در یک جمله میتوان گفت: حسن کسایی، حلقه رابط سنتِ نینوازی متقدمان و متأخران با یکدیگر است. تحولات تاریخی نوازندگی در موسیقی مانند دیگر پدیدههای بشری همواره بهصورت تکامل تدریجی بوده؛ ولی در تاریخ موسیقی ایرانی «حسین تهرانی» و «حسن کسایی» تغییرات بسیار بنیادینی را به ترتیب در نوازندگی تنبک و نی صورت دادند که بسیار فراتر از یک حرکت تدریجی بوده است.در این میان، تحول و انقلابی که کسایی در نینوازی صورت داد آنقدر مهم بوده که بسیاری از موسیقیدانها، پژوهشگران و هنرمندان بزرگ دنیا را به ستایش او واداشته است. رأی کودر، نوازنده گیتار و آهنگساز برجسته آمریکایی، درباره کسایی میگوید: «اگر در جهان کنونی چند نوازنده ارزنده و معتبر وجود داشته باشد، مسلما کسایی یکی از آن چند نفر بهحساب میآید.»ساز نی را باید ازجمله سازهایی قلمداد کرد که به درازای تمدن بشری، از سابقهای دیرین برخوردار بوده است. سازی که در اساطیر و ادبیات ملل باستانی و اقوام مختلف بشری جایگاهی والا و قداستی ویژه داشته است.
نی موردنظر ما، نی هفتبند، یکی از سازهای رایج شهری و محلی در ایران است که روی آن پنج سوراخ و پشت آن یک سوراخ قرار دارد. هنرمندان ایرانی با تغییراتی که در شیوه نوازندگی نی انجام دادهاند بر حالات و تنوع صوتی آن افزودند که در نقاط مختلف ایران با اندازهها و شکلهای مختلف به شیوههای متنوعی استفاده میشود. اما در این میان، شهر اصفهان تأثیر بسزایی در تکامل و اشاعه نی داشته، بهطوریکه تغییر تکنیک نوازندگی از شیوه لبی به دندانی در اصفهان شکل میگیرد.برای شناخت سبک حسن کسایی و تغییراتی که او در نینوازی صورت داد، ابتدا باید نگاهی فشرده به نوازندگان قبل از او داشته باشیم. نوازندگان متقدم نی عمدتا در این ویژگیها مشترکاند:
وجود ناخالصی در صدای نی و عدم شفافیت صدایی، عدم استفاده از صدای بم نرم و صدای پس غیث، استفاده از ملودیهای آوازی و حتیالمقدور ضربیهای ردیف موسیقی، استفاده کم از قطعات پیشساخته شده و استفاده مکرر از فواصل و کوکهای متعارف آن زمان.در گذشته نوازندگانی همچون نایب اسدالله در صفحات موسیقی معمولا همراه یک خواننده یک تا دو گوشه را همراهی میکردند. حسن کسایی اولین نوازندهای است که یک دستگاه کامل موسیقی را اجرا میکند. برخی از ویژگیهای نی کسایی که میتوان به آن اشاره کرد عبارتاند از: فیزیک اصولی لب و دهان: کسایی تأکید داشت که با لب میتوان صداهای مختلف را تنظیم کرد. او برای ژوست درآوردن نتها بهخوبی میدانست چگونه باید این فیزیک اصولی را رعایت کند. صدادهی (سونوریته) شفاف: صدادهی کسایی نسبت به نوازندگان ماقبل خود (که تا حدی صدای نیشان خشدار بود) بسیار لطیف و شفاف شنیده میشد. همچنین از نکات قابلتوجه در نینوازی او میتوان به تنوع بسیار در استفاده از صداهای مختلف نی شامل (بم، بم نرم، زیر یا اوج، غیث و پس غیث) در ادای جملهپردازیها اشاره کرد. جملهبندیها و نغمهپردازیهای کسایی عمدتا خلاصه، مفید و شستهرفته است و از ادای جملات طولانی پرهیز میکرد. او همیشه به درست ادا کردن جملات موسیقی و اهمیت سکوت در جملات تأکید فراوانی داشت. جملهپردازیهای ردیفی او درواقع ترکیبی از روایت ردیف شهر اصفهان با آموختههایش از ابوالحسن صبا بود. قطعات ضربی و چهارمضرابها در ساز کسایی نمود و اهمیت فراوانی داشت. او یکی از بداههنوازان بزرگ موسیقی ایرانی