اصلاحطلبانی که روزی چپهای خط امامی نامیده میشدند و شعارشان دفاع از محرومان بود، امروز در زمین طبقه متوسطی که در حال سقوط است گرفتار شدهاند. از طرفی انتخابات ریاستجمهوری 1400 نیز آزمونی دیگر پیش روی این جریان سیاسی است که با توجه به عملکرد هشتساله دولت روحانی که با حمایت آنها بر سرکار آمد، مشخص نیست جامعه به این جریان اقبالی نشان میدهد یا خیر. سؤال اساسی اینجاست که اصلاحطلبان در حوزه انتخابات چه موضعی اتخاذ خواهند کرد؟ در این زمینه با احمد حکیمی پور گفتوگو کردیم، فعال سیاسی اصلاحطلب، دبیرکل حزب اراده ملت ایران، نماینده مجلس چهارم، نماینده شورای شهر تهران در دوره اول و چهارم. مشروح آن را در اصفهان زیبا میخوانید.
آقای حکیمیپور بهعنوان اولین سؤال، از دیدگاه شما کاهش مشارکت در انتخابات مجلس نتیجه عملکرد اصلاحطلبان در مجلس دهم بود یا ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان شاخص؟
نمیتوان گفت که فقط این دو عامل بوده است. خیلی عوامل در این زمینه مؤثر بود؛ ازجمله وضعیت معیشتی مردم و یک مقدار هم کماثرشدن نهادهای انتخابی اثرگذار بودند. چون مردم احساس میکنند انتخابات دیگر تأثیری در سرنوشتشان ندارد و خروجی و بازخوردی که باید داشته باشد را ندارد و رد صلاحیتها و بیانگیزهکردن شور انتخاباتی نیز از دیگر عوامل است که باعث شده جوانان در انتخابات غیررقابتی ورود نکنند. البته عملکرد اصلاحطلبان در مجلس دهم نیز مؤثر بود؛ هرچند تمام مجلس در دست اصلاحطلبان نبود.
اگر در این دوره اصلاحطلبان با بحران رد صلاحیت روبهرو شوند، به سمت ائتلاف با چهرههای خارج از اصلاحطلبی میروند؟
فعلا در اردوگاه اصلاحطلبان در اینباره به تصمیم مشخصی نرسیدهاند. اصلاحطلبان در تلاش هستند که بتوانند به یک ساختار اجماع ساز دست پیدا کنند، تا بتوانند همه نیروهای اصلاحطلب و احزاب و تشکلها را بسیج کنند و به دنبال کاندیدای اصلاحطلب هستند. یعنی کاندیدا حتما اصلاحطلب باشد و اجارهای و ائتلافی نباشد. اما اینکه در عمل چه اتفاقی بیفتد، معتقدم چون انتخابات در ایران یک پروسه است که درنهایت دقیقه نود مسائلش تعیین تکلیف میشود، ما باید منتظر این باشیم تا در دهه فجر یک مقدار وضعیت و فضای انتخاباتی مشخص شود. الان که دارم صحبت میکنم اصلاحطلبان خواهان این هستند که کاندیدا از خودشان باشد، اما برخی معتقدند اگر کاندیدای خودمان به هر دلیل نبود، به کاندیدای ائتلافی نیز میشود فکر کرد و این نگاهها در میان اصلاحطلبان وجود دارد. اما اینکه کدام نگاه موردپذیرش جمع قرار بگیرد باید عملا مورد بحث قرارگرفته شود؛ الان هر نظری درباره اصلاحطلبان گفته شود صرفا نظر شخصی یا حداکثر نظر یک تشکل اصلاحطلب است.
