این گزارش صرفا این بازدید را از این جهت مورد مداقه قرار میدهد که این شخص، از میان شخصیتهای سیاسی بیشماری که از اصفهان بازدید کردند، بلندپایهترین بود و از سوی دیگر هنوز هم بر سر کار است! نکته دیگر اینکه این حادثه هنوز هم در خاطره بعضی مردم باقی مانده، اما تاریخ و جزئیات آن فراموش شده است؛ حتی درباره مسیر بازدید و مؤسسات مورد بازدید اختلافنظر وجود دارد. این گزارش که از روزنامه مجاهد گرفته شده است میتواند به ثبت و ضبط دقیق این رویداد در آلبوم گردشگری اصفهان کمک کند. نکته بسیار مهمی که باید در اینجا بیان کنم این است که حضور و ورود این قبیل اشخاص به مراکز گردشگری هرگز نباید به آسیب بناهای تاریخی بینجامد؛ به عنوان نمونه، این سفر حواشی جالب و عجیبی هم داشت که دو خسارت عمده برای اصفهان به بار آورد: یکی آنکه، شخصیت علمی و برجستهای مانند دکتر لطفالله هنرفر از ریاست اداره باستانشناسی اصفهان کنار رفت و دیگر اینکه، چنارهای چهلستون مقداری کنده شد و آسیبهایی به عمارت وارد آمد.
ناهار چهلستون، دکتر لطف الله هنرفر را به استعفا واداشت
در آن زمان دکتر لطفالله هنرفر ریاست اداره باستانشناسی اصفهان را داشت و دفتر کار او در عمارت چهلستون بود. وقتی خبر آمدن ملکه انگلستان و شاه به اصفهان میرسد، استاندار اصفهان و فرمانده لشکر، به سراغ هنرفر آمده و حکم میکنند که چون ملکه قرار است در اینجا ناهار بخورد، در داخل عمارت چهلستون توالت ساخته و نیز چنارهای باغ را بکنید و به جایش چمن بکارید! هنرفر زیر بار این سخن بیخردانه نمیرود و چون نمیخواهد نام او با این کار سخیف عجین شود، فورا به تهران میرود و استعفایش را به وزیر فرهنگ تقدیم میکند. کس دیگری به جای او مینشیند و احتمالا رضایت میدهد که تغییراتی در باغ و عمارت صورت بگیرد تا دستور استاندار اجرا شود. اما استاندار نمیداند که در آن زمان کم نمیتوان درختان را کند و به جایش چمن کاشت. او انتظار داشت چمنها به سرعت رشد کنند و سرسبز شوند؛ آنهم در فصل زمستان. بنابراین نهتنها سبزی چمنی عاید او نشد، بلکه بوی مشمئز کننده پِهِنی حاصل آمد که همه میهمانان را کلافه کرد. به همین خاطر مورد مواخذه و عتاب شاه هم قرار گرفت. دکتر هنرفر این خاطره را برای خود بنده هم تعریف کرده بود؛ اما برای استناد آن دنبال جایی میگشتم که خوشبختانه دیدم همین را برای آقای جعفر شیخالاسلام نیز تعریف کرده و ایشان بدون ذکر نام دکتر هنرفر، ماجرا را در کتاب خود «یاد باد آن روزگاران» (1385، نقش خورشید) درج کرده است. اینک سری به کتاب ایشان میزنیم:
