درعینحال با نزدیک شدن به هر دوره از این انتخابات موضوع کاندیداتوری بانوان مطرح است و معترضان بهنقد و کارشناسی در دفاع از حقوق سیاسی آنها میپردازند؛ اما با گذر از فضای انتخاباتی آتش انتقادها بهیکباره خاموش و تا چهار سال آینده این مسئله کماکان بدون راهحل باقی میماند و دوباره روز از نو و روزی از نو. این موضوع در شرایطی رقم میخورد که در آنسوی این میدان، زنان بهعنوان یک پایگاه رأی قابلتوجه در انتخابات بهشمار میآیند و برخی کاندیداها با دادن وعده حل مشکلات درصدد جلب نظر آنها هستند و این موضوع را به ابزاری برای افزایش آرای خود تبدیل کردهاند که اکثرا نیز بسیاری از این وعدهها را فراموش میکنند. محبوبه بهمنی، دبیر جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، عضو شورای منطقه حزب اتحاد ملت ایران و عضو شورای انجمن اسلامی معلمان، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» از نقش و جایگاه سیاسی زنان در ایران مــیگــویــد و مــعــتــقــد است که فـضـای مردسالاری، عدمحمایت احزاب از زنان و درنهایت، نبود تلاش حداکثری از سوی این قشر، مانع از ورود آنها به سطح کلان مملکت خواهد شد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
دغدغه بسیاری از زنان فعال در حوزه سیاست، شرکت در انتخابات ریاستجمهوری است؛ اما هر دوره این موضوع محقق نمیشود. چرا؟ مشکل از کجاست؟ این عدم تحقق به فضای سیاسی جامعه بازمیگردد یا به خود زنان؟
حــضــــور زنــــان در انـــــتـــــخــــابـــات ریاستجمهوری تا دوره پیش مشکل قانونی داشت. اصطلاح رجال سیاسی را در قالب مردان برای ما ترجمه میکردند. اصل مشکل ما روی همین لـغـت بــود و هـســت. مـرحــوم خانم اعظم طالقانی در هر دوره انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام میکرد تا بتواند این واژه را از بین ببرد. بنابراین هم در قانون ما این موضوع مبهم است و هم تلاش زنان برای دستیابی به این حق کافی نیست. این موضوع به زمان و بستر نیاز دارد. در آمریکا حدود 240 سال است که انتخابات برگزار میشود و هنوز یک زن نتوانسته است رئیسجمهور شود. ما نیز راه درازی را در پیش داریم.
شورای نگهبان چه معیارها و رویکردهایی را در راستای بررسی صلاحیت زنان بهمنظور شرکت در انتخابات ریاستجمهوری مدنظر دارد که هر دوره حتی یک نفر از میان جامعه زنان نمیتواند این سد را بشکند؟
این پرسش را باید از خود شورای نگهبان پرسید. معیارهای این شورا بسیار مردانه است؛ البته این موضوع را نباید فراموش کرد که تابهحال زنانی که همه شرایط را داشتهاند برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری پیشقدم نشدهاند. بحث سهم خواهی زنان از حوزه سیاست با نزدیک شدن به انتخابات پررنگ میشود و پس از گذر از این فضا دوباره به روال عادی بازمیگردد.
چرا؟
کاملا درست است. البته این موضوع خیلی دوسویه است؛ حتی در جناح اصلاحطلب، مردان قبل از انتخابات زنان را ترغیب به شرکت در انتخابات میکنند تا از رأی آنها استفاده کنند؛ اما پس از انتخابات زمانی که قرار است پستها و مدیریتها در سطح کلان تقسیم شود، زنان را فراموش
میکنند. ما در شورای شهر بارها گفتهایم که باید سمتها در همه نهادها و سازمانها میان زنان و مردان تقسیم شود و سمت مدیریتهای کلان نیز به زنان هم اعطا شود که متأسفانه تا به امروز نتیجهبخش نبوده است.
