بااینوجود، متأسفانه بیتوجهیها، سـوداگـریها و تخریـبهای ظلالسلطانگونه در این محدوده آسیبهای فراوانی را بر این محور ارزشمند وارد آورده و همچنان هم ادامه داد و جز اعتراض تنی چند از دوستداران و حافظان میراث فرهنگی، ندایی از کسی برنمیآید. باشد که این روایت از محدوده و بیان ارزشهای آن، آغازی باشد بر بیداریای که اگر از سالهای پیش آغاز شده بود، حالا حال این محدوده تاریخی به این وخامت نبود.یکی از پیکرههای کالبدی و جغرافیایی بسیار بااهمیت در نمایش ارزشهای تاریخی کهنشهر اصفهان در گذار تاریخ، «محور فرهنگی، تاریخی و طبیعی» آن است که بیشترین و مهمترین آثار تاریخی واجد ارزشِ متعلق به دوران مختلف تاریخی این شهر را در بر دارد. این محور مهم بنا بر نقشههای ارائهشده، در دوشاخه است: یکی، محوری که از دروازۀ طوقچی آغاز و با عبور از میدان عتیق، بازار، میدان نقشجهان، محور چهارباغ عباسی و پل سیوسهپل به باغ هزارجریب منتهی میشود و دیگری محوری که از دروازۀ طوقچی آغاز و با عبور از میدان عتیق، بازار، میدان نقشجهان، محور چهارباغ خواجو و پل خواجو به مجموعۀ تختفولاد ختم میشود؛ همچنین مجموعۀ جلفای اصفهان با حدود شش كیلومتر طول، نزدیک به 399 اثر تاریخیفرهنگی را در خود جایداده که در چهارمین همایش ملی شورای سیاستگذاری میراثفرهنگی کشور ثبت ملی شده است.
پرونده طلایی اصفهان از ثبت جهانی بازماند
تلاشهای دوستـداران و حافظان بناهای تاریخی در آذرماه 1391 برای ارسال پروندۀ جهانی محور فرهنگی، تاریخی و طبیعی با 399 بنای تاریخی آن مثمرثمر نبود و برای چندمینبار این قضیه درنتیجۀ تغییر نابهنگام مدیریت مسکوت ماند. اگر این مهم اتفاق میافتاد، بلندترین محور فرهنگی، تاریخی و طبیعی جهان به طول شش كیلومتر با داشتن حدود 399 اثر تاریخیفرهنگی به نام ایران ثبت جهانی میشد. این اقدام، امتیازی بسیار مهم و ارزشمند برای اصفهان و ایران در سطح جهان بههمراه داشت. متأسفانه قضیه بهگونهای دیگر رقم خورد و پرونده این محور که قرار بود در موعد مقرر به یونسکو فرستاده شود از قافلۀ ثبت جهانی بازماند و پروندهای دیگر جای ثبت همزمان ۳۹۹ اثر را گرفت.