شیخالاسلام از زبان دکتر هنرفر میگوید که در محل کار خود در کاخ چهلستون نشسته بود که دها، استاندار اصفهان، به همراه فرمانده لشکر اصفهان که شخصی به نام فروزان (در اصل پیروزان) بود به سراغ او میآیند و خبر آمدن شاه و ملکه را در آینده به اطلاع او میرسانند. «استاندار گفت: چون اصفهان جای مناسبی برای خوابیدن ملکه ندارد، بعد از دیدن آثار باستانی، ظهر ناهار را در کاخ چهلستون صرف میکند؛ سپس عازم شیراز میشود. آنگاه بهسمت باغ و استخر نظر انداخت و گفت: تمام این چنارها باید بریده و به جای آن چمنکاری شود! گفتم ملکه انگلستان از جایی میآید که همه جا دارای چمن طبیعی است، دیدن چمن برای او لطفی ندارد. افزون بر آن اگر قرار است اسفندماه بیاید، هوا سرد است و چمن روییده نشده است. منظره چنارها دیدنیتر است. بعد استاندار پرسید: آبریزگاه کجاست؟ گفتم دو سه تا کنار درِ ورودی. گفت: با من شوخی میکنی؟ گفتم چنین جسارتی نمیکنم. این مربوط به عهد صفویه است. در آن موقع رسم نبوده است آبریزگاه داخل کاخ باشد. استاندار از کاخ دیدن و اتاقها را بررسی کرد و بعد دو اتاق روبهروی هم را که محل اقامت و استراحت شاهعباس و دارای نقاشی و گچ بری خاص بود، نشان داد و گفت: این دو اتاق را به دستشویی و آبریزگاه تبدیل میکنیم. گفتم اینجا یک اثر باستانی است و قانون اجازه کوبیدن یک میخ را هم در اینجا نمیدهد. ناگاه فرمانده لشکر با تندی و عتاب گفت: مخالفت میکنی؟ میدانی معنی این مخالفت چیست؟ حرفی نزدم. استاندار گفت: پس میگویی چه کنیم؟ گفتم دستور دهید در دو سمت کاخ راهروهایی با شیشه مات بسازند که به دستشویی و آبریزگاه در بیرون کاخ منتهی شود. موقعی که هر دو عازم بیرون رفتن از کاخ بودند، فروزان رو برگرداند و گفت: همان است که گفتم دستور میدهیم در آن دو اتاق توالت ساخته شود و تمام چنارها را هم ببرند و چمنکاری کنند. چون نتوانستم آنها را از این کار منصرف کنم، فورا راهی تهران شدم و مستقیم به دفتر وزیر فرهنگ آقای دکتر عیسی صدیق رفتم.»
او استعفای خود را اعلام کرد و به اصفهان بازگشت. در ادامه آمده است: «یکی دو روز مانده به ورود ملکه اثری از چمن دیده نمیشد. بوی پهن همه جا را پر کرده بود؛ با اینکه صدها شیشه گلاب هم پاشیده بودند. شنیدم در همان دو اتاقی هم که محل استراحت شاه عباس بود، توالت موقت نصب کردند که پس از رفتن ملکه برداشته شد. روز سیزده اسفند فرا رسید. شاه و ملکه انگلستان در یک اتومبیل که جلو حرکت میکرد و همسر ملکه و همسر شاه در اتومبیل دیگر، به دنبال آنها در حرکت بود، بهسمت چهلستون پیش میرفتند. روز چهارده اسفند همهجا شنیده شد که شاه با تندی به استاندار گفته است مرتیکه پِهن کاشتهای؟» (شیخالاسلام، 1385، ص 171). خاطره دکتر هنرفر به ما میگوید چاپلوسان و بادمجان دور قابچینها چه خسارتهای زیانباری میتوانند وارد کنند.
