاها و خدمات هستند.
همچنان که میزان تولید گازهای گلخانهای در یک کشور بالاتر میرود، این کشور در تأمین مبانی و زیرساختهای لازم برای بهزیستی افراد محدودیت کمتری پیدا میکند. سطح بهزیستی افراد جامعه با رشد نسبتاً کمی در میزان تولید گازهای گلخانهای بهسرعت افزایش پیدا میکند اما پسازآن تقریباً روی خط ثابتی باقی میماند. این یعنی کشورهایی که میزان تولید گازهای گلخانهایشان بالاست میتوانند میزان انتشار را بهطور چشمگیری کاهش دهند بدون اینکه سطح بهزیستی مردمشان پایین بیاید؛ اما کشورهای کمدرآمدتر که میزان تولید گازهای گلخانهایشان هم کمتر است چنین توانی ندارند.
سالهاست که کشورهای کمدرآمد اعتراض میکنند و استدلالشان هم این است که اگر قرار باشد میزان تولید گازهای گلخانهای در جهان در نیمقرن آینده بهطور چشمگیری کاهش پیدا کند، عادلانه نیست که از آنها بخواهیم سرمایهگذاریهای ضروریشان را در حوزههایی کاهش دهند که کشورهای ثروتمندتر پیشازاین در این بخشها سرمایهگذاری کردهاند، مثلاً دسترسی به برق، آموزشوپرورش و مراقبتهای بهداشتی اولیه؛ آن هم در شرایطی که مردم در کشورهای ثروتمندتر همچنان از سبک زندگیهایی بهرهمند و منتفع میشوند که مستلزم مصرف بالای انرژی و کالاهای مصرفی است.
مسئولیتپذیری نسبت به دههها انتشار گازهای گلخانهای
اینکه فقط تولیدات فعلی گازهای گلخانهای را در نظر بگیریم باعث میشود که از یک بعد مهم دیگر بیعدالتی اقلیمی غافل شویم: گازهای گلخانهای بهمرورزمان رویهم انباشته میشوند و افزایش مییابند.
دیاکسید کربن صدها سال در جو باقی میماند و این انباشت باعث تشدید تغییرات اقلیمی میشود. دیاکسید کربن گرما را به دام میاندازد و بدین ترتیب سیارۀ زمین را گرمتر میکند. برخی کشورها و مناطق در جهان، در مقایسه با دیگران، مسئولیت بسیار بیشتری نسبت به افزایش روزافزون گازهای گلخانهای و تشدید تأثیرات آن دارند.
بهعنوانمثال، ایالاتمتحده بیش از یکچهارم کل گازهای گلخانهای را از دهۀ 1750 میلادی تاکنون تولید کرده است درحالیکه تمام قارۀ آفریقا رویهمرفته تولیدکنندۀ تنها حدود 3 درصد از آن بوده است.
امروزه مردم همچنان از ثروت و زیرساختهایی سود میبرند که دههها قبل، از انرژی وابسته به همین گازهای گلخانهای حاصل شده است.
تفاوتهای موجود در داخل کشورها
منافع حاصل از سوختهای فسیلی در داخل کشورها نیز ناهمگون و نابرابر بوده است.
از این منظر، پرداختن به بحث عدالت اقلیمی مستلزم توجه به الگوهای ثروت است. مطالعهای که مؤسسه محیطزیست استکهلم (Stockholm Environment Institute) و بنیاد آكسفام (Oxfam) انجام دادهاند نشان میدهد که 5 درصد از جمعیت جهان مسئول تولید 36 درصد از گازهای گلخانهای بین سالهای 1990 تا 2015 بودهاند. نیمۀ فقیرتر جمعیت مسئول تولید کمتر از 6 درصد این گازهای گلخانهای بوده است.
این الگوها مستقیماً به عدم دسترسی نیمۀ فقیرتر جمعیت جهان به انرژی و در مقابل نیز مصرف بالای ثروتمندترین افراد از راه چیزهایی مثل مسافرتهای هوایی لوکس، داشتن ویلاهای تفریحی و حملونقل شخصی مرتبط هستند. بهعلاوه، این الگوها نشان میدهد که چطور تغییر رفتار تعداد محدودی از افراد، یعنی کسانی که نقش پررنگی در انتشار گازهای گلخانهای دارند، میتواند تأثیرات مخرب تغییرات اقلیمی را در یک منطقه مهار کند.
