تئاتر «ناشناس شماره 12» نوشته گراسیا مورالس (ترجمه پژمان رضایی) به کارگردانی رهام بحیرایی، روایت بخشی از تاریخ است که زمانی چنین به نظر میآمده که هرگز بر ملا نخواهد شد. گراسیا مورالس، نویسنده اسپانیایی، تنها دو سال پیش از زمانی که عمر دیکتاتور مخوف اسپانیا، ژنرال فرانسیسکو فرانکو به پایان رسد، به سال 1973 به دنیا آمده است؛ بنابراین او که از برجستهترین نمایشنامه نویسان حاضر اسپانیاست و هماکنون کرسی دار دپارتمان ادبیات اسپانیایی در دانشکده ادبیات و فلسفه گرانادا ست، تنها دو سالِ اول زندگیاش را در دورانی سپری کرده است که در تاریخ اسپانیا از آن با عنوان وحشت سفید (white Terror) نامبرده میشود. درواقع گراسیا، متعلق به عصر پس از تکصدایی فاشیستی فرانکو است. زمانی که علم، هنر و ادبیات بهجای نظامیگری، گفتمان قدرت را در جامعه در حال گذار اسپانیا بهسوی دموکراسی، در دست گرفتند و توانستند نگاهی دوباره به تاریخ بیندازند. همانند شخصیت مؤثر نمایشنامه، پزشک زن متخصص پزشکی قانونی که کلید واکاوی این گذشته تلخ در دستان قدرتمند اوست. یا همچون رهام بحیرایی که این روایت عجیب از وقایع دوران جنگ جهانی دوم وپس از آن در اسپانیا را، حالا در جغرافیایی دیگر، به روی صحنه اجرا آورده است. اینجاست که ضرورت حضور تئاتر در فضای اندیشه و پرسشگری در جامعه، پدیدار میشود. چراکه تنها روی صحنه تئاتر است که یک افسر بازنشسته ارتش فرانکو در مقابل چشمان تماشاگران، پیانو مینوازد و ماجرای جنایتهای دوران در قدرت بودنش، آرامآرام از پشت ابر دودی روایت میشود که از پیپ اش برمیخیزد. این تضادهای دراماتیک که رهام بحیرایی در مناسبترین نقاط روایت به آنها پرداخته است از صحنه ابتدایی تا انتهای نمایش در مواجهه با مخاطب است تا او را با یک فضای پارادوکسیکال آشنا کند که هدف نهایی متن است. مردی مسن که درنهایت لطافت پیانو میزند و دودی که درصحنه میپیچد و میرقصد تداعیگر یک صحنه رمانتیک عاشقانه است اما ناگهان با آمدن نور به انتهای صحنه، 12 شبح سرگردان نمایان میشوند که به دنبال شناساندن هویتشان به ما، بازماندگان تاریخ پس از خود هستند. طراحی خلاقانه کارگردان در تصویرسازی این تضاد دلهرهآور تا آنجا پیش میرود که دوران صلح پس از جنگ را نیز به سخره گرفته، متزلزل میکند. آنجایی که نظامی بازنشسته پس از برملا شدن حقیقت و آشکار شدن نقشی که در رخداد فاجعه داشته است، باز به پشت پیانو بازگشته و همچو باغبانی که سالها بیخبر از دنیای بیرون تنها به درخت لیموی باغچه خصوصیاش میرسیده است، با آرامشی غریب مینوازد. گویی به کاراکتر مرد جوان نمایش و همچنین مخاطبان، سرنوشت محتوم شان در رویارویی با تضادهای بنیادین این جهان را یادآور میشود.
این فضای پارادوکسیکال، در بازی بازیگران نیز بازتاب دارد. تشویش و سرگردانی در میمیک صورت و بازی قدرتمند مائده وحیدی در نقش پاتریسیا، در مقابل ثبات و تسلط کاراکتر دکتر پزشکی قانونی که الناز فرشاد آن را بهخوبی نقشآفرینی میکند قرار میگیرد که ضمن ایجاد یک دوقطبی برجسته در خدمت تم نمایش، دو چهره از شخصیت و موقعیت زنان تأثیرگذار در دو دوره تاریخی از یک کشور را معرفی میکند.
نمایش تأملبرانگیز «ناشناس شماره 12» از آن دسته کارهایی است که باید دیده و دربارهاش ساعتها بحث شود. نهتنها به این دلیل که نویسنده نمایشنامه یک نویسنده فعال در دنیای معاصر است و اجرای دقیق و طراحی تأثیرگذار رهام بحیرایی نمایشی درخور توجه را به روی صحنه آورده است؛ بلکه به این دلیل مهم که مسئله این تئاتر، ماجرای فاجعهای در دل جنگ جهانی دوم نیست. مسئله این تئاتر روایت انسانهایی است که پس از فاجعه آمدهاند، یا بازماندگان فاجعه هستند و اکنون از جزئیات آن باخبر شدهاند. در این برملا سازی حقیقت اما نقطه عطفی تراژیک رخ مینماید و آن مسببان فاجعه است که اکنون با روبدوشامبر قرمز پیپ میکشند و در باغچه کوچک خانهشان، گل سرخ پرورش میدهند.
ناشناس شماره 12، نوشته گراسیا مورالس و ترجمه پژمان رضایی، به کارگردانی رهام بحیرایی و دستیاران اول و دوم کارگردان: مرضیه صبوخانیان و محمدرضا داستانی، همچنین بازی بازیگران مائده وحید، امیر مسعود میرمجربیان، الناز فرشاد و مصطفی شیرخانی تا دهم بهمن ماه 1400 در سالن نقش جهان تالار هنر اصفهان به روی صحنه اجرا خواهد بود.