در انتخابات 1400 اصلاحطلبان کاندیداهای حزبی معرفی میکنند؟ اصلاحطلبان تا آن زمان به نظر شما به یک اجماع خواهند رسید یا تجربه سال 84 تکرار خواهد شد؟
اصل بر این است که اصلاحطلبان از تجربه 84 درسهای لازم را گرفته باشند و اگر قرار باشد همیشه اشتباهات تکرار شود، آنوقت دیگر کار سیاسی و کنش اصلاحطلبان چه فایدهای دارد؟ اصلاحطلبان مهمترین راهبردشان این است که از تجربیات گذشته برای حضور بهتر و کمهزینهتر و پرنتیجهتر در فرایندهای پیش رو استفاده کنند. طبیعتا اصل بر این است که این تجارب تلخ تکرار نشود. اما آنچه معمولا در اردوگاه اصلاحطلبان اتفاق افتاده است، بدینگونه بوده که اول کاندیداها معرفی میشوند، بعد ثبتنام میکنند، بعد از ثبتنام میبینند کدام در صحنه ماندهاند و تلاش بر این است کسی که موقعیت بالاتری دارد و بیشتر نظر اصلاحطلبان را با خود دارد و مقبولیت بیشتری دارد و در بین مردم نیز مطرح است، انتخاب شود.
موضع حزب شما نسبت به انتخابات چیست؟ آیا احتمال دارد خودتان کاندیدای ریاست جمهوری شوید؟
حزب ما خوشبختانه در جلسهای که اوایل تابستان امسال برگزار کرد، برنامه یکساله را تدوین کرد. برنامه ما در یک سال تمرکز بر سیاستهای خرد، یعنی مطالبات محلی و منطقهای است و در 1400 نیز بیشتر روی انتخابات شوراها متمرکز هستیم و مسئول ستادمان را نیز تعیین کردهایم. آرامآرام در حال شکلدادن کار هستیم. اما درباره ریـــاستجــمهـــوری ما بههـــیچوجــه کاندیدای حزبی نداریم، یعنی حزب کاندیدای اختصاصی نخواهد داشت. ما منتظریم ببینیم که کاندیداهای موجود که در صحنه میمانند و به دو هفته پایان تبلیغات میرسند، چه کسی است. اگر اصلاحطلبان به یک اجماع برسند، طبیعتا ما نیز کنار آنها خواهیم ماند و کمک خواهیم کرد. اگر اصلاحطلبان به یک وحدت نظر نرسند از میان کاندیداهای موجود بررسی میکنیم که کدام کاندیدا به دیدگاههای حزبی ما نزدیکتر است و درواقع مطالباتی که برای حزب ما مهم است و دغدغههای اصلیمان است را کدام کاندیدا میتواند پیگیری کند و در برنامههایش است تا از او حمایت کنیم.
گویا حزب شما از شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان خارج شده و بیشتر به سمت مطالبات کارگری رفته است. این ادعا درست است؟
حزب ما از اول به شورای عالی نقد داشت. از همان انتخابات مجلس دهم از سال 94 ما برای شورای عالی نقدهایمان را در قالب نامه رسمی به احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب اعلام کرده بودیم. در مصاحبهها و مواضعی که حزب داشته این نقدها اعلام شده، به همین دلیل بعد از جلسه آخر شورای مرکزی نیز نقدی که داشتیم را در قالب نامه به شورای هماهنگی نوشتیم و بیشتر به فعالیتهای حزبی خودمان تمرکز کردیم. ولی در سازوکار اجماعسازی که اصلاحطلبان اعلام کردهاند خوشبختانه دغدغهها و پیشنهادها و ملاحظات ما نیز در نظر گرفته شده است. ما منتظریم که این سازوکار نهایی شود. تا آن زمان فعلا کار حزبی خودمان را روی مطالبات خرد و محلی برای انتخابات شوراها انجام میدهیم. ما حزبی هستیم که بیشتر دغدغهمان مطالبات اقشار مزدبگیر جامعه، کارگران، کارمندان، کارآفرینان و دهکهای تحتفشار اقتصادی است. بالاخره ساختار ما و مرامنامه ما اینگونه است که این مسائل را دنبال کنیم و بیشتر روی این موضوعات تمرکز کردهایم.
آیا در اصفهان هم شعبهای دارید؟
در اصفهان یک هسته فعال داریم که دوستان فعالیتهایی انجام میدهند.
