به نظر میرسد دستاورد اصلی « فاطمه کاظمی» نویسنده و کارگردان نمایش در پایان پرده آخر این باشد که گروه بزرگ مخاطبان را وارد بازی کرده، به آنها نقش اعضای هیئت منصفه را بخشیده که در دادگاه صحنهی پایانی، صاحب مؤثرترین «رأی» هستند.
نمایش « یک اتفاق ساده در یک زندگی بینهایت معمولی» به چگونگی رخنه کردن یکی از تاریکترین و بیجواب ماندهترین معضلات اجتماعی به درون زندگی ساده دو خانواده معمولی میپردازد. ماجرای تلخ یک نزاع که به فاجعه میانجامد و به دنبال آن، قصاص خواهی خانواده مضروب و رضایت طلبی خانواده ضارب که بار تعلیق و کشمکش روایت را به دوش میکشند. اما برگ برنده نمایش آنجاست که قضاوت نمیکند، دور مینشیند و اجازه میدهد شخصیتهای خاکستری هرکدام به دفاع از خود برآیند. درست درصحنه پایانی، زمانی که تمام طرفین دعوا در دادگاه حاضرشدهاند تا رأی قاضی را بهجانب خود برگردانند، از سوی کاراکتری که کمترین حق قانونی مؤثر در رأی دادگاه را دارد، حقیقتی تکاندهنده برملا میشود. اینجاست که سؤالات اصلی متن در ذهن مخاطب کلید میخورد : اولیای دم واقعی، چه کسانی هستند؟ آیا قانون بهتنهایی میتواند عدالت را برقرار کند؟ پس با جای خالی یکی از قطعات پازل در زندگی کودکی که سالها بعد از ماجرا خبردار میشود، چه باید کرد؟ این موقعیتی است که وضعیت ثانویه قهرمان داستان در جایگاه قاضی و تماشاگران در جایگاه هیئت منصفه را میسازد. نقطه قوت این پایانبندی در چالشی است که تازه در ذهن مخاطب آغاز میشود. تماشاگر اگرچه سالن اجرا را ترک کرده اما به نقشی که در نمایش به او داد شده واقف است. اوست که همچون یک راوی دانای کل، بهتمامی زوایای تاریک این فاجعه غمبار سرک کشیده، اکنون باید قضاوت کند. شاید در انتها به همان دیالوگ قهرمان داستان برسد: بعضی پازلها قطعه گمشدهای دارند که هیچگاه پیدا نمیشود. مثل قانون، که گاهی پازل عدالت را کامل نمیکند و جاهای خالیاش برای همیشه توی ذوق میزند. دیالوگ « پازل» در پایان نمایش آنقدر اثرگذار هست که دیگر به مونولوگ پایانی کاراکتر اصلی درباره خاطرات کودکی و جای همیشه خالی پدر، نیازی نباشد. چراکه به نظر میرسد مونولوگ پایانی در تلطیف عواطف مخاطب اندکی زیادهروی میکند.
نمایش« یک اتفاق ساده » زندگی افراد معمولی در جامعه کنونی را باظرافت بسیار روایت میکند. شخصیتها بسیار آشنا هستند گویی که هرروز در زندگی روزمره حداقل با یکی از آنها برخورد میکنیم و میشناسیمشان. روابط پیچیده خانوادگی، برخی شکافهای فرهنگی و عقیدتی، مشکلات بغرنج اقتصادی که زمینهساز نزاع و به دنبال آن فاجعه میشود و درنهایت قانون که از پاسخگویی به برخی سؤالات درمیماند، تم اصلی متن نمایش را تشکیل میدهد. بازیگران همگی قدرتمند ظاهر شدند بهگونهای که نمیتوان میان سطح بازی آنها تفاوت چندانی قائل شد. نکته جالب اینجاست که بهغیراز دو بازیگر حرفهای نمایش ( فاطمه کاظمی و ابوالفضل صفوی) بقیه بازیگران از هنرجویان آکادمی بازیگری زاوش هستند که در اولین اجرای صحنهایشان، خوش درخشیدهاند. گروه هنری زاوش باتجربهای 10 ساله در عرصه تئاتر اصفهان، نمونهای قابلذکر در کارگروهی موفق در فضای فرهنگ و هنر اصفهان است.
نمایش «یک اتفاق ساده در یک زندگی بینهایت معمولی»، اثر معرفیشده به چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بهعنوان نماینده اصفهان، به نویسندگی و کارگردانی فاطمه کاظمی، طراح و دراماتورژی محمدجواد سجادی، دستیار کارگردان عرفان آیتی و بازی بازیگران : ابوالفضل صفوی، فاطمه کاظمی، ناصر سلیمانی، صحرا جهانگیری، کیمیا نجفی، روژان غزلگو، پارسا موسوی زاده و آناهیتا قدرتی پور، از سیام آذرماه الی 14 دیماه 1400، در سالن نقشجهان تالار هنر اصفهان به روی صحنه اجرا خواهد بود.