همانطور که میدانید، نیمی از جامعه را زنان تشکیل میدهند؛ اما نسبت حضور زنان در پستهای کشوری و در مقایسه با جمعیت آنها کمتر از مردان است. در چنین شرایطی آیا باید از جامعه زنان گلایه کرد که چرا با داشتن شایستگی و مهارتهای لازم از این سمتها محروم هستند یا از فضای جامعه و نبود قانونهای لازم در این زمینه؟
زنان ازلحاظ تحصیلات عالی در سطح بالایی هستند؛ اما علت حضور اقلیت آنها در پستهای کشوری هم به دلیل عدم خودباوری این قشر است و هم فضای جامعه که به آنها اجازه نمیدهد به حوزهای همچون سیاست و بیش از چیزی که هماکنون وجود دارد، ورود کنند؛ برای مثال، اگر زنی بخواهد پست بسیار بالایی را در کشور بپذیرد، دغدغه خانواده و فرزندان نیز برای او همیشه وجود دارد و احساس میکند بخشی از کارش همیشه بر زمینمانده است.
در کشورهای پیشرفته زمانی که شما شغل اجتماعی بالایی را میپذیرید، سازمانهای دیگر برای داشتن زندگی نرمال و رسیدگی به فعالیتهای غیرکاری همچون فرزندان به شما کمک میکنند. بنابراین شما با یک فکر باز و آزاد از پس آن مسئولیت برخواهید آمد.
زنان باید به خود ایمان داشته باشند و با اعتمادبهنفس بالاتری در این حوزه ظاهر شوند؛ برای مثال، ما در شورای اسلامی شهر اصفهان شاهد فعالیتهای خانم دکتر روشن و خانم دکتر طغیانی بودیم که هم فعال سیاسی بودند و هم کارنامه روشنی از فعالیتهای شهری و اجتماعی از خود ارائه کردند. بنابراین اگر زنان تواناییهای خود را باور کنند، میتوانند در هر جایگاهی بهخوبی ظاهر شوند و الگوی چشمگیری را از خود بهجای بگذارند.
آیا زنان نیز پابهپای مردان برای حضور در انتخابات تلاش میکنند؟ زنان حتی در اعلام حضور برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری بهجز تعداد انگشتشماری اقدامی از خود نشان نمیدهند. چرا؟
بله، کاملا درست است. زنان مثل مردان تلاش نمیکنند. همانطور که اشاره کردم، هم فضای جامعه و هم عدم خودباوری زنان در این موضوع دخیل است. در جامعه ما زنان و دختران طوری تربیت شدهاند که خانهداری و تربیت کودک برای آنها مهمترین چیز است؛ زیرا کسی نیست که در این امر آنها را حمایت کند. برخی از زنان فکر میکنند اگر به حوزهای غیر از خانواده ورود کنند، از انجاموظیفه خود در خانواده بازمیمانند؛ اما قبول دارم که زنان مانند مردان به دنبال سهم خواهی نیستند.
در فضای کنونی کشور، مشارکت سیاسی زنان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا دستکمگرفتن زنان در سطح کلان مملکت و سطحی گرفتن آنها را قبول دارید؟
بله؛ هم مشارکت سیاسی زنان آنچنان در کشور دیده نمیشود و هم اینکه آنطور که باید آنها را در سطح کلان قبول ندارند. اما این بدان معنا نیست که زنان ما نمیتوانند به آن مرحله برسند؛ بلکه فضای سیاسی کشور یک فضای مردانه است و حضور زنان در این فضا همچون یک تحمیل برای مردان بهحساب میآید. این سد درنهایت شکسته و شرایط هرروز بهتر خواهد شد؛ برای نمونه، خانم تاجالدین بهعنوان نماینده دوره پیشین مجلس بسیار خوب درخشید و توانست افتخارهای بسیاری را در مجلس دهم برای خود و جامعه زنان کسب کند. بنابراین زنان ابتدا باید تواناییهای خود را بشناسند تا بتوانند وارد عرصه سیاست شوند و بدرخشند.