چرا اصلاحطلبان توانایی تأثیرگذاری مسالمتآمیز بر روند تظاهرات آبان 98 را نداشتند؟ آیا میتوان گفت مردم دیگر اعتباری برای جریانات سیاسی قائل نیستند؟
این مسائل امروز قابلسنجش نیست؛ چون به هر صورت در کشور ما کنشهای سیاسی و همچنین مسائل اینچنینی و گردش قدرت و سیاست شفاف نیست؛ به همین دلیل نمیشود تحلیل درستی ارائه داد. اتفاقاتی که در آبان 98 افتاد، واکنشهای پراکندهای در اردوگاه اصلاحطلبان داشت و بعضی به شکل فردی و بعضی به شکل جمعی اظهارنظر کردند، اما اینکه اصلاحطلبان بهصورت یک جریان یا جبهه موضع واحدی بگیرند چنین چیزی را شاهد نبودیم؛ چون در این مواقع احزاب باید تصمیم بگیرند که ورود کنند یا خیر؛ نمیشود بهصورت جبههای ورود کرد. اینگونه مسائل به احزاب برمیگردد و قرار نیست فعالیت جبههای جایگزین فعالیت حزبی شود. نمیشود گفت اصلاحطلبان چه کردند و باید موردی بررسی شود. اصلاحطلبان نیز ساکت نبودند و هرکدام موضع خودشان را نسبت به وضعیت داشتند.
به نظر شما در میان اصلاحطلبان بهخصوص در شورای هماهنگی اصلاحات شاهد انحصارطلبی برخی از احزاب هستیم؟
این مسئله یکی از نقدهایی است که ما به شورای عالی داشتیم. نقد ما در سه حوزه گفتمانی، ساختاری و رفتار بود که مصداقهایش نیز در مواضع ما موجود است. یکی از مسائل نیز همین بود. رفتارهای انحصارطلبانه و غیراصلاحطلبانه برخی احزاب که با منش اصلاحطلبی تضاد دارد و بهاصطلاح اسمش را انحصارطلبی میگذاریم وجود داشته است یا فعالیتهایی که نشانگر یکجور فعالیتهای پنهان در جبهه اصلاحطلبی است. این مسائل آفتهای اصلاحطلبی است. مثلا در لیست بستنها، انتخاب شهردار تهران و… زدوبندهایی در پشتصحنه وجود داشت.
آقای خاتمی با تأکید بر مشارکت در انتخابات موجب شکلگیری فراکسیون امید در مجلس دهم شدند. آیا مردم هنوز هم به «تکرار میکنم» ایشان اعتماد میکنند؟ نقش امروز سید محمد خاتمی در میان اصلاحطلبان چیست؟
آقای خاتمی با توجه به شخصیتی که دارند، مورداحترام تمام مجموعه اصلاحطلب هستند. اما باید خودشان معلوم کنند که چقدر میخواهند در حوزه سیاست منشأ اثر باشند. آیا میخواهند در حد حمایتهای دورادور اثرگذار باشند یا میخواهند در ساختار جریان اصلاحات تأثیری داشت باشند؟ درنهایت خودشان باید مشخص کنند در کجای میدان سیاست ایستادهاند. در میان اصلاحطلبان ایشان با توجه به اعتباری که دارند قدرت گرهگشایی دارند.
به نظر شما این امکان وجود دارد که در دوره جدید مجمع روحانیون مبارز و شخص آقای موسویخوئینیها منشأ اثر باشند؟
اگر وارد شوند خیلی خوب است. مجمع با توجه به جایگاهی که در جریان اصلاحات دارد و همچنین احترامی که در بین طیفهای سیاسی داراست، اگر فعال شود خوب است. من بهعنوان یک فعال اصلاحطلب از فعالشدن مجمع روحانیون مبارز استقبال میکنم.
