جلال شفیعی از هنرمندان جوان قلمزنی است و قلمزنی سهبعدی کـار میکـنـد. پای درددلهای او نشستیم و از او درباره این شاخه از صنایعدستی پرسیدیم. دل پردردی دارد. میگوید کسی به فکر صنایعدستی نیست.
قلمزنی که اوضاعش از همه بدتر است. قلمزنی نیاز اصلی خانوادهها نیست، درنتیجه گرانشدن مواد اولیه باعث شده است دستمزدها کاهش پیدا کند تا قیمت با بازار متناسب شود و همین موضوع تأثیر نامطلوبی بر زندگی هنرمندان این عرصه داشته باشد. بااینحال، همچنان ادامه میدهیم؛ هرچند با این اوضاع آینده خوبی پیش روی قلمزنی اصفهان نیست.
تاریخچه قلمزنی
از او درباره تاریخچه این هنر میپرسیم. میخواهیم بدانیم قدمت قلمزنی سهبعدی در ایران به چه سلسله تاریخی میرسد و چقدر دراینباره میداند؟ میگوید: قلمزنی سهبعدی حدود هفت هزار سال قدمت دارد. در واقع ساخت اشیای فلزی، بهویژه اشیای مسی چنین قدمتی دارد. نزدیکترش را بخواهم اشاره کنم دوره هخامنشی است. در دوره حکومت هخامنشی، هنر فلزکاری متحول و ظروف دواتگری از جنس طلا با نقوش برجسته ساخته شد که در واقع قلمزنی سهبعدی رویشان اتفاق میافتاده است. در دوره سامانی هنری درباری بود و البته چنین هنری، هنر مردمی را نیز تحتتأثیر خود قرار داد. در دوره صفویه علاوه بر آلیاژها، از آهن و فولاد نیز اشیای نفیسی با تزیین طلاکوبی ساخته شد. این هنر مثل بسیاری از هنرهای دیگر و شاخههای دیگر صنایعدستی در دوره صفوی به اوج خود میرسد. ساخت اشیای فلزی به روش سرد را دواتگری میگویند که هنرمندان قلمزن با آن هم کاملا آشنا هستند. قلمزنی به شکل امروزی و دوبعدی تاریخچه صد یا صدوپنجاه ساله دارد. مبدع و تکنیک آن اینطور که من شنیدهام و میدانم توسط استاد شیرازی از شهر شیراز به اصفهان آمده که البته این مدلی نبوده است. هرچه جلوتر آمدهایم این هنر گسترش پیدا کرده است. این روزها یک قلمزن را میبینیم که صدوپنجاه عدد قلم دارد؛ درحالیکه صدوپنجاه سال پیش که سیاهقلم به اصفهان آمد با یکی دو قلم کارمیکردهاند.
همیشه دلالها سود را به جیب زدهاند
از مـشکلات کار میپرسیم. میخواهیم بدانیم این شاخه از صنعت صنایعدستی با چه مشکلاتی دستبهگریبان است و آینده این کار چیست؟ شفیعی میگوید طبیعتا ما همیشه با مشکل بازار دستبهگریبانیم. مسئلهای که وجود دارد این است که ما به بازار مناسبی برای دوام و بقای کارمان نیاز داریم و مجبوریم کارمان را با کمترین سود ممکن به واسطهگر و دلال بفروشیم و سود را او ببرد؛ البته این مشکل همه شاخههای صنایعدستی است که سود را دلال میکند. از مشکلات دیگر بحث بیمهمان است که قلمزنی و هنرمندان این شاخه درگیرش بودند که حالا خدا را شکر امسال پانصد نفر از قلمزنهای اصفهان بیمه شدند. البته تعداد زیادی هم هنوز بیمه نشدهاند. مثلا در خانواده ما چند قلمزن داریم که هنوز بیمه نیستند.
مواد اولیه، بلای جان صنایعدستی
از دیگر مشکلات هم که همه از آن آگاهاند قیمت مواد اولیه است که درست مثل هر شغلی با افزایش قیمت آن مجبوریم قیمت کارمان را بالاتر ببریم و اتفاقا برعکس همه شغلها مجبوریم مزدمان را پایین بیاوریم که خریدار قدرت خریدش را از دست ندهد. چون صنایعدستی نیاز اصلی خانوارها نیست که به هر قیمتی خریدشان را انجام دهند. وقتی قیمت مواد اولیه 60درصدِ کار میشود، من نمیتوانم مثل قبل کار کنم. قبلا من دو برابر مواد اولیه مزد میگرفتم؛ ولی حالا 80درصد قیمت مواد اولیه مزد میگیرم. طبیعتا حتی اگر بخواهم یک برابر مواد اولیه هم مزد بگیرم نمیتوانم آن محصول را بفروشم. میخواهم بگویم گرانشدن مواد اولیه که این روزها همه هنرمندان صنایعدستی از آن مینالند چنین تأثیری بر کار و زندگی ما دارد.
آینده پیش رو از او میپرسیم باوجوداین مشکلات، آینده این هنر چیست و آیا فکر میکنید نسلهای بعدی کسی این حرفه را ادامه خواهد داد؟ لبخند میزند و میگوید با وضع موجود بعید میدانم صنایعدستی آینده خوبی داشته باشد. ادامه این وضع معلوم است. کمکم هنرمندان ناامید میشوند و روزبهروز قلمزنی از رونق میافتد و چند سال دیگر میبینیم دیگر کسی در این شاخه فعال نیست. باید عزمی برای اصلاح امور وجود داشته باشد و فکری به حال هنرمندان صنایعدستی بهخصوص رشتههایی مثل قلمزنی شود. اینکه ما در این شاخه از هنر همچنان فعالیم، تنها برای کسب روزی نیست. ما عاشق این حرفهایم و از سر ذوق و هنر ماندهایم. چند مدت پیش وزیر میراث، گردشگری و صنایعدستی به اصفهان آمد و گفتند محور سفرشان صنایعدستی بوده است. باید دید چه پیش میآید. فعلا همه چشمانتظار آیندهایم.
افزودن دیدگاه جدید