اصفهانگردی انگلیسی از صفویه تا پهلوی
بازدید ملکه انگلستان از اصفهان واقعهای تاریخی بود و باید آن را در همان چهارچوب تحلیل کرد. اهمیت این بازدید به این خاطر است که ملکه مذکور پس از بازگشت در شورای شهر لندن اعلام کرد: «پس از چهارصد سال من نخستین پادشاه انگلیس بودم که به ایران رفتم.» (مجاهد، ش 571، 23 اسفند 1339)
او به روابط سیاسی ایران و انگلیس که در آغاز عصر صفوی شروع شده بود، اشاره کرد. ملکه و همسرش از ساعت 11ونیم تا ساعت چهار بعدازظهر روز 13 اسفند 1339 در اصفهان بهسر بردند و میدان نقشجهان، مدرسه چهارباغ، بیمارستان مسیحی، مدرسه نابینایان و چهلستون را بازدید کردند. اینک گزارش بازدید به روایت روزنامه مجاهد: «ساعت یازده و سی و پنج دقیقه صبح روز شنبه سیزدهم اسفندماه علیا حضرت الیزابت دوم، ملکه انگلستان و همسرشان برای بازدید از آثار تاریخی شهر اصفهان با هواپیما وارد اصفهان شدند. هــواپــیــمــای حـامــل اعلیحضرت همایونی شاهنشاه، علیا حضرت ملکه انگلستان، علیا حضرت فرح پهلوی ملکه ایران و دوک ادینبورو، همسرعلیا حضرت ملکه انگلستان در فرودگاه اصفهان به زمین
نشست. به دعوت جناب آقای دها، استاندار اصفهان، متجاوز از دویست نفر از شخصیتهای برجسته اصفهان با لباس رسمی، به اتفاق بانوان خود، در فرودگاه اصفهان حضور داشتند. ابتدا علیا حضرت ملکه انگلستان،سپس اعلیحضرت همایون شاهنشاه و بعد علیا حضرت ملکه فرح و آنگاه دوک ادینبورو از هواپیما پیاده شدند. در این هنگام جناب آقای دها، استاندار استان دهم ،به این شرح خیرمقدم عرض کردند… پس از خیر مقدم جناب آقای استاندار، تیمسار سرلشکر پیروزان، فرمانده مرکز توپخانه و پادگان اصفهان، گزارش نظامی معروض داشتند. آنگاه علیا حضرت ملکه انگلستان و اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در جایگاه مخصوص قرار گرفتند و موزیک، سرود ملی انگلستان و سلام شاهنشاهی ایران را نواخت؛ سپس شهردار اصفهان کلید طلای شهر را تقدیم کردند و پس از معرفی انگلیسیهای مقیم اصفهان، در اتومبیل مخصوص قرار گرفتند و با اسکورت رهسپار شهر شدند. فاصله کوتاه بین فرودگاه تا میدان نقشجهان در سی و پنج دقیقه طی شد. [آن روزها فرودگاه اصفهان در جنوب تخت فولاد بود] در دو طرف خیابانها دانشآموزان، پیشآهنگان و مردم اصفهان صف کشیده و به شاهنشاه و میهمان عالیقدرشان ابراز احساسات میکردند. بیشتر خیابانها مملو از گلهای زیبا بود که نثار مقدم شاهنشاه و علیا حضرت ملکه انگلستان میشد و چندین طاق نصرت به سبک آثار باستانی ایران در خیابانها زده شده بود. در مقابل مسجد شیخ لطفالله آقای مصطفوی، مدیرکل سابق باستانشناسی، خیرمقدم عرض کردند؛ سپس علیا حضرت ملکه انگلستان و اعلیحضرت شاهنشاه و علیا حضرت ملکه فرح پهلوی و دوک ادینبورو از مسجد شیخ لطفالله، مسجدشاه و عمارت عالیقاپو بازدید کردند. آقای مهندس فروغی درباره ساختمانهای ابنیه تاریخی مذکور توضیحهای لازم معروض داشتند و در مدت بازدید از آثار تاریخی دانش آموزان و مردم بهشدت ابراز احساسات میکردند و لحظهای ابراز احساسات مردم قطع نمیشد. ساعت یک بعد از ظهر [میهمانان]برای صرف ناهار به کاخ تاریخی چهلستون رهسپار شدند.کاخ چهلستون به طرز بسیار زیبایی تزئین شده بود.
