شروع فعالیتهای فرهنگیتان کجا بود؟
در دهه هفتاد و هشتاد و پس از دوران دفاع مقدس، نیروهای مذهبی به مساجد بازگشتند و سعی کردند از طریق مسجد، نسلهای جدید را همراه خود کنند. مجموعههای مختلفی در این زمینه در اصفهان تشکیل شد. من هم دریکی از این مجموعهها، یعنی مجموعه فرهنگی مسجد الامام واقع در خیابان بزرگمهر، فعالیتهای فرهنگی را شروع کردم. آن زمان، دانشآموز مقطع دبیرستان بودم و در این فضا بزرگ شدم. آنجا گروه تربیتی همسنوسال داشتیم و زیرنظر مربی بودیم. مسجد برایمان اردو برگزار میکرد و برپایی فعالیتهای ورزشی و کتابخوانی از کارهای اصلیاش بود. الان دوره این مدل فعالیتها سپری شده؛ اما اینها در زمان خودش و در دهه هفتاد و هشتاد، مؤثر بوده است.
در دانشگاه هم تحصیل کردهاید؟
بله. من لیسانس مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی اصفهان دارم. ورودی سال 85 بودم.
آنجا هم کارهای فرهنگی میکردید؟
بله. وارد دانشگاه که شدم، در تشکل جامعه اسلامی مسئول فرهنگی بودم. آنجا فعالیتهای فرهنگی رنگ و بوی تشکلی به خود گرفت. در دانشگاه، فضا تشکلی بود و اقتضائات خودش را داشت. یک رکن تشکل، فعالیتهای سیاسی بود. من در دوره دانشجویی، مطالبهگری را تمرین میکردم. رهبر انقلاب هم از گروههای دانشجویی همین را طلب کردهاند: آرمانخواهی و مطالبهگری و تصمیمسازی و گفتمانسازی برای مسئولان. اینها در دهه هشتاد پررنگ بود و ما در اوج دوران تشکلهای دانشجویی فعالیت میکردیم.
از چه زمانی وارد حوزه شدید؟
پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، در سال 89 وارد حوزه علمیه میرزاحسین شدم. آنجا فقط دانشجو میپذیرفت. در حوزه هم با دیگر طلبهها سعی کردیم کارهای فرهنگی را در قالب طلبگی ادامه دهیم و تأثیرگذار باشیم. بعد از حوزه میرزا حسین به مدرسه ولیعصر و بعد هم به مدرسه رکنالملک رفتم. الان هم مشغول درس خارج هستم.
در حال حاضر، فعالیتهای فرهنگیتان را چگونه پیش میبرید؟
بعد از دانشگاه، در زمینههای تربیتی و اندیشهای و فکری، برای دانشآموزان و دانشجویان و عموم مردم کارهایی کردهام.مثلا از دهه نود، در حوزه اندیشه و در قالب «روضه اجتماعی» فعالیت میکنم. روضه اجتماعی در واقع روضه گفتوگومحور با طرح مسائل اجتماعی است. ما در فضای اصفهان انواع هیئتها را داریم؛ اما هیئتی که موضوعمحور و مخاطبمحور و گفتوگومحور باشد، نداریم. روضه اجتماعی کوشیده این سه محور را رعایت کند. ما در این روضه، با طرح موضوع چالشی، مخاطب را وارد صحبت میکنیم. این روضه بارها برگزار شده؛ به این منوال که ابتدا روضهخوانی است، بعد سخنرانی با طرح موضوعات چالشی، بعد گفتوگو در خصوص سخنرانی. هدف این روضه این است که در میان مردم متدین شهر، فضایی ایجاد شود تا بحثهای اندیشهای در حیطه مسائل اجتماعی وارد فضای فرهنگی شهر شود. روضه اجتماعی تا حدودی در شهر جای خودش را باز کرده و مخالفان و موافقانی داشته است.
از عصرانه دانشآموزی بگویید.
