«بیسلیقگی»؛ مفهومی که مرد شماره یک وزارت آموزشوپرورش را واداشت تا رو به لنز دوربین رسانهها بنشیند و بابت رخ دادن آن از یک «جامعه» معترض، عذرخواهی کند: «یک بیسلیقگی در حذف تصویر دختران از کتاب سوم ابتدایی انجام شده است؛ لذا از این بابت عذرخواهی و آن را اصلاح میکنیم.» ماجرا از غیبت دانشآموزان روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان شروع شد؛ جلدی که در فضای مجازی دستبهدست چرخید و کنش و واکنشهای زیادی را به دنبال خود همراه کرد و باعث شد تا کاربران فضای مجازی به این بهانه و با به اشتراک گذاشتن سایر کلیشههای جنسیتی موجود در کتابهای درسی و همچنین با قراردادن عکس «مریم میرزاخانی»، نابغه ایرانی در جلد کتاب ریاضی به این رویکرد آموزشوپرورش بتازند؛ انتقادهایی که استدلال و توجیه تصمیمگیرندگان آن نیز نتوانست، منتقدانش را توجیه کند؛ آنجا که گفته شد: «ازآنجاکه تصویر قبلی بسیار شلوغ و تعداد مفاهیم ریاضی مطرحشده در آن تصویر بسیار زیاد بود، پیشنهاد دوستانی که از منظرهای هنری، زیباشناسی و روانشناسی بخشهای مختلف کتاب را بررسی میکنند بر این بوده است که تصویر خلوتتر شود.
ازآنجاکه تصویر دو دانشآموز دختر که برخی شکلهای هندسی در دستان آنهاست، حذف شده، برداشتهایی از قبیل حذف دستوری تصاویر دختران نتیجهگیری شده است. با بررسی صفحات دیگر کتاب و نیز جلد سایر کتابهای ریاضی مشاهده میشود که تصاویر متعددی از دختران دانشآموز در کتابهای ریاضی استفاده شده است و لذا موضوع حذف دستوری تصاویر دختران نمیتواند مدنظر باشد.» انتقاد به طرح روی جلد کتاب ریاضی، اما تنها به کاربران فضای مجازی منحصر نشد؛ بلکه برخی مسئولان دولتی نیز این اقدام را نقد کردند. معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهور، در صفحه خود نوشت: «گر چه دو جلد کتاب ریاضی و علوم سال تحصیلی جدید را باید کنار هم دید، وزیر آموزشوپرورش بررسی و اصلاح کتابهای درسی از زوایای مختلف ازجمله عدالت_جنسیتی را در دستور کار دارند. درهرصورت حساسیت مردم بجاست. دختران را نمیتوان نادیده گرفت.» علی جنتی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز دراینباره نوشت: «وقتی افراد نادانی را مسئول تدوین کتابهای درسی میکنند و بر کار آنان نیز نظارتی نمیشود، نتیجهاش بار کردن هزینه سنگین بر دوش نظام و مسئلهدارکردن نیمی از جمعیت کشور خواهد بود. زنان و دخترانی که بیشترین افتخارات را در صحنههای علمی، فناوری و ورزشی آفریدهاند شایسته ستایشاند.»
اتفاقی زیرپوستی
ماجرای حذف دختران از محتوای کتب درسی، اما اتفاق تازهای نیست. مروری بر محتوا و تصاویر این کتابها بهخوبی نمایانگر بازنمایی کلیشههای جنسیتی در این کتب هستند. نتایج تحقیقی تحت عنوان «بازنمایی کلیشههای جنسیتی در کتابهای فارسی دوره پنج سال ابتدایی» که توسط مصطفی آبروشن و صدیقه ارجمندی در سال 1391 انجام شده است، نشان میدهد: «بررسی موشکافانه نقشهای زنانه و مردانه در متنها و تصاویر کتابهای درسی ماهیت تبعیضآمیز آنها را نشان میدهد. در تصویرهای زنانه و مردانه کتابهای درسی، پسران از امکانات نامحدود آینده شغلی و نیز انبوه گزینشها برخوردارند، ولی دختران فقط میتوانند خود را برای مادر شدن آماده کنند. بدین ترتیب است که هر دو جنس با برچسبهای متفاوت در ردهبندیهای تبعیضآمیز محصور میشوند و مجبورند خود را با انتظارهایی که از آنان میرود، منطبق سازند. بدین ترتیب، پسران و دختران اگر هم برای تمام پیشداوریها و تبعیضها آماده نشوند، دستکم پذیرای رواج نابرابری جنسیتی برای تداوم هر چه بیشتر نابرابری بهطورکلی خواهند بود. تبعیض جنسیتی هنگامی وجود دارد که متنها و تصاویر کتابهای درسی کودکان، زنان، مردان، دختران و پسران را در کارکردهای کلیشهای که بازتابنده تنوع نقشها نیستند، توصیف میکنند؛ لذا نخستین جلوه تبعیض جنسیتی، انکار واقعیت اجتماعی و تنوع موقعیتهاست؛ لذا کتابهای درسی با توجه به نقش مهمی که بر عهده دارند، آگاهانه و ناآگاهانه به شکلگیری باورها و ذهنیت نسل بعد انتظام میبخشند و جهتگیری این کتب در رفع تبعیض جنسی، تأثیر بسزایی در تغییر وضعیت فرد در کمکردن فواصل انسانی دارد.»
