رفتوآمدهای بسیار و شلوغیها، اما در سالهای اخیر که چهارباغ به پیادهراه تبدیل شده، باعث شده است پای برخی از معضلهای اجتماعی همچون خریدوفروش موادمخدر، تکدیگری، دستفروشی و… به چهارباغ هم باز شود؛ اتفاقهایی که دستبهدست هم میدهند تا هویت و شخصیت چهارباغ را خدشهدار کنند. میز فرهنگ شهرداری اصفهان بهمنظور ساماندهی چهارباغ عباسی با مشورت و تعامل جمعی از نخبگان و فعالان شهری و ذینفعان چهارباغ و همچنین جامعهشناسان به بررسی و آسیبشناسی مشکلات این پیادهراه در سه حوزه اجتماعی، فرهنگی و کالبدی پرداخته است. میز فرهنگ همچنین در حال مطالعه و بررسی عمیق این معضلها است؛ اما دراینباره احمد مهرشاد، جامعهشناس و محقق و مدرس دانشگاه، با بیان اینکه چهارباغ برخی از آسیبها را بازنمایی میکند، میافزاید: «آسیبهایی که در فضاهای مختلف شهر با آنها روبهرو هستیم، در چهارباغ نمود بیشتری دارند؛ درواقع این پیادهراه، میدانی برای بازنمایی آنها شده است.»
چهارباغ از زمانه معنا میگیرد
مهرشاد با اشاره به اینکه چهارباغ معنا و مفهوم خود را از زمانه و شرایط محیطی میگیرد، میگوید: «با مداخلههای صورتگرفته در چهارباغ، این معبر مانند آیینهای محدب و مقعر عمل میکند؛ یعنی بخشیهایی از حالوروز جامعه در آن انعکاس بیشتر و بخش دیگر، نمود کمتری دارد؛ برای مثال، آسیبهایی مثل تکدیگری و فروش مواد صرفا در چهارباغ رخ نمیدهد؛ بلکه این مشکلات در خیلی از خیابانهای دیگر شهر نیز دیده میشود.»
این محقق ادامه میدهد: «چهارباغ پیادهراهی است که گروههای مختلف در آنجا میدانی برای بروز پیدا کردهاند و نحوه ورود و مداخله سیاستگذاران در آن طوری بوده که زمینه بروز بخشی از خردهفرهنگها را در آن بهوجود آورده است.»
او با اشاره به اینکه چهارباغ امروز با چند مشکل روبهرو است، بیان میکند: «حل این مشکلات متناسب با لایههای درونی چهارباغ؛ آسان یا سخت و زودبازده یا دیربازده و نیازمند برنامهریزی جدیتر و پیچیدهتر است.»
مهرشاد در ادامه با بیان اینکه ازنظر او، یک دسته از مسائل چهارباغ، مشکلات خرد است، میگوید: «شاید بتوان گفت مشکلات خرد چهارباغ با تدبیرهای موقتی قابلحل هستند؛ مانند جابهجایی برخی از اصناف و جمعآوری متکدیان که با نظارت بیشتر میتوان آن را مدیریت کرد، یا برخی از آسیبهای اجتماعی که با تقویت حضور خانوادهها ممکن است کاهش یابند.»
تصمیمگیریهای نادرست بلای جان چهارباغ
ازنظر این جامعهشناس، دسته دوم مشکلات چهارباغ، مشکلات مدیریتی است: «بخشی از این مشکلات، مسائل ساختاری و برخی مسائل نگرشی است. به نظر میرسد، امروز چهارباغ بهعنوان یک بافت دارای شخصیت شهری، الزاما یک نهاد تصمیمگیر و متناسب با خود ندارد؛ یعنی چهارباغ در تقسیمبندیهای سازمانی و اداری ذیل بافتهای بزرگتر شهری قرار گرفته است که تدابیر و اجرای طرحهای مختلف در آن بنا به مختصات خود چهارباغ انجام نمیشود. در صورتی مشکلات چهارباغ حل میشود که به این پیادهراه بهعنوان یک پدیده هوشمند نگریسته شود؛ پس تغییراتی هم که قرار است در این بافت اجرا شود، باید متناسب با ذات چهارباغ باشد؛ نه با تصمیمگیریها و برنامهریزیهای آنی که بدون شخصیت قائلشدن برای چهارباغ انجام شده و باعث ایجاد چندپارگی و رهاشدگی و بروز مشکلاتی در این بافت میشود؛ مسائلی که هیچکس هم آن را به عهده نمیگیرد؛ برای مثال، بدنه شرقی چهارباغ که ایجاد آن هزینه و نارضایتی زیادی را در پی داشت، نشاندهنده یک تصمیم آنی و نامتناسب با بوم چهارباغ است. پس برای حل این مشکلات باید