بود که به لحاظ زیباییشناسی قطعات ضربی قابلتوجه است. شهرت این نوازنده برجسته باعث شد گرداگرد شمع وجودش شاگردانی از او خوشهچینی کنند و همین امر باعث شده هنوز سنت دیرپای نینوازی در اصفهان پابرجا باشد. برای شناخت و معرفت عمیقتر ساز حسن کسایی علاوه بر پنج موردی که برشمردیم، باید به خاستگاه نوازندگی او توجه کرده و قبل از هر چیز مشخص کرد کسایی به کدامیک از مکاتب موسیقی ایرانی تعلق دارد. با تأمل و توجه درست به مفاهیم مورداستفاده در فلسفه هنر و در نظر داشتن تاریخ اجتماعی موسیقی ایرانی در یک سده اخیر، نگارنده در مباحث سبکشناسی معتقد است مکاتب موسیقی در ایران را میتوان به سه دسته تقسیمبندی کرد:
مکتب اول، «مکتب خاندان فراهانی» (با نگاهی سنتگرایانه به مقوله هنر موسیقی)، مکتب دوم، «مکتب کلنل وزیری» (با نگاهی غربگرایانه به موسیقی ایرانی و مؤلفههای آن) و از تقابل این دو مکتب به «مکتب ابوالحسن صبا» خواهیم رسید. گفتنی است در این نامگذاری، هرکدام از نامها بهعنوان نمادی از تفکرهای سهگانه در موسیقی ایرانی انتخابشده و منظور فقط شیوه نوازندگی این هنرمندان نیست. حسن کسایی هنرمند نوگرایی است که مستقیما در محضر ابوالحسن صبا موسیقی آموخته و مختصات هنری او به مکتب صبا تعلق دارد. مکتب صبا مکتبی بود که پس از تحولات صورت گرفته دوران مشروطه در دوران پهلوی اول از تقابل دو مکتب فراهانی و وزیری (بهمثابه تقابل سنت و تجدد) شکلگرفته و این مکتب علاوه بر آنکه ریشههایی در هرکدام از مکاتب قبلی دارد، خود را بهصورت یک مکتب بینابین معرفی میکند، باوجوداین، شاخصههای نوینی در این مکتب ظهور پیدا کرد که قبل از آن در موسیقی ایرانی وجود نداشت.
مکتب صبا تا حدی شباهتهایی به «رمانتیسیسم» در غرب دارد، درست به همان صورت که مؤلفههایی همچون: ارزش تجربه شخصی، نقش احساسات و عواطف بشری، تخیل و رهایی در رمانتیسیسم مشاهده میشود، در مکتب صبا نیز قابلپیگیری است. ولی باوجوداین، مکتب صبا بسیاری از ریشههای خود را از سبک ادبی هندی (اصفهانی) اخذ کرده است. در این دوران تقدم زیبا جلوهگر شدن نغمات نسبت به ردیفهای موسیقی و تکنیکهای نوازندگی از اصول اساسی هنرمندان این دوره شمرده میشود.درست است که حسن کسایی هنرمندی برخاسته از مکتب صباست؛ ولی در میان هنرمندان دوران رادیو و برنامه گلها، دو هنرمند اصفهانی یعنی حسن کسایی و جلیل شهناز نسبت به دیگر نوازندگان رادیو امتیاز دیگری نیز داشتند و آن خوشهچینی از باغ زرین موسیقی شهر اصفهان بوده است. کسایی علاوه بر نی، ساز سهتار را نیز بهخوبی مینواخت و در زمان نوازندگی به خاطر احاطه و عشق فراوانی که به شعر فارسی داشت، ابیاتی را نیز با شیوه خاص خود میخواند. شیوه توأمان نوازندگی- خوانندگی او (بهویژه در زمان سهتارنوازی) شیوه نوین و زیبایی بود که امروزه توسط برخی شاگردان و پیروانش همچون «محمدتقی سعیدی» دنبال میشود. در این شیوه، کسایی درحالیکه سهتار را در آغوش دارد، با حرکات دست و حالات خاص صورت به زیبایی در نقش یک راوی و نقال، شعر را به زیبایی خوانده و درواقع نقل میکند. در موسیقی حسن کسایی آنقدر ذوقِ استفاده از شعر بالاست که او در نقش یک راوی با حرکات خاص بدن با تمام وجودش به نقل معنا میپردازد و این روایتگری خنیاگرانه شیوهای است که ناخودآگاه ما را به یادِ نقلکنندگان اشعار رودکی در زمانه خودش میاندازد.