محدودۀ دولتخانۀ صفوی بخش مهمی از محور تاریخیفرهنگی اصفهان را تشکیل میداده است؛ بهگونهای که میتوان این محدوده را قلب این محور محسوب کرد که هنوز کماکان میتپد. محدودۀ دولتخانه صفوی بهواسطۀ کاخ عالیقاپو در قالب مرکز قدرت و سیاست و نماد برتری و سلطه دربار بر شهری به آن عظمت، به میدان اصلی شهر یعنی نقشجهان متصل و مشرف بر آن بود؛ میدانی که خود تماشاگاه سلطنتی در جشنهای سال نو، مسابقات چوگان، نبردها، مسابقات اسبدوانی، رژههای نظامی و محل برگزاری مراسم بار عام و ملاقات به شمار میآمد. در هر سوی این میدان نیز شکوه و عظمت یکی از نهادهای مهم جامعه تجلی داشت. این نهادها علاوه بر کاخ عالیقاپو که ذکر آن شد، مسجد شیخ لطفالله، مسجد جامع عباسی و بازار قیصریه است که تبلور شکوه و عظمت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و گویای ارتباط و تعامل منطقی سیاست، اقتصاد، دین و فرهنگ است. این مجموعه، بافت جدید شهر را به بافت قدیم آن نظیر مسجد جامع و میدان عتیق و بازارچۀ حسنآباد و قلعه طبره که مربوط به عصر سلجوقی بود، متصل میکرد و به این ترتیب مجموعهای از مراکز تجاری، نهادهای دینی، آموزشی، سیاسی و فرهنگی، کارگاههای صنایع و حِرَف، زورخانهها، حمامها، کاروانسراها و… در محورهای اتصالدهندۀ دو بخش قدیم و جدید شهر و همچنین در هر یک از این دو بخش شکل گرفت. دولتخانه صفوی و به تعبیر اسکندر بیک ترکمان «دولتخانه مبارکه نقشجهان» نیز، در دوران پایتختی این شهر و حکومت شاهان مختلف صفوی تکمیل شد: شاهعباس اول دیوارها و دروازههای آن را ساخت و عالیقاپو را بنیان نهاد؛ شاه صفی تالار طویله را ساخت؛ شاهعباس دوم جلوخان (پیش بنای) عالیقاپو و چهلستون را بنا کرد؛ شاه سلیمان هشتبهشت را برپا کرد و شاه سلطان حسین چهلستون سوخته را بازساخت و بهشتآیین را در حرم خویش از نو پی افکند.
چه ماند از دولتخانه مبارکه؟!
متأسفانه بهرغم اهمیت تاریخی محدودۀ دولتخانه، این محدوده نیز همچون سایر بافتهای تاریخی، طی قرون گذشته دستخوش تحولات بسیاری شده، بهگونهای که تنها برخی از بناهای مهم آن هنوز پابرجاست و امروزه از شکل کلی این محدوده اثر چندانی باقی نمانده است. این مجموعه علاوهبر تخریب بسیار گسترده آن در دوران قاجار و در دوران حکمرانی ظلالسلطان بر شهر اصفهان، در جریان توسعههای شهری دوران پهلوی نیز دستخوش تحولات و تغییرات فراوان شد؛ بهگونهای که امروزه حتی تعیین دقیق محدوده اصلی آن نیز بهراحتی امکانپذیر نیست. امروزه آنچه از این شکوه و عظمت بینظیر برجایمانده بخش کوچکی از آن اسطوره شهر افسانهای و شهر موزۀ بدون سقف جهان است. آنچه به ما در شناخت اندکی از این بناها یاری میرساند، چند متن تاریخی و عکس تهیهشده توسط سیاحان و جهانگردان اروپایی است.