هنگام ورود به چهلستون سی نفر دختر دانشآموز با لباسهای زمان شاهعباس کبیر هنرنمایی میکردند. پس از صرف ناهار از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاه یک تابلو شبیه ملکه الیزابت کار آقای بهادری، رئیس هنرستان هنرهای زیبا، به ملکه انگلستان و یک تابلو مسجد شاه اصفهان رنگ و روغن کار آقای تاجمیر، هنرآموز هنرستان، و یک تابلو مینیاتور کار آقای جزایرزاده، هنرآموز هنرستان، به دوک ادینبورو و از طرف علیا حضرت ملکه فرح دو سرویس لوازم نقره با سرویس طلا کار آقای مهذب، هنر آموز هنرستان، به ملکه الیزابت و از طرف جناب آقای دها، استاندار، یک تابلوی زیبا کار آقای جواد رستم، هنرآموز هنرستان، به علیا حضرت ملکه الیزابت و از طرف هنرستان هنرهای زیبا یک قطعه قالیچه نفیس طرح آقای بهادری و کار آقای حقیقی، هنرآموز هنرستان، به علیا حضرت ملکه فرح پهلوی اهدا شد. در بازدید از چهلستون اعلیحضرت همایون شاهنشاه از تعمیراتی که اخیر در این کاخ تاریخی به عمل آمده، و همچنین اقدامات آبادانی شهر اصفهان، اظهار رضایت فرمودند. ساعت سه و بیست و پنج دقیقه بعد از ظهر [میهمانان]از بیمارستان مسیحی و آموزشگاه نابینایان بازدید فرمودند. در مدخل بیمارستان دو دوشیزه خردسال دو دسته گل زیبا به ملکه انگلستان و همسرشان تقدیم کردند؛ سپس آقای دکتر ویلدر، رئیس بیمارستان، خیر مقدم گفتند. آنگاه به وسیله نابینایان سرود خوانده شد و تاریخچه بیمارستان و آموزشگاه به حضور شاهنشاه تقدیم شد.
پس از بازدید از این دو موسسه میهمانان از مدرسه تاریخی چهارباغ دیدن کردند (که در شماره آینده شرح مفصل آن را بیان خواهیم کرد)؛ سپس به صوب فرودگاه عزیمت فرمودند. در دو طرف خیابانها از طرف دانشآموزان و مردم اصفهان صمیمانه ابراز احساسات میشد… ساعت چهار و ده دقیقه با هواپیما رهسپار شیراز شدند.» (مجاهد، ش 570، 21 اسفند 1339) «روز شنبه سیزدهم اسفند ماه ساعت سه و ده دقیقه بعد از ظهر اعلیحضرت همایون شاهنشاه و علیا حضرت ملکه انگلستان و علیا حضرت ملکه ایران و والا حضرت دوک ادینبورو و همراهان از مدرسه چهارباغ دیدن فرمودند. در این بازدید جناب آقای دها استاندار، جناب آقای اکبرمسعود صارمالدوله، آقایان محمدی فرماندار اصفهان، دکتر محسن صدری نماینده اصفهان، اصغرمسعود آجودان کشوری شاهنشاه، شرف حضور داشتند و در هر مورد توضیحات لازم از طرف آقای ضیاءالدین مدرسپور، متصدی مدرسه چهارباغ، به شرف عرض میرسید. اعلیحضرت همایون شاهنشاه از وضع مرتب مدرسه چهارباغ و اقداماتی که برای تعمیرات این بنای مجلل تاریخی شده است، اظهار رضایت فرموده، به آقای مدرسپور، متصدی مدرسه مزبور ابراز تفقد و عنایت مخصوص مبذول فرمودند؛ زیرا مدرسه چهارباغ در بازدید شاهنشاه علاوه بر اینکه با بهترین وضع تزیین یافته، با قالیهای گرانبها مفروش شده بود.» (مجاهد، ش 571، 23 اسفند 1339)