داروین صبوری، جامعهشناس که خود به تحلیل محتوای کمی و کیفی کتب درسی پرداخته است نیز همین عقیده را دارد؛ آنجا که در گفتوگو با «اصفهانزیبا» میگوید: «کتب درسی در پی القای نگرشی خاص به کودکان هستند؛ درواقع تعلیم و تربیت کودک سیاسی. حذف دختران از روی جلد کتاب، تنها یک نمونه از کلیشههای جنسیتی در کتابهای درسی است؛ درحالیکه در سایر محتواها نیز تبعیضهای جنسیتی وجود دارد؛ برای مثال، در تصویر یکی از کتابهای فارسی، بچهها به همراه خانوادهشان در پارک حضور دارند. در این تصویر زنانی که دارای پوشش مانتو هستند، روی نیمکت نشستهاند و کودکان خود را رها کردهاند؛ درحالیکه زنان چادری با بچههایشان مشغول بازی هستند.»
جامعه آگاه زیر بار نمیرود
صبوری، اما معتقد است که جامعه در سالهای اخیر روی مسائلی مثل مسائل زنان که شاید تا چندی پیش تابو به شمار میآمد، حساس شده و در این رابطه به آگاهی دست یافته است؛ بهطوریکه این حوزه «به گفتمان تبدیل شده و کموکاستیها و نواقص آن در زمینههای مختلف، بروز پیدا کرده است. همین موضوع نیز اتفاقا باعث شده تا جامعه مدنی در حوزه فرهنگی و اجتماعی با این قبیل سیاستگذاران همراه نباشد و در قبال نابرابریها دست به کنش جمعی بزند. سیاستگذاران بدانند که حذف دو دختر از روی جلد کتاب، به معنای حذف آن چیزی است که جامعه مدنی به دنبال آن است. این موضوع بیانگر آن است که سیاستگذاران درک درستی از شرایط اجتماعی ندارند. درواقع آنها با این اقدام، نشان میدهند که از دید و منظرشان نمایش «تن» زنان و موجودیت آنها باید از جامعه حذف شود و بودونبودشان تفاوت چندانی ندارد. البته این اقدام بهصورت ناخودآگاه انجامشده و فکر میکنم تعمدی در کار نبوده است؛ ناخودآگاهی که در ذهن برخی سیاستگذاران نهادینهشده و به آنها میگوید این زنان هستند که باید از جامعه حذف شوند؛ درحالیکه اکنون، جامعه به آگاهی دستیافته و مسیرش را پیدا کرده است، به خاطر همین هم زیر بار این رویکردها نمیرود. و نتیجه این روند میتواند منجر به شکاف بین دولت و ملت و از بین رفتن سرمایههای اجتماعی شود»
اقدامی عجیب
حذف دختران که نیمی از مخاطبان سیستم آموزشی هستند، در درازمدت تبعات زیادی را بههمراه خواهد داشت؛ پیامدهایی که محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آمــوزشی در گفــتوگــو با «اصــفهــانزیــبــا» بــه تــشــریـــح آنها میپردازد و معتقد است این اقدام، بسیار شگفتانگیز و غیرقابلتوجیه است: «حذف عکس دختران از روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان، اقدامی است بسیار عجیب، چون کسانی که در دفتر تألیف حضور دارند و زیر نظر سازمان پژوهشهای آموزشوپرورش کار میکنند، باید صلاحیت نشستن روی چنین صندلیهایی را داشته باشند. خود آن افراد قطعا دارای دختران تحصیلکردهای هستند و به همین دلیل جای علامت سؤال است که چرا این افراد دست به چنین کاری زدهاند؟ ممکن است آنها فشارهای بیرونی را عامل این موضوع بدانند، اما این توجیه را نمیتوان پذیرفت؛ چراکه دختران مسئولین در ردههای مختلف نیز تحصیلکرده هستند. بههرحال، طراحان این امر باید بدانند که امروز، جامعه مسیر خود را پیداکرده و در آن گام گذاشته است؛ همانطور که در دو دهه اخیر تصمیمهای زیادی از این قبیل گرفتهشده، ولی جامعه زیر بار پذیرش آن نرفته است.» همه این موارد باعث میشود که نیکنژاد اخذ چنین تدابیر و تصمیمهایی را نهتنها مثمر ثمر نداند، که بهضرر طراحان و مجریان آن نیز بداند: «این تصمیمها فقط باعث تحمیل هزینههای گزاف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حیثیتی میشود و سود دیگری ندارد؛ آنهم در جامعهای که مدعی است ازنظر آموزشی و تأمین امکانات برای زنان نسبت به برخی از کشورها در وضعیت بسیار بهتری قرار دارد.»
افزودن دیدگاه جدید