به گفته وزیر امور خارجه کشورمان، مقدمات اجرای این سند فراهم شده است و سفرش به چین اعلامی بر آغاز اجرای این توافق جامع همکاریهای راهبردی 25ساله بهشمار میآید؛ توافقی که به اعتقاد چینیها، رویدادی مهم و زمینهساز تحول اساسی در روابط دو کشور است. صحبت درخصوص مواضع منطقی ایران در قبال سیاستهای آمریکا در برجام و حمایت پکن از مواضع ایران در مذاکرات برجام و لغو تحریمها از دیگر موضوعهای مورد بحث در این دیدار بوده است. به گفته کارشناسان، توسعه روابط ایران و چین جدای از تقویت همکاریهای اقتصادی، نقش مهمی در مذاکرات وین خواهد داشت و توافق ۲۵ ساله، قدرت چانهزنی ما را افزایش و جایگاه جمهوری اسلامی را نیز ارتقا میبخشد. از سویی سیاست خارجی چین نیز همواره مبتنی بر عملگرایی بوده و بر مبنای این سیاست نمیتوان به حمایت همهجانبه و همیشگی چین در قبال ایران اطمینان کرد. نکاتی که کارشناسان بینالملل به تحلیل آنها پرداختهاند. قاسم محبعلی، تحلیلگر مسائل منطقه، مدیر کل پیشین خاورمیانه در وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در کشورهای مالزی و یونان در گفتوگو با اصفهانزیبا از ابعاد و اهداف توافقنامه 25ساله ایران و چین گفت و تأثیر توسعه روابط تهران و پکن را بر مذاکرات وین بررسی کرد. به گفته محبعلی، تعامل چین با ایران مطمئنا با تأثیرپذیری از رویکرد عملگرای سیاست خارجی چین و همچنین روابط گسترده این کشور با آمریکا پیش خواهد رفت. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
چین طی چند ماه گذشته نهتنها ایران را در دایره ارتباطی خود جای داده است، بلکه با نزدیکشدن به کشورهایی همچون ترکیه، عربستان و برخی دیگر از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در صدد این است که همکاری با کشورهای منطقه را جزو اولویتهای سیاست خارجی خود قرار دهد. ارزیابی شما از این رویکرد چین چیست؟
اصل مهمی که چینیها به دنبال آن هستند، پروژه بزرگی با عنوان کمربند و یک راه است تا در سایه آن بتوانند چین را به بازار بزرگ اتحادیه اروپا متصل کنند. در همین راستا چین خواستار اراتباطات گسترده با کشورهایی است که بر سر راه این پروژه یعنی اتصال شرق به اروپا قرار گرفتهاند، تا از طریق آنها بتواند اجرای این پروژه را تسهیل کند. برای این پروژه چندین مسیر و کریدور در نظر گرفته شده است که از منطقه عبور میکنند. اولین مسیر از شمال ایران و از طریق روسیه است که مستقیم به شرق و اتحادیه اروپا میرسد. دومین مسیر آن از طریق ایران به ترکیه و از ترکیه به جنوب شرقی اروپاست. سومین مسیر اما از طریق پاکستان است که امتداد آن به کشورهای عربی خلیج فارس میرسد که پس از طیکردن خاورمیانه و گذر از دریای مدیترانه، در نهایت به اروپا ختم میشود.
پس با این تفاسیر هدف اصلی چین از توسعه ارتباطاتش با کشورهای منطقه از جمله ایران (با محوریت توافقنامه 25ساله) تسخیر بازار اروپا، آن هم با اولویت همکاریهای اقتصادی است. درحالی که برخی معتقدند اهداف سیاسی بسیاری در پس این سیاست چین در رقابت با آمریکا قرار دارد.
هدف چین از این ارتباطات جدید با عنوان بزرگترین تولیدکننده کالا در جهان و همچنین بزرگترین اقتصاد دنیا در آینده، ایجاد یک شبکه ارتباطی با کل منطقه است. در عین حال با اینکه ارتباطگیری چین با اکثر کشورها جنبه اقتصادی دارد، اما با توجه به رقابتی که اخیرا با آمریکا پیدا کرده است، سیاستهای جدیدی را همراستا با دیگر اهداف خود دنبال میکند. به عنوان مثال با خارجشدن آمریکا از خاورمیانه و تمرکز این کشور بر شرق دور (دریای جنوبی چین و اطراف چین)، چینیها به دنبال این هستند که حوزههایی تحت نفوذ آمریکایی در منطقه را به مدیریت خود در آورند تا حداکثر بهره را از این خلأ قدرت ایالات متحده در منطقه به دست آوردند. از طرفی چینیها قصد این را دارند که آن سیاست آمریکا مبنی بر انتقال توجهات ایالات متحده به سمت شرق دور را هم دچار مشکل کنند؛ اما این نکته را نباید فراموش کرد که چین به عنوان کشوری که بهترین رشد اقتصادی را در جهان دارد، بیشترین نیازش تأمین انرژی است. بنابراین علاوه بر اهداف سیاسی، به دنبال امنیت انرژی کشورش در ارتباطگیری با کشورهای منطقه و خاورمیانه است و از طریق حضور فیزیکی و حضور سیاسیاش در این ناحیه، خواهان تقویت اقتصاد خود در بخش انرژی نیز هست. به عبارتی چین اهداف سیاسی و اقتصادی را همزمان دنبال میکند.
