سینما، سهم کارگران
تصویر اصفهان در زمان رضاشاه تصویر شهری است صنعتی با تعداد زیادی کارخانه که چرخ آنها با کار و تلاش کارگران میچرخید. تعدد کارخانهها جمعیت کارگری اصفهان را روزبهروز افزون میکرد. شرایط کاری سخت در کارخانهها، ساعات طولانی کار و درآمد اندک، مجالی برای تفریحات گسترده و گرانقیمت برای کارگران باقی نمیگذاشت، الّا سینما که خیلی زود تفریح و سرگرمی موردعلاقۀ کارگران شد. سینما تفریحی به نسبت ارزان بود. اگرچه کارگران سهمی از صندلیهای لژ یا درجهیک نداشتند، اما با بلیتهای ارزانترِ صندلیهای درجهدو میتوانستند مهمان سالنهای تاریک سینما بشوند.
سینما از ابتدای ورود به ایران مخاطبانی ویژه داشت. درواقع در ابتدا سرگرمی خواص و درباریان بود و کمی طول کشید تا برای عموم مردم قابلاستفاده شود. غیر از این باید گفت سینما عمدتاً مورد قهر و غضب قشر مذهبی و سنتی بود؛ بنابراین در میان مخاطبانش کمتر ردپایی از آنها پیدا میشد. رواج گونهای از فیلمهای موسوم به فیلمفارسی نیز بهمرور بخش دیگری از طرفداران سینما را ناراضی کرد. این دسته از مخاطبان به دنبال سینمایی جدیتر و فاخرتر بودند و فضای حاکم بر سینما در آن سالها برایشان دلچسب نبود. در چنین فضایی سینما برای کارگران معنایی متفاوت داشت. سینما برای آنها حکم ورود به دنیایی سراسر سرخوشی و دمی «ز غوغای جهان فارغ» بودن داشت. سالنهای تاریک سینما میتوانست برای کارگر خسته از کار طاقتفرسا پناهی باشد، جایی که رؤیاهای دستنیافتنیاش را روی پرده ببیند و در سالن سینما، در این آسودگی بهدور از واقعیت بیرون، گاهی چشم بر هم بگذارد و خستگی یک روز سختکاری را از تن رها کند.
ازآنجا که مخاطبان اصلی و گستردۀ سینماها کارگران بودند و وسیلۀ نقلیه آنها دوچرخه بود، سینماداران مجبور شدند فضایی مخصوص دوچرخه فراهم سازند، چراکه آوردن دوچرخه به داخل سالنها و عبور دادنشان از لابهلای صندلیها وضعیت آشفتهای به وجود آورده بود. این فضای جدید که پارکینگ دوچرخهها بود در اصفهان به «چرخدونی» معروف شد.
بهاینترتیب سینما به بخشی از مناسک زندگی طبقۀ کارگر تبدیل شد. بعد از تعطیلی کارخانهها، هجوم کارگران دوچرخهسوار به چهارباغ برای انتخاب یک سینما و یک فیلم، عادت روزانۀ آنها شد. سینما آسیا را برای فیلمهای هندی و ایتالیایی انتخاب میکردند؛ سینما همایون را برای فیلم سنگاب، که صف تماشاچیانش تا وسط چهارباغ کشیده میشد. فیلم قیصر را یکبار در سینما چهارباغ میدیدند و بار دیگر در سینما مهتاب در خیابان حافظ؛ چراکه همزمان در این دو سینما اکران میشد و «فیلمبَرها» حلقههای مشترک فیلم را با موتور بین دو سینما منتقل میکردند و اگر خواهان فیلمهای هفتاد میلیمتری خارجی بودند کدام سینما بهتر از سینمای چهارستارۀ شهرفرنگ.
سینما سهم طبقۀ کارگر از جهان رنگارنگ سرگرمیها بود، بنابراین هرگاه زمزمۀ افزایش قیمت بلیت به گوش میرسید کارگران بهشدت مقاومت میکردند. این را عریضهای که شخصی در سال 1341 خطاب به شهرداری نوشته اثبات میکند: «اصفهان شهری است کارگری، علیهذا اکثریت مشتریان سینماهای اصفهان از طبقۀ زحمتکش و کارگر اصفهان است. در موقع افتتاح، سینما ساحل تمام قیمتهای معمول سینماهای اصفهان را بالابرده [...] خواهشمند است نسبت به این امر که اجحاف نسبت به تمام طبقات اصفهانی و بهخصوص کارگر است بذل رحمتی فرموده و این اشخاص نفعطلب را سر جای خود بنشانید». اینگونه کارگران، هر جا لازم میشد، برای حفظ این مهمترین مأمن خویش تمامقد ایستادگی میکردند. آنها فضایی اغلب مردانه و زمخت را همراه با آدابی خاص به سالنها آوردند و مشتریهای پر و پا قرص انبوه فیلمهای فارسی بودند. سینما در فاصلۀ خانه تا کارخانه، تنها فضایی بود که کارگران میتوانستند تسخیرش کنند.
افزودن دیدگاه جدید