اسطوره انقـلاب زنانه اصفهان!

اگر از شما بخواهند زنان حماسه‌ساز تاریختان را نام ببرید، اسمی به خاطر دارید؟ تاکنون تصاویر کدام‌یک از زنان تأثیرگذار در پایه‌های این نظام و حکومت را در تلویزیون و رسانه‌های بصری دیده و آن‌ها را به طور خلاصه و نه کامل، می‌شناسید؟ تاکنون این عبارت را در هشتگ‌های اجتماعی و مرورگرهای مختلف جست‌وجو کرده‌اید؟ شاید اولین تصویری که پس از شنیدن واژه «زن» به ذهنتان خطور می‌کند، موجودی ضعیف با روحیه‌ای کاملا احساسی باشد که وظیفه‌اش تنها معطوف به خانه‌داری و تربیت فرزند و حضور کم‌رنگ‌تر در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است.

تاریخ انتشار: 08:52 - یکشنبه 1400/11/10
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
no image

 درحالی‌که همیشه دین مبین اسلام و قرآن، از زنان به عنوان تأثیرگذارترین موجودات بشریت نام برده، هرچند نمی‌توان از نقش مؤثر و کارآمد خانم‌ها در تربیت فرزندان و انجام امور منزل برای تحیکم بنیان خانواده چشم پوشید؛ اما در برهه‌هایی از تاریخ به همان میزانی که خانم‌ها در جبهه منازل فعال بودند، حضورشان در میادین اجتماعی نیز قابل توجه بود و در خاتمه نیز به دنبال چشیدن تلخی‌های فراوان، پایان‌های خوشی را به همراه داشت.
در دوران قبل از شکل‌گیری انقلاب و پدیدآمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران، وقایعی رخ داد که سبب شد خانم‌ها نیز پابه‌پای مردان در جامعه حضور یابند و حتی در برخی زمان‌ها به خاطر این مشارکت فعال خود قیمت‌های زیادی را پرداختند که متاسفانه تاریخ امروزه از آن‌ها کمترین یادها را می‌کند. اگر در همین ابتدا به آمار شهدای زن انقلاب اسلامی در ایران نگاه کنید، متوجه خواهید شد که تقدیم 102 شهید در مبارزه با رژیم شاهنشاهی، 121 نفر توسط ضد انقلاب و اشرار و منافقین، 165 نفر در خارج از کشور و 4363 نفر هم شهید جنگ تحمیلی، که غالب آن‌ها نیز مجرد بوده‌اند، یعنی چه!
درواقع این آمار حاکی از تعدادی عدد نیست که جنسیتشان را زنان و دختران تشکیل داده‌اند، بلکه نمایانگر تک‌تک عناصر تشکیل‌دهنده پایه‌های نظام و انقلاب است؛ زنانی که قبل از ورود خود به دالان‌های سیاسی و اجتماعی، با تربیت فرزندان و تشویق همسران خود، همواره آنان را به اعتراض علیه سیاست‌های غربی که با روح ایرانی غربیه بود، ترغیب می‌کردند. در ایران از شهرهای مختلف زنان بسیاری تقدیم ساختن این تاریخ گهربار شده‌اند، اصفهان نیز همانطور که در تمامی زمینه‌ها پیشتاز بوده و هست، در این حوزه هم نقش قابل توجهی داشته و زنان بسیاری از این دیار در راه پاگیری انقلاب اسلامی فعالیت کردند و بعضا به شهادت رسیدند و در حال حاضر در گمنامی به سر می‌برند.
شهیده «زهره بنیانیان»، یکی از شیرزنان اصفهانی است که در طول زندگی خود با پستی‌ها و بلندی‌های بسیاری مواجه شد و سرانجام در آستانه سن جوانی در حین انجام مأموریت به شهادت رسید، اما سبک زندگی این شهید بزرگوار باعث شد او دست خالی از دنیا نرود. زهره بنیانیان، دی ماه سال 1336 در اصفهان متولد شد و دوران کودکی خود را در خانواده‌ای نه‌چندان مرفه اما معتقد به اصول اسلامی گذراند، او از همان دوران کودکی به خواندن قرآن توجه ویژه‌ای داشت و در خلوت خود با خداوند متعال انس می‌گرفت و به راز و نیایش می‌پرداخت. خصلتی که زهره را در سن نوجوانی که اوج فعالیت‌های تظاهراتی و مخالفت با رژیم شاهنشاهی ایران بود، تشویق به حراست از اصول انقلاب و پیروی از فرمایش‌های امام خمینی (ره) می‌کرد.
مادر زهره بنیانیان در یکی از خاطرات خود از دخترش نقل می‌کند: «زهره خیلی قرآن می‌خواند، از هر فرصتی برای دعا و نیایش استفاده می‌کرد، ذکر و یاد خدا همه وجودش شده بود، یک روز در آشپزخانه کمک می‌کرد و با همدیگر غذا می‌پختیم، چند النگو در دست داشت بخار النگوها را داغ می‌کرد دیدم که زهره عمدا دست‌هایش را روی بخار داغ می‌گیرد تا النگوها داغ شوند و بعد کمی آن‌ها را به دستش می‌چسباند به من نگاه کرد و گفت: مادر نمی‌دانم آیا طاقت آتش‌سوزان جهنم را دارم یا نه؟ تنی که تحمل این دما را ندارد چگونه آن آتش را تحمل کند.»