آیا سمتهایی همچون وزیر یا رئیسجمهور و… سرشت و ذات مردانهای را میطلبد؟
خانم جاسیندا آردرن، نخستوزیر نیوزیلند یا خانم مرکل بهعنوان زنان سیاستمدار چه چیزی از مردان کم دارند؟ آنها در هر زمینهای موفق بودهاند؛ از کنترل کرونا تا کشورداری. موضوعهایی که اصلا به زن یا مرد بودن افراد مرتبط نیست. سیاست نیز تنها یکسری آگاهی و توانمندی میخواهد که احزاب بهعنوان یک زیرساخت میتوانند در این زمینه بسیار نقشآفرینی کنند.
در همه کشورها، احزاب به دختران و پسران علاقهمند و از دوران نوجوانی یک سری آموزشها میدهند و آنها را برای سیاستمدارشدن در آینده آماده میکنند. سیاست ربطی به سرشت مردانه یا زنانه ندارد. زنان ما ممکن است کمکاریهایی داشته باشند، اما اگر بستر آموزش و خودباوری برای آنها فراهم شود، میتوانند بهسرعت در این زمینه پیشرفت کنند.
در مناظرههای این دوره انتخابات دیدیم که آقای رضایی گفتند که من از وزرای زن در کابینهام استفاده میکنم؛ اما در ادامه گفتند که البته باید دراینباره با مراجع مشورت کنم. میبینید حتی در جمعآوری رأی نیز برای ما شرط میگذارند. این دیدگاه در کشور ما حاکم است؛ حتی درزمانی که به رأی ما نیاز دارند.
از شرایط و فضای سیاسی اصفهان و تأثیر آن بر مشارکت سیاسی زنان بگویید.
فضای سیاسی اصفهان همچون تهران و شیراز نیست. فضا برای فعالیتها و مشارکت سیاسی زنان تااندازهای بسته است؛ اما خوشبختانه نشانههای خوبی هم دیده میشود.
بنده این موضوع را در جمع آقایان شنیدهام که میگفتند اگر برای انتخابات شورای اسلامی شهر اصفهان از یک لیست زنانه استفاده کنیم، مطمئنا برنده خواهیم شد. البته این موضوع هم یک استفاده ابزاری از زنان بهحساب میآید؛ اما بازهم مردان پذیرفتهاند در جایی که زنان حضور دارند، کارها بهتر پیش میرود. آنها تأثیر آرای زنان و سبد رأی زنان را شناختهاند و پذیرفتهاند که باید به زنان بها داد.
این موضوع در جبهه اصلاحطلبان وجود دارد و اصولگرایان خیلی راحت زنان را کنار میگذارند و کلا تعریف خاصی برای زنان قائل هستند. ما در جبهه اصلاحات در این زمینه نسبتا موفق بودهایم و پذیرفتهایم که اگر میخواهیم موفقتر عمل کنیم باید به زنان نقش بیشتری دهیم؛ بنابراین احزاب از این جناح فشار میآورند که تعداد اعضای زن را بیشتر کنند.
برنامهریزی و سیاستگذاریهای احزاب (احزاب اصفهان) در خصوص حــضــور زنــان در انــتــخــابــات ریاستجمهوری، مجلس یا کابینه دولت چگونه است؟ اصلا چنین سیاستگذاریهایی وجود دارد یا اولویت آنها تمرکز بر گزینههای مرد است؟
در احزاب اصفهان هیچ بحثی برای ورود زنان به این عرصه وجود نداشته است. بنده هیچ موضوعی در این زمینه از سوی احزاب اصفهان نشنیدهام. در احزاب اصفهان نیز همچون دیگر احزاب در سطح کشور رویکرد مردانه بسیاری وجود دارد. متأسفانه چهره اصفهان هم یک چهره کاملا مردانه است.