به نظر میآید سهم ارتباطی چین با ایران و دیگر کشورهای منطقه همچون عربستان و امارات به یک اندازه نیست و اعراب برای این کشور در اولویت قرار دارند. چرا؟
بله. روابط چین با ایران در اندازه روابط آن با سوریه یا حتی با ترکیه نیست. در حال حاضر چین احتیاط میکند که با توجه به نیازش در برقراری ارتباط با خاورمیانه با ایران وارد مناقشات سیاسی نشود و آهسته حرکت میکند. روابط اخیر ایران با چین در قالب قرارداد 25 ساله نیز فعلا در حد یک یادداشت تفاهم و در قالب روابط تجاری و البته غیرالزامآور است نه بیشتر.
در حال حاضر چین با کشورهای عربی همچون عربستان سعودی، امارات و قطر روابط گستردهای ایجاد کرده و حتی پیمانهای امنیتی و نظامی نیز با رژیم صهیونیستی به امضا رسانده است. اما برای نزدیکی و توسعه تعاملات با اعراب نیاز به یک توازن ارتباطی در منطقه دارد. به همین خاطر ایران را جدای از کسب سود اقتصادی دوجانبه و ایجاد خط ارتباطی گستردهتر با اروپا و باتوجه به رقابتی که میان کشورمان با اعراب در منطقه دارد، در لیست خود برای همکاریهای دو جانبه قرار داده است. البته چین هیچگاه از بازار تجاری ایران و همچنین منابع انرژی فسیلی ما نخواهد گذشت و به همین خاطر هم بیش از گذشته به تقویت روابط با ایران علاقهمند است.
نکتهای که در این بین وجود دارد، سطح روابط گسترده چین با آمریکا بهعنوان کشور متخاصم علیه ایران است. آنچه مشخص است این است که آیا ایران در سیاست خارجی خود میتواند با تکیه و اعتماد به چین و زیر سایه مواضع آمریکا، روابط خود با این کشور را گسترش دهد؟ چراکه قطعا توافقهای پنهان یا آشکار چین با ایالات متحده تأثیر مستقیمی بر منافع و امنیت ایران در رابطهاش با چین خواهد گذاشت.
سیاست همه کشورهای جهان در ارتباط با یکدیگر براساس منافع موجود است و سطح رابطه با طرفهای مختلف بر پایه همین اصل تنظیم میشود. بله، روابط چین و آمریکا در حوزه تجارت بسیار عظیم و گسترده است و دو برابر تولید ناخالص داخلی ایران یا دو برابر کل اقتصاد کشورمان است. در حالی که رابطه چین با ایران شاید یکسیام روابط تجاری آنها با آمریکا هم نباشد؛ رقمی که اصلا قابل مقایسه با رابطه چین با ایران نیست. در چیدمان و پازل سیاست خارجی چین، رابطه با ایران حتی برای توازن رابطه آنها با آمریکا، یک نیاز به حساب میآید؛ بهعبارتی همه کشورها سعی میکنند در روابط خود جوانب مختلف را درنظر بگیرند تا یک یا چند بُعد آن را، تا از فرصتها در شرایط مختلف بهرهبرداری کنند؛ چرا که هر رابطهای برای آنها اندازه و معنایی مخصوص به خود را دارد و برای کاملشدن پازل سیاست خارجی خود باید روابط خود را چه بزرگ و چه کوچک در آن پازل جای دهند. در غیر این صورت این پازل تکمیل نخواهد شد و تعامل کشورها با یکدیگر دچار مشکل میشود؛ بنابراین چین در حین رابطه با آمریکا از ایران و دیگر کشورها غافل نمیشود و این سیاست در حوزه بینالملل بسیار طبیعی است. مقابله آمریکا با ایران و شرایط کنونی آنها هم مطمئنا در رابطه چین و ایران دیده خواهد شد و به نوعی اجتنابناپذیر است؛ اما این موضوع نمیتواند مانع توسعه روابط کشورمان با چین یا دیگر متحدان آمریکا شود.