تعریف جامع از اصلاحطلبی به نظر شما چیست؟ دیدگاه اقتصادی این جریان را چگونه تعریف میکند؟
اصلاحطلبی یک ایدئولوژی و مرام نیست. اصلاحطلبی یک منش و رفتار است. درواقع یکجور سلوک سیاسی است که مبتنی بر چند وجه است: اول صداقت، دوم شفافیت، سوم پاسخگویی، چهارم پاکدستی و پنجم قانونمندی. این پنج ویژگی مؤلفههای کنش سیاسی اصلاحطلبان است. درنتیجه این مسئله دیگر به مرام و ایدئولوژی خاصی برنمیگردد. اصلاحطلبان کلا معتقدند مشکلات کشور را میشود در چارچوب هنجارهای قانونی حل کرد و لذا با رفتارهای رادیکال میانهای ندارند. وقتی فضا تند میشود طبیعتا صدای اصلاحطلبان در این فضا گم میشود. در کل اینکه باید اصلاحات ببیند مطالبات مردم ایران چیست که ازنظر ما بهتر است از دریچه اصلاحطلبی و رفورم به آن برسیم تا روشهای دیگر. روشهایی که میتوان به مطالبات مردم پاسخ داد عبارتاند از: اول آزادی، دوم استقلال، سوم عدالت، چهارم امنیت و در آخر حاکمیت قانون در کشور. این موارد که ذکر کردم خواسته چند نسل است که در ایران دنبال میشود. از قبل از مشروطه تا امروز چقدر به این مطالبات رسیدهایم؟ جای بحث دارد. ما در حزب اراده ملت ایران معتقدیم تراز ما دررسیدن به این مطالبات پنجگانه منفی است، یعنی هزینه ما بیش از فایده بوده است و باید تلاش کنیم این تراز را درست کنیم. اما اینکه در جریان اصلاحطلبی چه دیدگاه اقتصادی وجود دارد، باید بگویم که عدهای از میان اصلاحطلبان اولویت را به آزادی میدهند، عدهای به عدالت. اما اینکه همه آن پنج خواسته در این میان هست نمیشود روی آن شک کرد. مثلا ما بهعنوان یک حزب اصلاحطلب به دنبال عدالت اجتماعی هستیم و معتقدیم تا میزانی از رفاه و برخورداری از امکانات اقتصادی برای مردم جامعه فراهم نشود، تحقق آزادی امکانپذیر نیست. زمانی در جامعه آزادی پایدار تحقق پیدا میکند که میزانی از رفاه برای همه مردم فراهم شود. درنتیجه اولویت ما مسائل اقتصادی است. در جریان اصلاحطلبی از لیبرال دمکرات تا سوسیالدمکرات که همه به دمکراسی اهمیت میدهند وجود دارد، اما عدهای معتقدند که مسیر دمکراسی از عدالت اجتماعی عبور میکند که باور حزب ما از این دسته است. نقد ما به جریان اصلاحات از اول حتی در دوران آقای خاتمی همین بود که اصلاحات خیلی به سمت طبقات متوسط و متوسط به بالا رفت و از مطالبات طبقه فرودست فاصله گرفت و جریان اصلاحات نتوانست پیوند عمیق با جامعه برقرار کند و از همانجا ضربه خوردیم. لذا باید جریان اصلاحات از مطالبات و خواستههای اقتصادی مردم غافل نشود و ما به این معتقدیم که باید عدالت اجتماعی پیگیری شود.
به نظر شما نسل جدید از جوانان چقدر به جریانات سیاسی مرسوم اعتماد و اعتقاد دارند؟
نسل جوان متأسفانه از شرایط سیاسی بریده است و یکی از مشکلات کشور ما شکاف بین نسلی است. مخصوصا بعد از اتفاقات 88 نسل جوان خیلی سرد و بیانگیزه شد؛ اما باید گروهها و کنش گران سیاسی این شکاف را پر کنند؛ زیرا به ضرر جامعه ماست و در راستای گذار به دمکراسی ایجاد مشکل میکند. باید برای پر شدن این شکاف همه جریانهای سیاسی کمک کنند.