چهارباغ بهعنوان یک بافت شهری به رسمیت شناخته و متناسب با شخصیتش برای تغییر و ساماندهی آن تصمیم گرفته شود. چهارباغ اکنون یک گذر ویژه و معروف در اصفهان است؛ اما حتی برای یک کار ساده عمرانی نیز مداخلهگریهای همزمان شهرداری منطقه یک و 3 میتواند در نحوه برخورد و عملکرد در این پیادهراه اختلال ایجاد کند؛ البته این مشکلات ممکن است در بخشهای دیگر شهر نیز مشهود باشد؛ اما ماجرا در چهارباغ بهعنوان یک بافت زنده شهری متفاوت است.» او با اشاره به رویکرد نگرشی در رابطه با تصمیمگیری برای چهارباغ میافزاید: «اکنون چهارباغ به میدان جنگ گفتمانی تبدیل شده است؛ گفتمانهایی که هرکدام بهنوعی بهدنبال مصرف و تصرف چهارباغ هستند و به چهارباغ بهعنوان قلهای نگاه میکنند که باید پرچم خود را بر فرازش نصب کنند؛ نمونهاش بحثوجدل برای برگزاری برنامههای مختلف یا بازنمایی گوناگون چهارباغ در اینستاگرام است که مانند یک آتلیه عکس به آن نگریسته میشود. گفتمانهای مختلف در چهارباغ باعث شده است نسبت به آن دچار اختلال تصویر شویم. این اتفاق جایی وجه منفی پیدا میکند که قدرت نیز وارد منازعه شود. منظورم از قدرت صرفا جریانهای سیاسی و فرهنگی و مذهبی نیست؛ بلکه حتی قدرت رسانهها در بازنمایی چهارباغ بهعنوان یک فضای فانتزی و شانزهلیزهای با کافههای متحرک بهنوعی در حال تصرف و مصرف کردن چهارباغ هستند.»مهرشاد با بیان اینکه متأسفانه بافتهای شهری همواره وجهالمسامحه شهرداریها بودهاند، تصریح میکند: «در این سالها نزاع نگرشی و بیتوجهی به شخصیت چهارباغ باعث به وجود آمدن مشکلاتی در آن شده است؛ چراکه آسیبهای اجتماعی در جایی بروز میکند که هویت و معنا نداشته باشد؛ برای همین هم است که در شهرهای جدید که هویت مشخص ندارند، شاهد افزایش آسیبهای اجتماعی هستیم. این سیاستها و تصمیمهای آنی هستند که بافتی را دچار اختلال هویتی و محلی برای بروز آسیبها میکنند؛ برای مثال، این حجم از اغذیهفروشیها درست است که تا حدودی وضعیت اقتصادی و تغییرات در سبک زندگی مردم را بازتاب میدهند، اما قطعا بخشی از آن، نتیجه سیاستگذاری شهری است.»
هویت چهارباغ نباید خدشهدار شود
به گفته این جامعهشناس، تصمیمهای موسمی در رابطه با یک بافت شهری سیاستگذاریهایی را به دنبال دارد که هویت آن بافت را مختل و آن را مکانی برای ظهور آسیبهای مختلف میکند.
مهرشاد در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه برخی از مشکلات فعلی چهارباغ در مدت کوتاه قابلحل است، میگوید: «اما باید توجه داشت که چهارباغ مولد برخی دیگر از آسیبها و مشکلات نیست؛ بلکه همانطور که اشاره کردم، محلی برای بازنمایی آنهاست؛ پس حذف این مشکلات از بافت چهارباغ به معنای ازبینبردن آنها در اجتماع نیست.»او حل مشکلات و آسیبهای چهارباغ را به معنا و هویتبخشی به این بافت گره میزند و میگوید: «البته این به آن معنا نیست که برای چهارباغ هویت بسازیم؛ چون چهارباغ خودش هویت دارد؛ هویتی که نباید دچار اختلال یا سردرگمی شود و باید با توجه به زمانه خود تغییر یابد. مدیران شهری باید چهارباغ را به رسمیت بشناسند و برای آن قوه عاقله در نظر بگیرند.» این جامعهشناس در ادامه با اشاره به اینکه وضعیت چهارباغ با کالبد آن نسبت دارد، میگوید: «مشکلات چهارباغ باید بهصورت اساسی حل شود؛ مثلا ممکن است برگزاری رویدادهای خانوادهمحور یا مناسک شهری در آن به ایجاد شخصیت در چهارباغ کمک کند؛ البته این موضوع نیاز به بررسی و مداقه دارد و نباید در رابطه با آن تصمیمهای آنی گرفت.»