اما این رویکرد در خصوص ایران کمی متفاوت است؛ چراکه آمریکا بهعنوان یکی از دشمنان ایران بهطور مکرر اقداماتی را بر ضد کشورمان انجام میدهد و این سیاست ایالات متحده مطمئنا در رابطه متحدانش همچون چین با ایران دیده خواهد شد. درست است؟
بله. همانطور که اشاره کردید، این موضوع در خصوص ایران کمی متفاوت است. ایران نمیتواند همزمان در راستای تقویت روابط خود با روسیه، چین، کشورهای جنوب شرقی خلیج فارس و آسیای میانه و قفقاز عمل کند و از آن طرف به مقابله با آمریکا بپردازد؛ چرا که اختلاف موجود میان ایران و آمریکا و روابط کشورهای دیگر با ایالات متحده بر این سیاست تأثیر خواهد گذاشت و با وجود این روابط نامتوازن ما نمیتوانیم از همه فرصتها در سیاست خارجی استفاده کنیم و ناچاریم با یک طرف رابطه بیشتری داشته باشیم و با طرف دیگر رابطه خود را به صفر برسانیم. هماکنون ایران با در نظر گرفتن این شرایط موجود و زیر سایه تحریمها ناچار است به توسعه روابط با چینیها بیندیشد؛ چراکه دایره انتخاب ما برای روابط خارجی چندان گسترده نیست.
آیا رابطه کشورمان با چین متأثر از سیاستهای آمریکا نخواهد بود؟
در صورتی که چینیها بخواهند خواستههای ما را نادیده بگیرند و بر طبق مواضع آمریکا با ایران در ارتباط باشند، طبیعتا اراده آنها به ما تحمیل میشود و این همان نگرانی است که ما باید در رابطه با چین داشته باشیم و آن را نادیده نگیریم. ایران باید توجه داشته باشد که چین با بیش از صد کشور روابط تجاری گسترده دارد و شاید دهها کشور طرف اول تجاری او به شمار میروند. از سویی رابطه با چین برای ما اصل مهمی است تا از طریق آن بسیاری از خلأهای ارتباطی برگرفته از تحریمها را جبران کنیم. بنابراین وزارت خارجه ایران باید همه جوانب این رابطه را در نظر بگیرد و طرفهای بینالمللی بیشتری را متناسب با منافع ملی و نیازهای کشورمان انتخاب کند. به عنوان مثال وقتی چینیها به انرژی نیاز داشته باشند، تنها به ایران تکیه نمیکنند، همزمان با عربستان سعودی یا کشورهای صاحب انرژی در شمال آفریقا یا حتی کشورهای آمریکای جنوبی همچون ونزوئلا ارتباط میگیرند؛ چراکه هر لحظه ممکن است به هر دلیل سیاسی و تغییر دولت، ایران صادرات نفت یا گازش را به چین قطع کند و این کشور باید منابع جایگزینی در پیشبینی چنین شرایطی برای خود در نظر داشته باشد. ما نیز باید همزمان با توسعه و تقویت روابط با چین و با توجه به ارتباط این کشور با آمریکا همه احتمالات را مدنظر قرار دهیم و با طرفهای دیگر و حتی رقبای چین تعامل برقرار کنیم؛ چراکه اولویت با منافع ملی و نیازهای ایران است.
آیا به نظر شما تقویت رابطه با چین و بستن قراردادهای 25 ساله با این کشور یا با کشورهایی همچون روسیه، اهداف اقتصادی و حتی سیاسی و امنیت ایران را تأمین میکند و به عبارتی برای ما کافی است؟
نه اصلا کافی نیست و نیازهای کشورمان را برطرف نخواهد کرد. مسئله اصلی کشور ما توسعه اقتصادی است. ایران سالها از رقبای منطقهای خود همچون ترکیه و عربستان در حوزه اقتصاد عقب افتاده است. تجربه دهههای اخیر خصوصا پس از جنگ جهانی دوم نشان میدهد، کشورهایی که تنها با کشورهایی همچون روسیه و چین روابط گستردهای ایجاد کردند، از توسعه باز ماندهاند و تنها ارتباط با این دو قدرت اقتصادی و تکیه بر آنها کمکی به توسعه اقتصادی آنها نکرده است؛ برای مثال در مقایسه ارتباطات کره شمالی و کره جنوبی، خواهیم دید که اقتصاد کره جنوبی نزدیک به دو تریلیون است؛ در حالیکه گردش اقتصادی کره شمالی، کمتر از 20میلیارد دلار در مقایسه با درآمد 27هزار میلیارد دلاری کره جنوبی است؛ چراکه حوزه ارتباطات بینالمللی کره جنوبی بسیار فراتر از کره شمالی است. بنابراین این تجربه به ما میگوید که اگر ایران به دنبال توسعه اقتصادی است باید این سیاست را در اولویت خود قرار دهد و با کشورهایی که زمینه توسعه بیشتری برای ما به وجود میآورند، رابطه اقتصادی و تجاری برقرار کند تا از این معضل و بحران اقتصادی کنونی به راحتی بگذرد.