حدود دولتخانه کجا بود؟
در متون و نقشههای تاریخی، محدودۀ دولتخانه بهطور واضح و دقیق بیان نشده است و هر نقشه و سفرنامهای به موقعیتی خاص اشاره دارد؛ فقط حد شرقی این محدوده که به میدان نقشجهان منتهی میشود و حد غربی که به خیابان چهارباغ میرسد، در بیشتر نقشههای تاریخی یکسان است؛ لیکن برای تعیین حد شمالی، یعنی مجاورت خیابان سپه و همچنین حد جنوبی، یعنی مجاورت خیابان آمادگاه ابهامهایی وجود دارد و مطالعات لازم و خاص خود را میطلبد. با این تفاسیر و بهرغم تمامی ابهامهای موجود، بهطورکلی میتوان گفت دولتخانۀ صفوی در میانۀ دو کانون اصلی شهر، یعنی میدان نقشجهان و چهارباغ قرار داشته است. دولتخانه مجموعهای با مساحتی حدود 440 هزار مترمربع (610×720) و متشکل از قسمتهای زیر بود: دروازهها و درگاهها؛ ساختمانهای اداری مانند دفترخانۀ صدراعظم؛ ادارات درون عالیقاپو نظیر دیوانبیگی، خوانسالار اعظم، وزیر اعظم، قاپوچیباشی، سردار گارد ویژه؛ توحیدخانه، کارخانههای سلطنتی، مخازن شامل کتابخانه (مخزن کتاب، آتلیه و دفترخانه برای تولید و نگهداری نسخ دستنویس)، خلعتخانه، میخانه، قهوهخانه، چپقخانه و پیهخانه، مطبخ، نانوایی و ساختمانهای مرتبط با خوراک، انبار منسوجاتی چون فرش، چادر، پارچه و سفالینه، کارگاه سلطنتی زرگران، جواهرسازان و ساعتسازان؛ حمام شاهی، کاخهای تشریفاتی عالیقاپو، چهلستون و تالار طویله؛ کوشکهای خصوصی یا نیمهخصوصی شامل هشتبهشت، خلوتخانه و گلدسته؛ باغها با اندازههای گوناگون و مناظری مانند حوضها و دریاچههای تزیینی و همچنین شامل فضاهایی همچون انگورستان، بادامستان، حرمسرا، کوشکها و باغات است و بسیاری بناهای دیگر که متأسفانه امروزه جز برخی از آنها از دیگر بناها اثری برجای نمانده است. دولتخانه در سمت شرقی و از جانب میدان نقشجهان، با دو ورودی اصلی تحدید شده بود: اول، کاخ پنج طبقۀ عالیقاپو که فضای تشریفات بود و دروازهای به سمت فضاهای مدنی و عمومی داشت و دسترسی مجموعه را به بیرون تأمین میکرد؛ دوم، ورودی دروازۀ دوطبقۀ حرم که با تونلی به سمت مدخلهای بعدی و نهایتا به حرم و فضای اندرونی میرسید؛ علاوه بر این دو ورودی، سه ورودی فرعی دیگر نیز اتصال میدان و فضای دولتخانه را فراهم میکرد. دولتخانه در سمت غربی توسط پیادهراه چهارباغ محدود میشد. خیابان توسط دو دروازۀ دو طبقۀ بالکندار روبهروی هم، قابل رصد بوده است. این دروازهها در دو طرف خیابان بودند و به داخل باغها باز میشدند؛ دروازههایی که به سمت دولتخانه باز میشدند، مدخل کوشکهای اصلی همچون هشتبهشت، که خلوتگاه خاندان سلطنتی محسوب میشدند، بود و دروازههای جهت مخالف دولتخانه در خیابان، دسترسی به خدمات عمومی را تسهیل میکردند. بخش شمالی دولتخانه به ساختمان اداری صدراعظم، یعنی عمارت تالار تیموری میرسید که با ساختمانهای عمومی، معابر و میدانچههایی همچون چهار حوض و دیوار کاخ تشریفاتی چهلستون ارتباط داشت. در جبهۀ جنوبی، حرمسرای دولتخانه و باغها و کوشکهای وابسته قرار داشت. شاه سلطان حسین در نیمه اول قرن هفدهم دیوار مشترکی میان باغها و مدرسۀ مادر شاه برپا کرد. با توجه به ویژگیهای شخصیتی شاه سلطان حسین و بیتوجهیاش به مملکتداری، این دوران همراه با انزوا و تمایل او به رفتن در حریم امن حرم سرا بود. یکی از بناهای عمومی ساختهشده در دوران شاه سلطان حسین، یعنی مدرسۀ چهارباغ، درون محدودۀ حرمسرا قرار داشت؛ همچنین سلطان حسین و شاه سلیمان هر دو کوشکها و فضاهای متعددی را بهعنوان فضای باز برای زنان حرم ساختند.