در کنار روضه اجتماعی، برنامهای ترتیب دادهایم با عنوان «عصرانه دانشآموزی»در اصفهان، کار گفتوگومحور با مخاطب دانشآموز خیلی کم داریم. برنامههای حول دانشآموزان معمولا سخنرانی جذاب و کوتاه و طنز است؛ اما ما در عصرانه، دانشآموزان را جدی میگیریم و بحثهای جدی مطرح میکنیم و بچهها هم خودشان حرف میزنند. اینگونه، بهنحوی تفکر نقادانه را هم تمرین میکنند. عصرانه دانشآموزی بنا بوده به مدرسه علوم انسانی ختم شود؛ اما هنوز موفق نشدهایم.من بعد از دوران دانشجویی، سعی کردم مباحث جدی اندیشهای سیاسی و اجتماعی را به مسجد و هیئت و کانونهای فرهنگی بیاورم. روضه اجتماعی و عصرانه دانشآموزی هم نتیجه همین است.
برنامههای مرکز تربیتی سلاله چگونه است؟
سلاله مرکز تربیتی و پرورش استعداد است که بچهها از سوم دبستان واردش میشوند و تا کنکور آنجا تحصیل میکنند. برخلاف اکثر مجموعهها که صرفا فعالیت تربیتی یا نهایتا آموزشی دارند، سلاله فعالیت استعدادی دارد. دانشآموزان در چهار سال اول در زمینههای مختلف استعدادیابی میشوند. در چهار سال دوم هم در استعداد تخصصیشان توانمند میشوند. سلاله هم مرکز تربیتی است، هم مرکز استعدادیابی و پرورش استعداد. الان هم پایگاه بسیج علمی برتر استان است و مرکز سلاله واقع در خیابان پروین است.
اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام است. اگر یکی از مسئولان ارشد اصفهان بودید، چه برنامههایی برای پیشبرد فرهنگ اصفهان داشتید؟
در سه محور پاسخ میدهم. در هفته فرهنگی اصفهان، در شهرداری تلاش کردند تا مفاخر اصفهان را معرفی کنند. اگر من بودم، هفتهای را اختصاص میدادم تا مفاخر زنده اصفهان معرفی شوند؛ مثل پژوهشگران و دانشمندان و صنعتگران جوان که در این شرایط سخت در حال تلاشاند؛ کسانی که یادشان زنده نیست؛ اما خودشان زندهاند. دومین کار، ایجاد فضای گفتوگو و تعامل
است.سومین کار هم این است که کاری کنیم تا آیندگان به ما افتخار کنند و سی سال بعد بگویند ما از سی سال گذشته مفاخر داریم. لازمهاش این است که به انسانها و به فرد و به رشد نخبگانی اهمیت دهیم. یکی از کمبودهای ما این است که نخبگانی که از اصفهان باشند و در سطح ملی بدرخشند، کم داریم. در زمان انقلاب و دفاع مقدس، اصفهان نخبگانی در سطح کشور داشته؛ مثل مرحوم پرورش، شهید همت، شهید خرازی و شهیدان بهشتینژاد. الان این را کمتر میبینیم. من اگر مسئول بودم، به فردیت اصفهان بیشتر توجه میکردم.
و صحبت پایانی؟
عرصه فرهنگ در دهه نود دچار رکود شد؛ اما در یک سال گذشته، با حضور نیروهای جدید در فضای فرهنگی که از طریق شورای شهر و شهرداری و انتخابات ریاستجمهوری وارد شــدهانــد، احـــساس تـــازهنــفـــسی میکنیم. به نظر میرسد در فضای فرهنگ، در سالهای پیش رو به نسبت سالهای گذشته موفقتر باشیم؛ ولی آنچه اصفهان به شدت نیاز دارد، فضای گفتوگو و تعامل فرهنگی است.
در دهه هفتاد، هرکس کار خودش را تنها انجام میداد و موفق میشد؛ ولی الان بدون اینکه گفتوگو کنیم و کارها را عالمانه و با خرد جمعی و بهصورت شبکهای پیش ببریم، کار پیش میرود.