برخی از تحلیلگران از تأثیر رابطه ایران و چین یا رابطه کشورمان با روسیه با توجه به قرارداد 25ساله این دو کشور با ایران، بر مذاکرات وین میگویند. اینکه توسعه روابط و وجود توافقات میان آنها باعث بالارفتن قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات با گروه 1+4 خواهد شد. نظر شما در این باره چیست؟
این نزدیکی و تقویت روابط ایران با چین یا روسیه حتما بر مذاکرات وین تأثیر خواهد داشت؛ چراکه رابطه ما با این دو در حال رشد است و از طرفی آنها با آمریکا در رقابت و تنش هستند؛ اما اندازه این تأثیر هم مهم است. ما نباید این موضوع را نادیده بگیریم که این روابط باعث حمایت همیشگی آنها از ایران خواهد شد. چین و روسیه تا اندازهای در کنار ایران خواهند ماند که منافع ملی آنها در رابطه آنها با آمریکا لطمه نبیند. به خصوص اینکه در دنیای امروز مناسبات تجاری و بانکی کاملا تحت تأثیر رابطه جهان با آمریکاست. از همه مهمتر آمریکا با دوونیم تریلیون دلار هزینه بزرگترین واردکننده دنیاست. شاید اگر بیش از صد کشور دنیا را کنار یکدیگر قرار دهیم، به اندازه بازار آمریکا برای چین اهمیت نداشته باشند. از سویی واردات چین از آمریکا نیز بسیار بااهمیت است. آمریکا بیش از یکونیم تریلیون صادرات، یعنی بیش از نهصد میلیارد دلار، خدمات تکنولوژی به چین دارد، که اگر این ارتباطات در اثر ارتباط با کشورهایی همچون ایران دچار چالش شوند، مطمئنا چین ضمن رقابت و تنش با آمریکا، این کشور را انتخاب خواهد کرد. به عبارتی سیاست خارجی در دنیای امروز بر اساس پارادایم پیش میرود. پارادایم همکاری و شراکت، پارادایم رقابت و پارادایم تنازع. کشورها هنگامی میتوانند سیاست خارجی خوب و سازندهای داشته باشند که با همه کشورهای دنیا اعم از کوچک و بزرگ و بر اساس این سه اصل، ارتباط خود را بنا کنند. چینیها نیز بر اساس این سه نکته به اهمیت رابطه با آمریکا بیش از اهمیت رابطه با ایران پی بردهاند و اگر قرار باشد به خاطر ایران با آمریکا در تنازع قرار گیرند، چنین کاری نخواهد کرد.
پس با این شرایط قرارداد 25ساله ایران و چین در صورت عدم توافق مذاکرات در وین غیرقابل اجرا میشود.
بله، این قرارداد تنها یک یادداشت تفاهم است و نیازمند به قراردادهای دوجانبه یا دولتی میان شرکتهای ایرانی و چینی دارد. بنابراین در سایه تحریم، احتمال اجراییشدن آنها به صفر میرسد؛ چراکه این قراردادها مستقیما به مسائل بانکی و تحریمهای نفتی و سرمایهگذاری در ایران ربط پیدا میکند. این قرارداد اگر به فرض روی کاغذ هم تنظیم و امضا شود و در صورت عدم احیای برجام، به نتیجه نخواهد رسید.
چین چگونه با درنظرگرفتن این شرایط تا این مرحله با ایران وارد مذاکره بر سر قرارداد 25 ساله شده است؟
تصور چین این است که به احتمال بسیار زیاد برجام به نتیجه خواهد رسید؛ بنابراین برای اینکه آنها از قافله عقب نمانند، دنبال این هستند که فرصتهای همکاری با کشورمان را از دست ندهند؛ چراکه یکی از نگرانیهای چین این است که اگر برجام به نتیجه برسد و رابطه ایران با اروپا اصلاح شود، امکان حضور شرکتهای آمریکایی در منطقه و ایران بیشتر خواهد شد و بسیاری از کشورها مجددا در دایره ارتباطی ایران قرار میگیرند. پس از هماکنون در تلاش برای ایجاد زیرساختهای رابطه با کشورمان و فراهمکردن مقدمات همکاریها با ما در آینده است.