چرا زنان فعال سیاسی از ابزارهایی همچون رسانهها برای بیان نقطهنظرات خود همچون مردان استفاده نمیکنند و حتی در مصاحبهها و گفتوگو با رسانهها از مردان عقبتر هستند؟
دقیقا. این موضوع دارای دو وجهه است: اول اینکه، زنان باید به مرحله خودباوری برسند. این موضوع به رسانه هم برمیگردد. آیا رسانهها آنقدر تلاش کردهاند تا بهاندازهای که با مردان مصاحبه میکنند، با زنان نیز مصاحبه داشته باشند؟ آیا با اعضای زن شورای اسلامی شهر اصفهان به اندازه مردان شورا ارتباط برقرار کردهاند یا در مجلس شورای اسلامی رسانهها با نمایندگان زن و مرد به یک اندازه در ارتباط هستند؟ به عقیده بنده این موضوع همبستگی به تلاش زنان و هم ارتباط رسانهها و جامعه با آنها دارد.
رویکرد و پیشنهاد شما برای خروج زنان از این فضا چیست؟ برای حضور بیشتر زنان در عرصههای بالای سیاست چه اقداماتی باید انجام داد؟
شرایط جامعه بسیار تأثیرگذار است. در دوره اصلاحات دختران و جوانان بسیاری علاقه خود را برای ورود به فعالیتهای سیاسی و مخصوصا حزبی نشان دادند؛ اما در حال حاضر نهفقط از آن اشتیاق خبری نیست که کل جامعه به یک بیتفاوتی رسیده است. ابتدا باید دختران علاقهمند را ترغیب کنیم که در کنار تحصیلات عالی وارد احزاب شوند و آموزههای حزبی ببینند و به این آموزشهای حزبی نیز افتخار کنند؛ مانند بسیاری از کشورهای دنیا که بسیاری از سیاستمداران زن ابتدا آموزش حزبی را دیدهاند و پس از توانمندسازی خود پای به میدان پررقیب سیاست گذاشته و موفق شدهاند؛ چراکه عرصه سیاست نیاز به دانش، آگاهی و درنهایت تلاش بیوقفه دارد.
تبلیغات میتواند تأثیر بسزایی بر این حوزه داشته باشد. از سویی ما باید این سرخوردگی را که در جامعه در خصوص زنان وجود دارد، از بین ببریم. زنان ما باید بدانند که اگر در مجلس یا دیگر قوا نماینده زن داشته باشند، میتوانند قوانین خوبی را به نفع خود و در راستای بالابردن کیفیت زندگی به تصویب برسانند؛ بنابراین فعالیتهایی در راستای حمایت زنان از زنان نیز باید صورت گیرد تا حضور زنان در سطح کلان هم دیده شود.
توفیق زنان در انتخابات نیازمند چه الزامها و از سوی چه نهادی است؟ اصلا این انتظار زنان را چه کسی باید برآورده کند؟ دولت، مجلس، احزاب و…؟
توفیق زنان در انتخابات اول به باورمندی خود آنان برمیگردد؛ بعد آموزش آنان. پس از گذر از این مراحل است که میتوانند نمایندگان کارآمد خود را به مجلس بفرستند تا موضوعهای بیشتری را به نفع زنان مطرح و تصویب کنند.
از طرفی با توانمندسازی خود میتوانند رأی بیشتری از احزاب را به خود اختصاص دهند که این تأثیرگذاری در جامعه هم بهمرور دیده میشود و پسازآن خواهناخواه میتوانند روی دولت نیز تأثیر بگذارند.
راه درست این است؛ اما اینکه ما در انتظار معجزه برای فراهمکردن زمینه ورودمان به عرصه سیاست، آنهم در سطح کلان باشیم، هیچ زمانی اتفاق نمیافتد.