همه این بازدهیها فقط در عرض 124 روز به دست آمده است و دور از انتظار نخواهد بود که باز هم بازدهی بیشتری در بازارها ایجاد شود. در طی این مدت سهامداران بورس شادمانترین هستند و سرمایهگذاران دیگر بازارهای موازی همانند طلا، ارز، خودرو، مسکن و… هم سود خوبی به دست آوردهاند؛ اما در نیمهتاریک سوددهی بازارها، زنگ خطری به صدا درآمده است که هم به خاطر شرایط اقتصادی کشور و هم به خاطر شیوع کرونا، صدای آن به گوش کسی نمیرسد. سالها قبل و زمانی که بازدهی 15 تا 20 درصدسپردهگذاری در بانک جذاب بود، بسیاری از تولیدکنندگان و صنعتگران، ترجیح میدادند کارگاه و کارخانه خود را بفروشند یا در بهترین حالت، از پیگیری طرحهای توسعهای خود منصرف میشدند، درواقع صرفه در این بود که سرمایهشان را در بانک گذاشته و از سود بدون ریسک آن لذت ببرند. اما حالا که بازدهی بازار سرمایه در 12 ماه اخیر از 600 درصد فراتر رفته است، حالا که تیغ بُران مالیات بیخ گوش تولیدکنندگان و کارآفرینان است، حالا که شیوع کرونا، سد محکمی بر سر راه آنانی است که به دنبال اشتغالزایی هستند، بهترین کار، کارنکردن است! کارنکردن هم در ابعاد خرد قابلمشاهده است و هم در ابعاد کلان.
در یکسو کارمندانی هستند که ترجیح میدهند از کار خود استعفا داده و از ساعت 9 تا 12,5 پای معاملات بورس بنشینند؛ چراکه طعم شیرین بازدهی بورس این ذهنیت را ایجاد کرده که بازار سرمایه همیشه صعودی است! در ابعاد کلان هم تولیدکنندگان زیادی هستند که سرمایه خود را به بورس آوردهاند و به جای آنکه خود را با بوروکراسی اداری، مالیات سنگین، حقوق کارگران و ریسکهای اقتصادی درگیر کنند، از سودی که بازار برای آنها به ارمغان آورده، نهایت استفاده را میبرند. چالش بیانگیزگی در مشارکت اقتصادی اگر بهموقع واکاوی نشده و برای آن راهحلی اندیشیده نشود، نهفقط سبک زندگی مالی افراد را به خطر میاندازد، بلکه کشور را با چالش افرادی مواجه میکند که یا دوست ندارند کار کنند یا ترجیح میدهند کسبوکاری راهاندازی نکنند. این زنگ خطر زمانی به بحران تبدیل میشود که روند صعودی بورس به پایان رسیده و بازار وارد فاز اصلاحی شود. در این شرایط سرمایه کارآفرینان و صنعتگران در صف فروشها گیر خواهد کرد و قشر قابلتوجهی که ترجیح دادند از شغل خود استعفا دهند، بیکارتر خواهند شد.
درست در این زمان است که چرخ اقتصاد کشور از حرکت میایستد.برای آنکه وارد این بحران نشویم، در ابتدای کار باید بر فرهنگسازی درزمینه سرمایهگذاری در بازارها تأکید بیشتری شود. این شعار خانمانسوزی که «بورس شغل دوم، درآمد اول» است را از ذهن افراد پاککرده و تفاوت بین سرمایهگذاری و شغل را بازگو کنیم.در غیر این صورت اقدامات بازدارندهای همانند فیلترکردن سایت دسترسی به بورس در ادارات و سازمان در دورانی که همه از روی گوشی به فضای مجازی وصل میشوند، نتیجهبخش نیست. نمیتوان کارآفرینان را از سرمایهگذاری در بورس آنهم زمانی که سود رؤیایی دارد، بر حذر داشت، اما میشود آنها را با انواع صندوقهای سرمایهگذاری آشنا کرد که هم به تأمین مالی پروژههای آنها کمک کند و هم راهی باشد برای استفاده از بازدهی بازار سرمایه. اکنون زمان آن رسیده که برای دوران «پسابورس»، تدبیری اتخاذ شود.