میراث ارزشمند کمپفر
توصیف محدودۀ کلی دولتخانۀ صفوی و اجزا و بناهای مختلف آن نوشتاری بس مفصل را میطلبد که در این مجال نمیگنجد؛ لیکن شاید دورنمای ترسیمشده توسط انگلبرت کمپفر (1095 ه.ق/ 1030 ه.ق) که بهعنوان پزشک و منشی همراه با سفیر کارل یازدهم، پادشاه سوئد، به دربار شاه سلیمان (1063 م/ 1047 ه. ق) آمد، بتواند شمایی کلی از این محدوده ارائه دهد. کمپفر در طول سفرهایش به ایران (1067 ه. ق/ 1063 ه.ق) نقشههای پیمایش شده و طرحهایی از باغهای اصفهان و دیگر شهرهای ایران تهیه کرد. او پس از بازگشت به اروپا خاطرات خود را چاپ کرد. او در این کتاب دورنمای مشهور دولتخانۀ اصفهان را به تصویر درآورده است. این دورنما توسط پژوهشگران بررسی و ثابتشده که تا حد زیادی به واقعیت نزدیک است؛ ازجمله گالدیری که آن را بهدقت مطالعه کرده به این نتیجه رسیده که کمپفر برای تهیۀ این دورنما باید به یک نقشۀ رسمی دسترسی میداشته است. این نقشه، پیمایش دولتخانۀ قسمت غربی میدان نقشجهان وخیابانبندی محلۀ شاهی را تا بخشی از خیابان چهارباغ نشان میدهد. البته در نقشههای کمپفر ساختمان مجموعۀ مادر شاه در جنوب باغ بلبل که از ساختههای حکومت شاه سلطان حسین ( 1108 ه. ق/ 1073 ه. ق) است، نشان داده نشده است. نقشههای کمپفر تمامی باغهای شاهی را نشان نمیدهند، بلکه تنها شامل آن بخش از باغهایی هستند که در مجموعۀ دولتخانه یا در امتداد خیابان چهارباغ قرار دارند؛ ازاینرو باغ سعادتآباد که در دورۀ شاهعباس دوم (1073 ه. ق/ 1020 ه.ق) بنا شد در نقشۀ کمپفر دیده نمیشود؛ هرچند در زمان کمپفر وجود داشت و او شرح دقیقی از این باغ داده و عمارت آیینهخانۀ آن را نیز در دورنمایی ترسیم کرده است. همچنین باغهایی که در کنار رودخانۀ زایندهرود قرار داشتند و شاردن از آنها نام میبرد یا باغ فرحآباد که از ساختههای شاه سلطان حسین صفوی است در نقشۀ کمپفر آورده نشدهاند.
روند مطالعه و بازسازی دولتخانه
به دلیل اهمیت این محدوده، محققان، نهادها و مشاوران بسیاری به مطالعه و بازسازی محدودۀ دولتخانۀ صفوی اقدام کردهاند که از آن جمله میتوان به مطالعات خانم دکتر سوسن بابایی و خانم دکتر مهوش عالمی، مهندسین مشاور ابرکوه، مهندسین مشاور باوند، مهندسین مشاور نقشجهان پارس، مهندسین مشاور پلشیر و همچنین به دو گزارش از سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان اصفهان در سال 1374 و 1378 ه. ش اشاره کرد. از این میان، در مطالعات 10جلدی مهندسین مشاور ابرکوه که در خلال سالهای 1353 تا 1358 ه. ش و به سفارش وزارت فرهنگ انجام شد، علاوه بر بازسازی تصویری این محدوده، برای ساماندهی آن نیز پیشنهادها و طرحهایی ارائهشده است. البته ذکر این نکته ضروری است که در مطالعات صورت پذیرفته در راستای ثبت جهانی محور تاریخی، فرهنگی و طبیعی اصفهان، به مستندنگاری بناهای این محدوده نیز اقدام شده است. مرکز پژوهشی معمارخانۀ باغ نظر و مرکز انتشاراتی وابسته به آن، انجام ادامۀ مطالعات درباره دولتخانه صفوی را با توجه به منابع و دستاوردهای علمی و تاریخی جدید از سال 1392 در دستور کار قرار داده است که نتایج این مطالعات در اوایل سال 1400 (2020 میلادی) در قالب شش جلد تخصصی نفیس در دست انتشار است. لازم به ذکر است بخشی از تصاویر گردآوریشده در راستای انجام این پروژه، در سال 1396 با همکاری شهرداری و سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان در قالب یک مجلد نفیس به چاپ رسیده و سعی بر آن شده است تا با نمایش بخشی از تصاویر بناهای بهجا مانده و از بین رفته این محدوده، ضمن نمایان ساختن زوایای پنهان و رازگونه حیات تاریخی و سیمای فرهنگی و هنری اصفهان، دریچهای از جلال و شکوه این خطه هنرخیز به روی مردمان فرهنگ دوست ایران گشوده شود و عظمت آنچه ازدسترفته است آشکار شود. نظر به اهمیت این محدوده و لزوم انجام اقدامات اجرایی در آن، در سال 1394 شهرداری اصفهان انجام مطالعات درباره محدودۀ دولتخانۀ صفوی را به سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان محول کرد و این سازمان نیز به تشکیل پایگاه دولتخانۀ صفوی همت گمارد. به دلیل برخی ابهامهای موجود در مطالعات قبلی، در مرحلۀ نخست تعیین محدودۀ صحیح دولتخانه در دستور کار قرار گرفت و پس از بررسی تمامی متون تاریخی و سفرنامهها و گزارشهای علمی مختلف مانند نوشتههای شاردن، انگلبرت کمپفر، پاسکال کوست، چیریکوف، دونالد ویلبر، محمدامین میرفندرسکی و همکاران، کتاب پیبلیک، پروندۀ ثبتی ارگ حکومتی اصفهان و بسیاری از منابع علمی دیگر، جداسازی خط محدودۀ آنها برای دولتخانه صفوی و نمایش کلیۀ این خطوط روی نقشۀ وضع موجود شهر در راستای تعیین محدودۀ احتمالی دولتخانه مدنظر قرار گرفت. انجام مطالعات تخصصی مرتبط با بناهای این محدوده، بررسی تجارب سایر کشورها در این زمینه، بررسی منشورها و دستورالعملها و قوانین بینالمللی مرتبط، تقسیم این محدوده به هشت بخش مطالعاتی با پتانسیلها و ارزشهای تاریخی متفاوت و تعریف اقدامات اجرایی برای هر یک، مطالعه و تعریف نظام دسترسی سواره و پیاده، پیشنهادهای کلی در خصوص ضوابط کاربری و ساختوساز و سایر موارد دیگر از جمله مطالعات صورت پذیرفته در خلال سالهای 1393 تا 1397 در راستای حفظ و احیای این محدوده است. متأسفانه بهرغم انجام تمامی این مطالعات و تلاشهای صورت پذیرفته، نتایج مطلوب این مطالعات به ثمر ننشست و ساخت و سازهای در مقیاس کوچک و بهدوراز هرگونه مشابهت با آنچه در این طرح دنبال میشد، جایگزین آن شد و باز فرصت احیای یکی از باارزشترین بافتهای تاریخی جهان فدای سودجویی سوداگران پاساژ ساز و غفلت مسئولان شد. باشد كه شكوه تاریخی نصفجهان، این نگارستان نغز كه هنرش همواره نقطه پرواز از خاک به افلاک بوده است و در هیچ دورهای شمع شبافروز هنرش نمرده است، به جاودانگی بپیوندد و هرگز از لوح خاطر زدوده نشود. گزارشهای سرویس میراث و گردشگری اصفهان زیبا با محوریت دولتخانه صفوی اصفهان ادامه دارد…