بهطور مشابه، بیش از یکسوم تولیدات جهانی کربن از سوختهای فسیلی و سیمان در طول نیمقرن گذشته را میتوان مستقیماً به 20 کمپانی نسبت داد که بهطور عمده تولیدکنندگان نفت و گاز هستند؛ بنابراین لازم است سیاستهایی در این زمینه اتخاذ شوند که بتوانند شرکتهای بزرگ را ملزم کنند مسئولیت نقشی را که در تغییرات اقلیمی داشتهاند بپذیرند و پاسخگو باشند.
چه کسانی از تغییرات اقلیمی آسیب خواهند دید؟
درک اینکه گازهای گلخانهای از کجا میآیند تنها بخشی از مسئلۀ غامض عدالت اقلیمی است. موضوع مهم دیگر این است که کشورها و مناطق فقیر جهان اغلب درنتیجۀ تغییرات اقلیمی با خطرات بزرگتری مواجه میشوند.
برخی از کشورهای جزیرهای کوچک مثل تووالو و جمهوری جزایر مارشال، به دنبال بالا رفتن سطح آب دریاها حتی در مورد موجودیت و بقای خود نیز با تهدید مواجه شدهاند. بخشهایی از آفریقای سیاه، شمالگان و نواحی کوهستانی، در مقایسه با قسمتهای دیگر جهان، با تغییرات اقلیمی بسیار سریعتری مواجه شدهاند. در بخشهایی از آفریقا، تغییر درجه حرارت و الگوهای بارشی به نگرانی در خصوص امنیت غذایی دامن زده است.
بسیاری از این کشورها مسئولیت اندکی نسبت به افزایش روزافزون گازهای گلخانهای و تشدید تغییرات اقلیمی دارند. در عین حال، این جوامع کمترین منابع ممکن را برای محافظت از خودشان در دسترس دارند.
عواقب تغییرات اقلیمی مثل خشکسالی، سیل یا توفان، افراد مختلف را بر مبنای ثروت و دسترسیشان به منابع و همچنین میزان دخالتشان در تصمیمگیریها بهطور متفاوتی تحت تأثیر قرار میدهند. فرآیندهایی که افراد را به حاشیه میرانند، مثلاً تبعیض نژادی و استعمارگری، باعث میشوند که برخی افراد در یک کشور یا اجتماع، بهتر از دیگران بتوانند از خودشان در برابر آسیبهای اقلیمی محافظت کنند.
راهبردهایی برای رسیدن به یک توافق اقلیمی عادلانه
تمام این موضوعات در محوریت مذاکرات جاری در نشست اقلیمی سازمان ملل در گلاسکو و فراتر از آن قرار دارند.
بسیاری از گفتوگوها بر این مسئله متمرکز خواهد بود که کدام کشورها باید تولید گازهای گلخانهای را کاهش دهند و چطور میتوان از کشورهای فقیر در این راه حمایت کرد. بهعنوانمثال، سرمایهگذاری در حوزۀ انرژیهای تجدیدپذیر میتواند در آینده جلوی انتشار گازهای گلخانهای را بگیرد؛ اما کشورهای کمدرآمد برای این کار به کمک مالی نیاز دارند.
کشورهای ثروتمند متعهد شده بودند سالانه مبلغی معادل 100 میلیارد دلار آمریکا به کشورهای درحالتوسعه برای سازگار شدن با تغییرات اقلیمی کمک کنند اما در عمل به این وعده کند بودهاند. علاوه بر این، هزینههای سازگار شدن با تغییرات اقلیمی دائماً در حال افزایش است.
برخی رهبران جهان پرسشهای دشواری را نیز دراینباره مطرح کردهاند که در مواجهه با خساراتی که قابل جبران نیستند چه باید کرد. جامعۀ بینالملل چطور میتواند از کسانی که راه و رسم زندگی و سرزمین مادری خود را از دست دادهاند، حمایت کند؟
برخی موضوعاتی که از منظر عدالت اقلیمی بسیار مهم هستند باید در سطح محلی و در داخل کشورها حلوفصل شوند. مثلاً به نژادپرستی ساختاری در جوامع نمیتوان در سطح بینالمللی رسیدگی کرد. تهیۀ برنامههای محلی و ملی برای محافظت کردن از آسیبپذیرترین افراد و تنظیم قوانین و دیگر ابزارهایی که بتوانند شرکتهای بزرگ را ملزم به پاسخگویی کنند هم باید در داخل کشورها انجام شود.
این گفتوگوها تا مدتها پس از پایان نشست گلاسکو نیز ادامه خواهند داشت.