علاقـــــــه به درس‌های قرآنـــــی و معرفت‌شناسی در وجود زهره نهادینه شده بود؛ به گونه‌ای که او را به پای کلاس‌های قرآنی مختلف می‌کشاند و باعث می‌شد در محضر بسیاری از خانم‌های اهل فن که در بیان مباحث توحیدی و اصول دینی مهارت داشتند، حضور یابد همچنین خواندن کتاب‌های شهید مطهری و دکتر شریعتی ذهنش را بازتر و اندیشه‌اش را قوی‌تر می‌کرد و سرانجام راه او را به وادی سیاست کشید.
خانم غازی، استاد اخلاق و از شاگردان بارز و نمونه بانو امین درباره شخصیت این شهیده بزرگوار می‌گوید: «زهره بنیانیان از ده‌دوازده‌سالگی به کلاس‌های ما می‌آمد، حرف‌های معمولی او را خسته می‌کرد؛ ولی موضوعات اصول و عقاید به‌‌خصوص مباحث توحید و معاد باعث شادی‌ش بود.» او ادامه می‌دهد: «در نیمه‌شب‌ها که با خدا رازونیاز می‌کرد مشاهداتی عرفانی داشت که آن را برای ما بازگو می‌کرد و به سفارش ما همه آن‌ها را در یک دفتر چه یادداشت می‌نمود، وقتی خصوصیات اخلاقی او را به خانم امین گفتم سفارش کردند که حتما با او به طور خصوصی کار شود چون روحی بزرگ داشت؛ او حقیقتا یک روحیه ملکوتی داشت.»
شهیده زهره بنیانیان را می‌توان ازجمله معدود دخترانی دانست که در زمان بی‌بندوباری قبل از انقلاب که به نام آزادی بر زنان تحمیل می‌کردند، حجاب را برای خود برگزید و با تمام وجود در حفظ آن کوشا بود؛ زهره زمانی که به دبیرستان راه یافت، برای پاسداری از حجابش با حفظ کامل آن در مدرسه حضور می‌یافت که متاسفانه به خاطر شرایط زمانه به مدت دو هفته او را از تحصیل محروم کردند که سرانجام با تعهد خانواده‌اش مجددا به دبیرستان بازگشت.
انس عجیب او با مذهب و خواندن نماز شب در سنین پایین و ایستادگی و مقاومت دربرابر عوامل ضد انقلابی باعث ایجاد ترس و نگرانی در خانواده زهره شد که سبب شد قبل از اتمام دوران تحصیلی‌اش برای دوری از شرایط موجود ایران، او را به عقد مردی درآورند که نه‌تنها علاقه‌ای به او نداشت، بلکه میان افکار و عقایدشان نیز فاصله‌ای عمیق بود و به‌اجبار پای زهره را دیار غربت یعنی آلمان کشاند.
او پس از اینکه نتوانست با شرایط جدیدش کنار بیاید، با راهنمایی و کمک دوستانی که در ایران داشت به لبنان سفر کرد تا بتواند به گروه‌های مبارز فلسطینی بپیوندد، او در آنجا آموزش‌های رزمی و نظامی دید تا قادر باشد در موقع برگشت به ایران در راه مبارزه با رژیم پهلوی از این ترفندها استفاده کند.
زهره سرانجام در سال 1356 به ایران بازگشت و به همراه دوستان قدیمی‌اش که حالا برای خود تشکلی بزرگ شده بودند، در راه دین و اعتقادات به مبارزه برخاست و فعالیت‌هایی چون پخش نوار و اعلامیه، توزیع کتب و شرکت در سخنرانی، برگزاری کلاس‌های رزمی در شهرهایی چون اصفهان، قم و تهران را انجام می‌داد. او پس از بازگشت از لبنان به دلیل فاصله فکری با خانواده‌اش در یکی از منازل تیمی ساکن شد و با مردی از جنس خودش ازدواج و زندگی مختصری را آغاز کرد.
زهره بنیانیان هم مانند دیگر فعالان انقلابی سابقه دستگیری توسط ساواک را در کارنامه خود دارد، اما با زیرکی که داشت توانسته بود قبل از متوجه‌شدن نیروهای ساواکی تمام مدارک و اعلامیه‌هایی را که نزد خود دارد به دیگر دوستانش بسپارد، برای همین چون نیروهای ساواکی مدرک و دلیلی از وی نداشتند مجبور به آزادکردن او شدند.
زهره بنیانیان با عضویت در سپاه پاسداران به عنوان یکی از نیروهای متخصص خانم در گروه ضربت مشغول به فعالیت شد و درحالی‌که دوماه از پیروزی انقلاب گذشته بود در اردیبهشت ماه سال 58 در مبارزه و درگیری با گروهک‌های ضد انقلاب بر اثر اصابت مستقیم گلوله به شهادت می‌رسد. علاقه زهره به خدمت برای نظام و عقایدش به حدی بود که حتی بارداری و شش‌ماهه بودن او هم حتی باعث نشد در عملیات‌ها شرکت نکند و با وجود اینکه به علت بارداری اجازه شرکت او در عملیات را نداده بودند، اما با اشک و التماس اجازه را گرفت و مرگ شیرینی را برای خود و فرزندش خرید.

  • اصفهان زیبا
    پایگاه خبری اصفهان زیبا

    زینب افشار

برچسب‌های خبر